بیانیه تحلیلی جمعی از جمهوری خواهان سکولار دمکرات برای اولین سالروز قتل حکومتی زنده یاد مهسا (ژینا) امینی و جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی”
۲۵ شهریور اولین سالروز قتل دختر ایران، زنده یاد مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد حکومت اسلامی است. جرقه حاصل از قتل مهسا، بواسطه عدم تمکین و مقاومت مادر و پدر مهسا، در برابر خواست وقیحانه رژیم از آنها برای اعلام مرگ مهسا در اثر بیماری و همچنین شجاعت بی بدیل مردم سقز در مراسم خاکسپاریش، خیلی سریع گُر گرفت و آتشی شد که به خرمن ده ها بحران حل ناشدنی، ناشی از ۴۳ سال حکومت جهل و جنایت، افتاد.
گسترش شعله های حق طلبی و عدالتخواهی این آتش درخشان در سرتاسر کشور، فقط و فقط مدیون تلاش و از جان گذشتگی نوجوانان، جوانان، زنان و مردان قهرمانی است که در مقابل شدیدترین سرکوب حکومتی، دلیرانه ایستادند و با تقدیم بیش از ۵۰۰ جاوید نام و ده ها هزار مجروح ، زندانی و شکنجه شده، این جنبش حق طلبانه را با تمام توان به پیش بردند.
جوانان کشور با درک صحیح از زن ستیزی، سلطه طلبی و استبداد رژیم فرد محور ولایت مطلقه فقیه توانستند، جنبش انقلابی و مدرن “زن زندگی آزادی” را بعنوان بدیل رژیم قرون وسطائی و زن ستیز آخوندی، به ایرانیان و جهانیان عرضه نمایند.
کنشگران جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” با باور عمیق به خرد جمعی در برابر تفکرات عقب افتاده و استبدادی فرد محور و وراثتی (چه ولایی و چه سلطنتی) و اعتقاد راسخ به تکثر گرایی، آزادی های فردی و اجتماعی در چهارچوب قوانین حقوق بشری، عدالتخواهی و احترام به کلیه حقوق مردم، پرچم خود را علیه سبک زندگی تکلیف محور حکومتی، علیه تفکرات سنتی، علیه تبعیضات اتنیکی و شکاف مرکز/پیرامون و علیه هر گونه سلطه طلبی بر افراشتند و این جنبش را بعنوان جنبشی، فرا حزبی، فرا اتنیکی، فرا عقیدتی، فرا جنسیتی و فرا طبقاتی به جهان معرفی نمودند.
امروزه پس از گذشت یکسال از جنبش “زن زندگی آزادی”، همه بحران های قبل از جنبش کماکان موجود و حتی در حال تشدیدند. بحران های اقتصادی، محیط زیستی، اتنیکی، بانکی، ساختاری، سیاست خارجی، فرهنگی، هویتی، ناشی از تبعیضات دینی، طبقاتی، جنسیتی و جنسی، تضاد عمیق آزادی بیان و اندیشه با تز حاکمیت دینی، فساد سیستماتیک برخاسته از تز حکومت دینی، مبنی بر طبقه بندی افراد به خودی، ناخودی و نخودی، فقط لیست کوتاهی از مشکلات لاینحل بنیادی در حکمرانی ایدئولوژیک و دینی حکومت اسلامی است.
جامعه بحران زده و جنبشی ایران در طی ۴۴ سال گذشته شاهد ده ها خیزش و جنبش قهرمانانه بوده است، ولی جنبش انقلابی و رنسانس گونه “زن زندگی آزادی” در شهریور ۱۴۰۱ توانست با به چالش کشیدن کلیت نظام و علنی نمودن خواست جوانان و مردم برای گذار از رژیم قرون وسطائی، بزرگترین چالش فراگیر را برای رژیم ایجاد نماید.
امروزه فلاکت کمر شکن اقتصادی با تورمی بالای ۵۰ درصد، فقر مطلق و نسبی و بیکاری میلیونها نفر تبدیل به بمبی ساعتی شده است.
