اشاره:
در روزهای گذشته، در برخی رسانههای فارسیزبان – از جمله برخی روزنامههای ایران مانندِ “مشرق” و … – مقالهی کوتاهی پخش شده است با نامِ «نتانیاهو به یک حماسِ قوی نیاز داشت» که آن را «دمیتری شومسکی (Dmitry Shumsky)» نوشته است. این مقاله در اصل در روز ۱۱/اکتبر/۲۰۲۳ ( ۱۹/مهر/۱۳۴۲ ) در روزنامهی اسراییلیِ «هاآرِتس (HAARETZ)» منتشر شده است. نسخهی ترجمهشدهی مقالهی “د. شومسکی” به فارسی، ترجمهای است که نامِ مترجمِ آن دانسته نیست. این ترجمه، فقط بخشی از متنِ اصلی را آنهم نه چندان سلیس به فارسی برگردانده است ولی نکاتِ اصلیِ مقالهی اصلی را کمابیش منعکس کرده است. [ترجمهی آلمانیِ متنِ کاملِ اصلی را میتوان اینجا دید].
“د. شومسکی“، نویسندهی این مقاله، متولّدِ ۱۹۷۵م (۴۸ساله) در شهرِ کییِف است و اکنون در سِمَتِ استادی در رشتهی تاریخِ صیهونیسم و ناسیونالیسمِ نوین در بخشِ تاریخِ بهود و یهودیتِ معاصر در دانشگاهِ عِبریِ اورشلیم کار میکند؛ او در این دانشگاه، در «مرکزِ بِرنارد چِریک (Bernard Cherrick Center Das ) مدیرِ بخشِ پژوهش در بارهی صهیونیسم، قومِ یهود، و حکومتِ اسراییل بوده است.
“د. شومسکی ” به نظر میرسد که دارای موضعی کمابیش آزاداندیشانه در بارهی نظریهی پیرامونِ حکومتِ یهود (و از جمله در بارهی خودِ حکومتِ اسراییل)، قومِ یهود، و خودِ یهودیت دارد. او در سالِ ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) یکی از ۳۴ تن از امضاءکنندهگانِ یهودیِ یک نامهی سرگشاده بود که با عنوانِ «به اروپا میگوییم: انتقاد از اسراییل را با یهودیستیزی قاطی نکنید» منتشر شده بود. این نامهی سرگشاده، انتقادی بود بر یک گِردِهمآیی، که از سوی حکومتِ اتریش با نامِ «اروپا، فراسویِ یهودیستیزی و صیهونیسمستیزی – تأمینِ امنیتِ زندهگیِ یهودیان در اروپا» ترتیب داده شده بود. (متنِ نامهی سرگشاده به زبانِ آلمانی).
“د. شومسکی“، همچنین، یکی از ۶۰ تن از دانشمندانِ یهود بود که در سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) فراخوانی را با نامِ « فراخوانی به احزابِ آلمان: “ب. د. اس” را با یهودیستیزی یکسان نگیرید» [متن به زبانِ آلمانی] را امضاءکرده است. این فراخوان در دفاع از یک جریانِ فلسطینی بود با نامِ (BDS) Boycott, Divestment and Sanctions که منتقدِ حکومتِ اسراییل بود، و آن را مجلسِ فدرالِ آلمان به عنوانِ جریانی یهودیستیز، در آلمان ممنوع ساخته بود.
.
مواضعِ اعلام شده در این دو متن – “نامهی سرگشاده” و “فراخوان” – مواضعی کمابیش آزاداندیشانه بودند؛ با این یادآوری که در هر دو مورد، سمتگیریِ سیاسیِ متنها جریانی معیّن در صهیونیسمِ اسراییل را نشانه میرود. مواضعِ اعلامشده در این متنها حکایت از این دارد که امضاءکنندهگانِ آنها جناحی از یهودیان هستند که از جناحی دیگر، که “بنیامین نتانیاهو” از افرادِ شاخصِ آن است، انتقاد میکنند.
.
با اینحال، تا آنجا که به این مقالهی کوتاهِ “د. شومسکی” در “هاآرِتس” بر میگردد، اگرچه اشارهی او در این مقاله به نقشِ حکومتِ اسراییل در نیرومندساختنِ جریانِ ارتجاعی و ضدّفلسطینیِ “حماس” دارای اهمیت است، ولی چند نقد بر آن وارد است:
۱- تأکیدِ یکجانبهی “د. شومسکی” بر دولتِ “بنیامین نتانیاهو” و بر نقشِ فردی او در قَویساختنِ “حماس”، این شُبهه را ممکن است موجب شود که گویا تَرفَندِ ضدّ انسانیِ حکومتِ اسراییل برای نیرومندساختنِ “حماس” تنها به دولتِ “ب. نتانیاهو” محدود است، و گویا دیگر دولتهای حکومتِ اسراییل در طولِ بیش از ۷۰ سال، از اینگونه تَرفَندهای جنایتکارانه مبرّا بوده و هستند.
