زهرا رهنورد در یادداشتی پیرامون قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر نوشت:
با سوگ برای داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر
اگر انسان در اندوه و سوز این جنایت وحشتناک، سر به دیوار نکوبد و پیرهنچاک از خداوند درخواست مرگ و پایان مصیبتها نکند جای شگفتی است؛ همچنانکه مهرجویی در اعتراض به توقیف فیلم “لامینور” سینه چاک کرد و خشمگنانه گفت: بیایید مرا بکشید… و کشتند.
اما ژانر سینمای چند بعدی و “فلسفی-اعتراضیِ” مهرجویی تا ابد در ذهن سینمای ایران جاودانه خواهد ماند و تا انسانیت و شرف زنده است پابرجاست.
کاردآجین شدن داریوش و وحیده هنرمند، یادآور سلاخی داریوش و پروانه فروهر و به مسلخ کشاندن روشنفکرانی چون پوینده و مختاری و شریف و دوانی و خودکشیها و مرگهای مشکوک هنرمندان و سایر معترضان است.
امیدوارم اینبار، در این جنایت، قاتل قسِر در نرود.
زهرا رهنورد
۲۵ مهر ۱۴۰۲
زهراه خانم، کارد آجین شدن آقای مهر جوئی بیش از همه به کارد آجین شدن دکتر سامی شبیه است که در دوران پر افتخار و طلائی امام ملعونتان رخ داد که شما و همسر ذوب شده شما در ولایت خمینی خونریز گرداننگان اصلی نظام وابسته به امپریالیسم بودید. دکترسامی را کشتید تا او که در میان ملی مذهبیها سری نترس داشته را از صحنه سیاسی جامعه حذف نموده و هم آنکه به همرزمانش درسی داده تا کسی جرعت نکند به جنایت هولناکی که در دوره زعامت امام خونخوار شما و خوتان در تابستان فراموش نشدنی ۱۳۶۷ رخ داد و تازه داشت به بیرون درز می نمود اعتراضی نماید.
جانشینان شما هم آقای مهر جوئی را به شیوه ذاتی امام جلاد تان(کارد آجیین) حذف نمودند تا از سوئی جنبش اعتراضی جاری جامعه را از نقشش محروم نموده و هم به دیگر هنرمندان بفهمانند که با چه چیره دستانی در بی رحمانه کشتن سر و کار دارند تا وارد میدان مبارزه نشوند.
شما و همسرتان هیچگاه قادر نخواهید بود با چنین موضعگیریها از بار جنایتی که بر دوش شماست ذره ائی بکاهید.