ساعاتی پیش از تقریر این یادداشت جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا پیش نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد که خواستار وقفه در عملیات جنگی برای کمکهای ضروری و بشر دوستانه بوده است را وتو کرد.(۱) چند روز پیش از این وی در سخنانی در میان جمعی از رهبران جامعه یهودی «به ایران هشدار داد که از دخالت در درگیری بین اسرائیل و حماس خودداری کند.» (۲). این سخنان و وتوی پیش نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد بعد از تشکیل کابینه اضطراری به درخواست نتانیاهو در اسرائیل و اعلام آمادگی برای پیشروی زمینی و نابودی حماس صورت می گیرد.
بنیامین نتانیاهو در تخستین جلسه کابینه ی اضطراری: «حماس میخواست ما را نابود کند اما این ماییم که حماس را نابود میکنیم .»(۳)
همزمان آمریکا دومین ناو هواپیمابر خود USS Dwight D. Eisenhowerبهمراه گروهای از ناوچه و ناوهای جنگی را روانه شرق دریای مدیترانه کرده است تا در کنار دیگر ناو هواپیمابر USS Gerald R. Ford آماده اقدامات پدافندی در صورت ورود دیگر بازیگران منطقه منجمله ایران به صحنه درگیری باشد. یکی از دلایل تعلل اسرائیل در حمله زمینی به غزه را میتوان به سبب زمانگیر بودن استقرار این ناوهواپیمابر که در تاریخ ۱۴ اکتبر از پایگاه دریایی نورتفولک در ایالت ویرجینا ایالات متحده رهسپار شرق دریای مدیترانه شده است دانست.(۴)
به نقل از وب سایت خبری تلگراف، بریتانیا نیز کشتی های نیروی دریایی سلطنتی خود را به دریای مدیترانه ارسال کرده است.
به نقل از همین وب سایت امریکا جنگنده های اف-۱۵ خود را در اردن مستقر کرده است.(۵)
آنچه می توان از استقرار نیروهای نظامی حامی اسرائیل حدس زد عزم و اراده اسرائیل در حمله زمینی به نوار غزه و توافق پشتیبانی از طرف متحدان غربی اش در صورت ورود ایران یا گروههای نیابتی همچون حزب الله لبنان و دیگر شبه نظامیان در عراق و یمن است.
چندی پیش امیر عبداللهیان وزیر خارجه ایران تلویحا هشدار داد «اگر حمله به غزه متوقف نشود، دست همه طرفها در منطقه روی ماشه خواهد بود».(۶)
این هشدار را می توان به پیشروی زمینی اسرائیل در غزه فروکاست و نه بمباران هوایی و یا موشکی چرا که حذف عمده ی نیروهای نظامی حماس و یا رانده شدن آنها از خاک غزه و جایگزینی آنها در یک روند سیاسی با دولت خودگردانی به رهبری محمود عباس در صورت محقق شدن معادلات سیاسی/نظامی را به نفع اسرائیل تا مدتی تغییر خواهد داد. این امر به معنی سوختن یکی دیگر از کارتهای جمهوری اسلامی در منطقه و به تعبیر آنها از حلقه محور مقاومت است. سوریه از دیگر متحدان ایران در منطقه و در جریان بهار عربی را میتوان دیگر کارت سوخته ایران در منطقه دانست که هم بلحاظ نظامی و هم اقتصادی توانایی قابلی در ملحق شدن به سناریوی احتمالی درگیری نظامی با اسرائیل را ندارد. خاک این کشور بارها مورد بمباران هوایی و موشکی اسرائیل قرار گرفته در حالیکه از طرف سوریه بی پاسخ مانده است.
