یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۳

هشت شعر از شعر رمان نامه ی بهادر درانی و آهو حسانی – زیبا کرباسی


نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۳۲ ب

آن دل و آن زهره که را در مصاف
کز دل و از زهره زند با تو لاف
نظامی گنجوی

مانده ام با حسادتی چرب گرفته
به کودکی که بر سینه ی امنش
با آب داغ دهان
گریبانش را خیس می کرد

مانده ام در حسرت بوی چیفه ی چرکی تر
دور گردن عاشقانش

مانده ام با جلز صدای غرور و قلبم
در احسنتی که نصیب نیم طوطی کلاغان شعر می کرد

و مانده ام های پر عرض و طول بسیاری
که طول می کشد گفتنش
امااا
با همه ی این حرف ها
پایه ام
مثل تبریز
برای ظهور
ای گل دوازده پر
من خدایم را
نیمه کاره نگذاشته ام
که کنار این همه تمنا
با خودم مهربان ترم

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۳۴ ب

گر نیستم خزانه ی خزف هم نیم حبیب
باری مده ز دست به این رایگانی ام
محمد حسین شهریار

دوستت داشتم
بلندتر از برج میلاد یا ایفل
و یا چه بدانم
مناره ی مسجدحسن ثانی در کازابلانکا
اصلن خود قله ی اورست
تا جایی که حرف به درازا می کشید
اوج می دارید
بر مبادا سواد می کشید
عمیق تر از چاه ابرژرف کولا
بی پرواتر از خود شیطان
قطورتر از درخت بائوباب
بستن چیست
دل چگونه می بندد
از کجا شروع می کند مایه اش
ثعلبش
خایه اش
چیست عشق بهادر
زیر کدام آسمان می بندد طلوعش
طولایی اش کجا ختم می شود
بی امایی اش
چگونه چرایش
اشک ها از گودی ی گونه هایم چه می خواستند آن همه سال
دل کندن امااا

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۳۵ ب

نیست عاشق را غم روزی که عشق چربدست
خون دل را نعمت الوان کند در زیر پوست
صائب تبریزی

زیر کلاهک های فضایی
آدم ها عاشق نمی شوند آهو
موج بر می دارند
تاب می خورند
فاصله می گیرند
این جا صورت ها به اشباح نزدیک ترند
مات
بی لبخند
انگار زیر اتویی چدنی پرس شده باشند
یا از فریزر دو پوزه ی سم سانگ بیرون زده باشند
تازه مثل شاخه یخی تگری
فرقی نمی کند چه حس می کنند
چگونه می خوابند
زیر تراکم هوا
تن از حالت طوری آزاد است
که انگار نیست
و انگار انگیزه ی ضخیم زندگی ست
فکر باییده لاییده زاییده و چند گام بالاتر از تن در نشو است
اطهار کن
باید عکس های تازه ای
از سلول های آسمانی ی دیگر گرفت
و به سرعت انتقال افزود

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۳۸ ب

عزت داغ جنون دار که فرمانده عقل
بوسه از دور بر این مهر همایون زده است
صائب تبریزی

از سه روز اول همان سی روز
از سی روز ماه همان سیصد روز
جستن
لزومن معنای شکستن نیست
آهو
همان گونه که شکستن
اگر به جستن ختم شود
خرفتند آن هایی که غلط تعبیر می کنند
غلطند آن هایی که بدون تجربه ی یک دم بند و شکنجه
بی هیچ از خود گذشتگی
در هر زمینه ای
گاله گشادی می کنند
این جور نیز تسی می خوابد
باور کن
بیخود نیست
این روزها دستگاه سانسور
به تخلیه و سیفون نیاز دارد
کنار آدم های جربزه دار که می رسد
از هول نفت و گازی که عمری بالا کشیده
بوی کربن پس می دهد
آسمانی که صورت خونین کودکان زمین را فراموش کند
آسمان نیست عزیزم

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۳۹ الف

نیست تدبیر خرد را در جهان عشق کار
ناخدا و تخته ی کشتی درین دریا یکی است
صائب تبریزی

بمان مثل خوب
مثل شاد
مثل شق القمر
در دل تاریکی
جایی که نوک سوزن عافیت بخورد
ال طلوعت
قرمز را بگیر و دیوانه کن
تا بخرد جانت را
آبی ها
عشق نه
حد اعلایش
شبگرد شور باش
جنون بیاور
پیش مرگه ای
در رگه های موسیقی
مثل عمل کنه هر تشکری که
جهان را
از زشت و بد دور می کند
از پلیدی می پالاید
مثل مرسی باش
مثل سپاس
مثل مرحبا
ممنونم متشکرم خجالت دادی مرهمت کردی
شرمنده مان کردی
همیشه بخشش از شماست
دستت درد نکند
لطف کردی
منت گذاردی
شکر
می دانم قدرت را
این کلمه ها
زمان را به زمین مهربان می کند بهادر