۲- تأکیدِ یکجانبهی “د. شومسکی” بر نقشِ حکومتِ “قَطَر” در پشتیبانیِ همهجانبه از حماس، این شبُهه را بر میانگیزد که گویا از دیدِ نویسنده، تنها حکومتِ “قَطَر” است که از جریانِ ارتجاعی و ضدّ فلسطینیِ “حماس” پشتیبانی کرده است، و حکومتهای بیرون از منطقه – از جمله بهویژه حکومتِ آمریکا – و همچنین حکومتهای منطقه – به شمولِ جمهوری اسلامی ایران – هیچ نقشی در پشتیبانی از “حماس” و ضربهزدن به آرزوهای جنبشِ مَردُمِ فلسطین نداشتهاند.
۳- “د. شومسکی” در این مقالهی خود از همدستیِ حکومتِ اسراییل با “حماس” در انجامِ یورشِ ضدّ انسانیِ حماس به اسراییل در بامداد ۷/اکتبر/۲۰۲۳ (۱۵/مهر/۱۴۰۲) و برافروختنِ عمدی و از پیش طرحریزیشدهی جنگی ضدّ بشری کلمهای نمیگوید.
از همانِ نخستین لحظههای یورشِ “حماس” به اسراییل در بامداد ۷/اکتبر/۲۰۲۳ (۱۵/مهر/۱۴۰۲) حکومتِ اسراییل اعلام کرد که از این حمله خبر نداشته و “غافلگیر” شده است. خودِ “حماس” هم اعلام کرد که حکومتِ اسراییل را “غافلگیر” کرده است. حکومتِ آمریکا و دستگاههای جاسوسی/امنیتیِ آنها هم دست به “تغافل” زدند و گفتند چیزی از این حمله نمیدانستند. به همینگونه، دیگر حکومتهای منطقه – به شمولِ حکومتِ ایران – و بیرون از منطقه، اعلامِ بیخبری کردند. و اینهمه، در حالی بود که دروغبودنِ این ادّعاها کاملاً روشن بود.
محمّدرضا مهجوریان
(ـ)
.
متنِ ترجمهشدهی مقالهی«دمیتری شومْسکی» :
[ اشاره: نشانیِ اینترنتیِ متنِ اصلیِ مقاله در این نشانی “روزنامهی “هاآرِتس” در دسترس است. ترجمهی آلمانیِ متنِ کاملِ این مقاله را در این نشانی میشود خواند. ترجمهی فارسیِ متنِ مقالهی نامبردهشده – که فقط بخشی از مقاله را به فارسی برگردانده است و نامِ مترجمِ آن دانسته نیست – به همانگونه که در برخی رسانههای فارسیزبان چاپ شد، به این شرح است ]:
.
« دمیتری شومْسکی »:
« نتانیاهو به یک حماسِ قوی نیاز داشت »
ـــــــــــــــ
نتانیاهو، از زمانی که در سال ۲۰۰۹ برای بار دوم به قدرت رسید، یک دکترینِ سیاسیِ مخرّب را ایجاد و ترویج کرد که بر اساسِ آن، تقویتِ ” حماس ” و تضعیف ” تشکیلاتِ خودگردانِ فلسطین ” به نفعِ مردمِ اسرائیل است.
هدف از این دکترین، ایجادِ انشعاب بین ” حماس ” در ” غزه ” و ” تشکیلات خودگردان فلسطین ” در کرانهی باختری و در نتیجه، حفظِ بنبستِ سیاسی و رفعِ ” خطرِ ” مذاکره با فلسطینیها، و به شکستکشاندنِ کاملِ ایدهی « چارهی دو کشوری » و تقسیمِ سرزمین به دو کشور بینِ اسرائیل و فلسطینیان برای همیشه بود.
به لطف این راهبرد، ” حماس ” از یک سازمانِ تروریستی به ارتشی کارآمد و مرگبار با نیروهای آموزش دیده و بیرحم تبدیل شده است.