در این میان جمهوری اسلامی مهمترین کارت برنده اش حزب الله لبنان است که می تواند برای فشار و توقف از پیشروی زمینی اسرائیل به غزه استفاده شود. برپایه گزارشهای منتشر شده از زمان درگیری بین حماس و اسرائیل مرز لبنان و اسرائیل شاهد درگیری های پراکنده بین طرفین بوده است. حزب الله برای حفظ پرسیتژش در میان طرفداران داخلی و مسلمانان منطقه نیاز به نمایش حمایت خود از حماس/مردم فلسطین دارد. موشک پراکنی پراکنده حزب الله را می توان برای حفظ پرستیژش دانست در حالیکه رغبت چندانی به کشاندن کشور به جنگ ندارد. برعکس طرفداران حزب الله در لبنان، جمعیت قابل توجهی از جمعیت لبنانی ها رغبتی به کشاندن پای کشور به جنگ و درگیری ندارند هر چند قلبا از وضعیت در نوار غزه هم خشنود نیستند. کشور بلحاظ اقتصادی در وضعیت مناسبی نیست و به گزارش نیویورک تایمز (۷) کشور درگیر ساعتها بی برقی است. ورود حزب الله لبنان به جنگ با اسرائیل که با مقابله ی اسرائیل و در صورت حاد شدن با مداخله ی دیگر طرفهای غربی همراه خواهد بود می تواند به مانند جنگ ۳۳ روزه کل کشور را درگیر جنگ کند و منجر به از بین رفتن زیر ساختهای کشور شود که در نهایت اقبال عمومی به حزب الله را در افکار عمومی لبنان کاهش خواهد داد.
هشدار وزیر خارجه جمهوری اسلامی امیرعبداللهیان را می توان از این منظر تحلیل کرد که جمهوری اسلامی شاید منطقا قادر به فشار به حزب الله برای ورود به جنگ نیست از طرف دیگر بیرون رانده شدن حماس از غزه و جایگزینی انها با یک جریان سیاسی هم گزینه نامطلوب است.
آنچه آینده را مشخص می کند به موفقیت یا شکست ارتش اسرائیل در پیشروی و شکست حماس بستگی دارد پیشتر در جنگ زمینی با لبنان که به جنگ ۳۳ روزه در ایران شهرت دارد اسرائیل قادر به پیشروی عمده در خاک لبنان نشد اما اسیبهای جدی به زیرساختهای لبنان وارد کرد (۸) اینکه همین سناریو در غزه تکرار شود یا خیر در آینده مشخص خواهد شد اما اینکه جمهوری اسلامی مستقیما تمایل به ورود جنگ از طریق شلیک موشک از خاک ایران باشد هم جای تردید بسیار دارد. جمهوری اسلامی خود درگیر مشکلات درونی اقتصادی و سیاسی است و پشتیبانی غرب از اسرائیل به معنی درگیری مستقیم با ایران خواهد بود. تجارب گذشته از رفتار جمهوری اسلامی که به تعبیر مقامات ارشد نظامی سیاسی از ان به عنوان صبر استراتژیک یاد می شود نشان میدهد که در تصمیم گیرهای حساس، نظام نگرش و رویکردی بقاءاندیشانه دارد. این را می توان در پاسخ محتاطانه در حمله به پایگاه عین الاسد در پاسخ به کشتن فرمانده ارشد نظامی ،قاسم سلیمانی دید.
مراجع:
۱-
۲-
https://ir.voanews.com/a/biden-warns-iran-not-to-intefer-in-the-israel-hamas-war/7306973.html
۳-
۴-
https://en.wikipedia.org/wiki/Naval_Station_Norfolk
۵-
https://www.telegraph.co.uk/world-news/2023/10/16/six-scenarios-endgame-israel-invasion-gaza/
۶-
۷-
۸-
اسرائیل در غزه فعلا تا مدتی طولانی پیشروی نخواهد کرد. باید به سیاست و اهداف رژیم اسرائیل و مجموعه تعادل قوا نگاه کرد.
هدف اسرائیل این است که شهر غزه و محل استقرار نیروهای حماس را محاصره و فقط بمباران کند. خودش گفته که این ممکن است سالها طول بکشد.
فقط بمباران.
اما برای انحراف اوضاع داخلی، نتانیاهو ممکن است خودش جبهه ای علیه لبنان باز کند تا افکار را از غزه نیز منحرف کند. اما اوضاع به همین حال باقی نخواهد ماند و اوضاع بین المللی همه چیز را دگرگون خواهد کرد.