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۴۰ ب

نام بلبل ز هواداری ی عشق است بلند
ور نه پیداست چه از مشت پری برخیزد
صائب تبریزی

فرق را وقتی می توان تائین کرد
که افسونی در کار باشد
مانسته نیستم
بدل ندارم
مثل
یا شبیه
در کارم نیست
من خودشم
خودش
خویشم بهادر
مثل آلیاژی خالص
از نسخ سیاره ای دیگر
که همه ی معادلات زراندوزان زمین را
برهم می ریزد
ترس راهی به تارکم ندارد
وقتی آفتاب
چکیده باشد قلبش را
مثل ضلل نور
در قاب تنم
در قبال چه
از هر قبیل
یک کلمه ست پاسخم
عشق باش عالمم
زیباهوست نام من

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۴۱ ب

به نامردی مکن پستم بگیر ای آسمان دستم
که من تا بوده و هستم غلام شاه مردانم
محمد حسین شهریار

افتاده ام
بر دهان زمان
مثل ابد
بر دهان آزادی
مثل آبی
مثل بال
مثل بی انتها
بر دهان دشت
مثل بوته ی بادام
بر دهان دوست
مثل عشق
بر دهان شعر
مثل دانه ی باران
مثل قلب
در دل عاشقان
مثل ماه چهارده
در دهان آسمان
و
در بازوان پدرم
مثل آغوش
وقتی انتظار
ابردبر می شد
بیخود نیست
باطله سحر خورده
کژی و ترس در قاموسم
زیر چشم گربه نوشته ام
که مهر سلاسل دارد
کلمه هایم
بهادر
خودآموختگان عشق
از قبح نمی افتند هرگز

نامه های خصوصی ی بهادر درانی و آهو حسانی
۴۴۲ الف

در همه فن صاحب یک فن توئی
جان دو عالم به یکی تن توئی
نظامی گنجوی

وقتی نور
بر فرق برراق دریا
سیسمونی ی کودکش را پهن می کند
دم پستانک طلایش
روی آب تکان می خورد
برق می زند
دور جوراب و کفش نقره دوزش
دنبال صورت گرد که می گردد بهادر
چرا زل می زند در چشم هایم
این زرق و برق نفهم
آنهایی که دل به دریا می زنند
کجا می زنند
محجورم ای شعر
چرا مرا به خویش
نمی باورانی دیگر
من که به دست هایم خیانت نکرده ام
به قلبم

زیبا کرباسی
متولد تبریز
شاعر
که تاکنون بیش از ده جلد کتاب شعر و ترجمه از او منتشر شده است
در سال ۲۰۱۳ تیم تحقیقاتی آموزش و پرورش بریتانیا از دانشگاه بربک نام او را کنار پانزده شاعر و نویسندهی انقلابی جهان در سه قرن اخیر قرار داد
او دبیر کانون نویسندگان ایران در تبعید از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ و همچنین به عنوان رئیس انجمن قلم در تبعید – بریتانیا از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ انتخاب شد
زیبا کرباسی از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ مدیر رابطهی بینالملل انجمن قلم جهانی ایران در تبعید بوده است
و برندهی جایزهی سیب طلایی آذربایجان در سال ۲۰۰۹ شد
شعرهای او تا اکنون به بیش از پانزده زبان ترجمه شده است و در مهمترین آنتولوژیهای جهان به چاپ رسیدهاست
در سال ۲۰۲۱ شعری از زیبا کرباسی از بین شعر صدها شاعر جهان شعر برگزیده ی ماه آزادی برای کتابچه ی راهنمایی ی کتابخانه های لندن سنترال و بروشورهای آن انتخاب شد
بسیاری از شاعران و منتقدان ایران و جهان او را جزو تاثیرگذارترین شاعران دوران خود خواندهاند
از زیبا کرباسی تا سال ۲۰۲۸ بیش از بیست مجموعه شعر از تاریخ ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳ همچنین مجموعههایی در بارهی شعر منتشر خواهد شد
زیبا کرباسی علاوه بر زبان فارسی به زبان ترکی آذربایجانی نیز در سیاق مکتب تبریز شعر میسراید
زیبا کرباسی

https://akhbar-rooz.com/?p=229966 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x