مستنداتِ خوبی برای این ادّعا وجود دارد. در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۸، نتانیاهو به “قَطَر” اجازه داد که در مجموع حدود یک میلیارد دلار به “غزه” منتقل کند و حداقل نیمی از این مبلغ در اختیار حماس، از جمله بازویِ نظامیِ آن، قرار گرفت.
به گزارش «جروزالم پست»، نتانیاهو در نشستی غیرعلنی با اعضای “لیکود” در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۱۹ دلیلِ این اقدام را اینگونه توضیح داد: «انتقال پول، بخشی از استراتژیِ جداییِ فلسطینیان در “غزه” و “کرانهی باختری” است. هر کس با تشکیل دولت و کشورِ فلسطین ( ایدهی دو کشوری و تقسیمِ سرزمین میان اسرائیل و فلسطینیان ) مخالف است، باید از انتقال وجوه از “قَطَر” به “حماس”، و تقویتِ “حماس” حمایت کند. اینگونه است که ما تشکیلِ کشورِ فلسطین را خنثی خواهیم کرد».
یکی از نزدیکانِ نتانیاهو، سرلشکر “گرشون هاکوهن” در مصاحبه با Ynet در ۵ می ۲۰۱۹ گفت: « حقیقت را باید گفت: استراتژیِ نتانیاهو جلوگیری از گزینه دو دولتی و تقسیم کشور است. به همین دلیل است که او ” حماس ” را نزدیکترین شریکِ خود قرار داد. در بُعدِ آشکار، “حماس” دشمن. در بُعدِ پنهان، او متّحد ماست ».
توییتِ کانالِ ۱۳ در ۲۰ می ۲۰۱۹ به نقل از سخنان ” حُسنی مبارک “، رئیس جمهور سابق مصر : « نتانیاهو علاقهای به راه حلِ دو کشوری ندارد، بلکه میخواهد با تقویت جناح “غزه”، بین “غزه” و “کرانهی باختری” جدایی ایجاد کند. او در اواخر سال ۲۰۱۰ به من این را صراحتاً گفت. ” مبارک ” این مطالب را در مصاحبه با روزنامهی کویتیِ « الانباء » بیان کرد ».
معنای این چیزها بسیار وحشتناک است، امّا درکِ آن برای درکِ شرایطی که در آن قرار داریم ضروری است. نخست وزیری در اسرائیل با دستانِ خود، آگاهانه و حساب شده، یکی از متعصبترین دشمنان اسرائیل – هیولای نظامی حماس – را پرورش داد، دشمنی که آشکارا خواهان نابودی ماست، فقط برای اینکه از ایده دو کشوری جلوگیری کند.
با این کار، نتانیاهو بیپروا با جانِ شهروندانِ اسرائیلی قمار کرد و شنبهی گذشته صدها نفر از آنها واقعاً با جان خود هزینه این قمار احمقانه را پرداختند.
” آیریس لائل ” – روزنامهنگار اسرائیلی – به درستی نوشت: « این دولت، رودخانههای خون رویِ دستانش است و باید به طور صریح و مشخص اعلام کرد که کسی که مسئولیت اصلی کشتار صدها شهروندِ اسرائیلی توسط ” حماس ” را بر عهده دارد، بنیامین نتانیاهو است.
به لطفِ تزریقِ میلیونها دلارِ قَطَری به غزه، که نتانیاهو بارها در جمع دوستاناش در حزب از آن به عنوان بخشی از یک سیاستِ عمدی و بدخواهانه که هدف آن دفنِ نهاییِ راه حلِ دو دولتی است، یاد کرد و به لطفِ این راهبُرد، ” حماس ” در مدّتِ نسبتاً کوتاهی تواناییهای نظامیِ فوق العادهای را برای خود دست و پا کرد و ما با نتایجِ هولناکِ جنگِ فعلی مواجه شدیم.
( پایان متن )
ـــــــــــــــ
محمّدرضا مهجوریان. ۲۶/مهر/۱۴۰۲
تروریسم حماس و اسرائیل محکوم است.
پاراگراف آخر مقدمه نویسنده به این معناست که اسرائیل، حماس، آمریکا، جمهوری اسلامی و تمام دنیا … همه با هم توطئه کرده بودند تا ادعا کنند اسرائیل غافلگیر شده، و در پایان نوشته: «دروغبودنِ این ادّعاها کاملاً روشن بود.»
متاسفانه این جمله آخر هم ادعاست. او حتی یک مدرک و سند برای «روشن بودن» ادعاها ارائه نکرده.
مقاله ای در تائید و تکمیل مقاله جناب شمس در همین سایت است.