دنباله
در این برنامه حماس دیگر رفتنیست و حتی می توان گفت در این مرحله بازیگریش برای اسرائیل تمام شده است فقط سلول های ایده لوژیکی انتحاری را برای تخیله نیرو های تریبت شده اش خواهد شد
و حماس می داند دیگر منابع مالی قبلی که حاکمان حاکم بر ایران برایشان تعریف کرده بودند نخواهد داشت چون حکومتیان بر ایران باید نقششان را بگونه دگر انجام دهند که پرداختن به آن نظر(کامنت) خاص خودش را می طلبد. اما حزب الله در این حرکت آیا بیشتر از اینی که انجام داده انجام خواهد داد یا خیر
باید گفت حزب الله آن حزب الله قبلی نیست مشروعیت چندانی در لبنان ندارد برای بقیایش نمی تواند درگیری زیاد با اسرائیل داشته باشد باید گفت
حضور گسترده امریکا برای حذف حزب الله است آنهم اگر حزب اقدامات زیادی بخواهد انجام دهد. حزب الله متوجه شده است ارتش لبنان و مسیحیان دیگر عقبه مطمئنی نیستند در حرکتی با حمایت امریکا ممکنه در منگه اسراییل و ارتش لبنان و مسیحیان با حمایت امریکا گیر بیفتند و نیروی نظامیش حذف شود اما این را
موضوع را با نگرش دیگر مورد بررسی قرار می دهیم
در ابتدا باید گفت مقایسه حمله زمینی به لبنان و حمله زمینی به غزهرا نمی تواند مقایسه درست دانست پس نوشتار ارائه شده دارای اشکال است؛ باید گفت
موقعیت جغرافیای غزه با لبنان یکی نیست:
غزه یک نوار باریکی است که عرض آن ده کیلومتر است و هم از دریا و هم در خشکی در محاصره اسرائیل است ، اسرائیل با لبنان فقط در محدود خاص هم مرز است.
اسرائیل در حمله به لبنان می دانست عقبه نظامی حماس در کنترل او نیست فقط بصورت ایذا ئی می تواند عمل کند اما در غزه می داند با حرکت زمینی براحتی یک سوم آنرا با بقیه نقاط می تواند قطع کند و بعدن شهرک سازی را درش انجام دهد.
در این روش موضوع کوچ یک میلیون نفر مطرح است که همین کوچ تاخیری بوجود آورده چون برای خروج فلسطینی ها ظاهرن یک گزینه است رفتن به مصر و در نهایت در صحرای سینا اسکان یابند که مقاومت مصر برنامه را با تاخیر مواجهه کرده است که این هم با پول های عربستان و بخشش طلب های امریکا شاید حل شود که باید گفت در این
کاملا درست، اما نه بخاطر حفظ خود، بخاطر اینکه کمپ ضد غرب هنوز از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی توانایی لازم را ندارد. عملیات حماس و عکس العمل اسرائیل و آمریکا و کل غرب، اپوزیسیون ارتجاعی پرو غرب ایران را تضعیف کرد. حالا کار آگاهگرانه کمونیستی وضعیت مناسبی پیدا کرده است. غرب و شرق (کمونیسم کاذب مارکسیسم دولتی و ضد امپریالیسم دروغین) هر دو بی آبرو شده اند و فاکتهای فساد سیاسی و بدیلهای ارتجاعی شان انبار شده است. اینکه کمونیسم یعنی آزادی از سلطه و بردگی مزدی و نه پریدن به بقل یک ارتجاع با قدرت تر، کاملا با فاکتها مستدل شده و راه رشد کمونیسم واقعی زن و کارگر از پائین هموار گردیده، کمونیسم واقعی یعنی روابط کمونیستی میان زنان و کارگران در پائین فارغ از فرهنگ منحط حزبی و تبلیغاتی و هنری غرب و شرق و اسلامی. مارکس نمیدانست که با پذیرش رویکرد پرو سیاست، یعنی دفاع از مبارزه حزبی و انتخاباتی (“بی تفاوتی سیاسی”)، چه بلایی بر سر انقلاب کمونیستی خواهد آورد. حقایق گفتنی است.