جوانان و زنان آزادیخواه با مبارزه خود علیه پوشش اجباری، سبک زندگی تحمیلی و بیعدالتی اجتماعی، اتنیکها با مبارزات خود علیه تبعیضات اتنیکی و شکاف روز افزون مرکز/پیرامون، کارگران، کارمندان و بازنشستگان با خواستگاه های بحق معیشتی خود، همه و همه موتور محرکه جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” جهت گذار از استبداد فرد محور ولایت مطلقه فقیه به سیستمی مردم سالار، غیر دینی و دمکرات میباشند.
امروزه مدیریت نالایق و رانتی/انگلی تحت تاثیر مافیای آب، محیط زیست کشور را از دریاچه رضائیه تا زاینده رود و حتی مازندران به نابودی کشانده است، مافیای خودروسازی مسئول هوای آلوده و جان باختن دهها هزار نفر در سال میباشد، مافیای دارو وابسته به نهادهای زیر سلطه رهبری، فاجعه انسانی کرونا را شدیدا تشدید کردند، کاسبان تحریم، منابع طبیعی و ثروت نسل های آینده را علنا میچاپند، برادران قاچاقچی صنعت و تولیدات داخلی را نابود و الیگارشی مالی حاکم و سرمایه تجاری همراه با سیاستهای ارزی، مالی، اعتباری واردات محور حکومتی، بخش خصوصی ایران را ضعیف و فشل نموده است.
آزادیخواهان ایرانی در انقلاب مشروطه خواستار عبور از سلطنت مطلقه ستم شاهی به پادشاهی مشروطه و دمکراسی بودند، ولی پس از دو بار شکست مشروطه، توسط دخالت عوامل خارجی و تحمیل سلطنت مطلقه دو پهلوی به مردم ایران، امروزه پس از حدود صد و بیست سال خواهان، گذار به یک دمکراسی پایدار در چهارچوب جمهوری سکولار دمکرات میباشند، که قادر است ایران را بر ریل توسعه دمکراتیک و پایدار قرار دهد.
ابر جنبش سیاسی “زن زندگی آزادی” برای گذار از حکومت اسلامی، با حضور نزدیک به یک و نیم میلیون نفر، مشارکت ۱۶ هزار محله، صدها دانشگاه و دبیرستان، همراهی و همصدایی مناطق اتنیکی، بخصوص کُردستان و بلوچستان لرزه بر اندام نظام ولایت انداخت و بزرگترین چالش دوران حیاتش را بوجود آورد.
این جنبش فراگیر با ایجاد شکاف در درون رژیم نیز توانست تا حدی تیزی تیغ سیستم سرکوب را کاهش دهد. حضور زنان، زندانیان مبارز و مقاوم و تداوم جنبش در بلوچستان با رهبری مولانا عبدالحمید، از نقاط قوت این جنبش انسان محور میباشند.
نقاط قوت جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی”:
ابر جنبشی با فراگیری نسبی و گستره زمانی طولانی، انقلابی فرهنگی و رنسانس گونه و با نفوذ در تار و پود جامعه سنتی، جنبشی جوان گرا با محوریت دختران و زنان و با خواستگاه هایی مدرن، آزادیخواهانه و انساندوستانه، ظرفیت بالای اجتماعی برای حرکت در مسیر عدالت اجتماعی، برابری و ضدیت با هر نوع تبعیض، میزان بالای حمایت بین المللی، تکثرگرایی، مشروعیت زدایی کامل از رژیم استبدادی، گذار قطعی از سیاستهای اصلاح طلبانه، تبدیل اپوزیسیون سنتی و مردسالار در گفتمان سیاسی/اجتماعی به بینشی ضد تبعیض، دمکراتیک و حامی برابری جنسیتی
نقاط ضعف جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی”:
عدم جذب اقشار خاکستری، عدم توازن بین شعارها و ظرفیتها، عدم پیوند زدن خواستهای معیشتی با خواستهای دمکراتیک، وابستگی و دلبستگی بخشی از طبقه متوسط به رژیم، توان ناکافی در خیابان بواسطه عدم حضور اقشار مردد، بخصوص اقشار میانی و تهیدستان، تلاش رسانه های معلوم الحال برون مرزی برای موج سواری، آلترناتیو سازی و انتقال ثقل مبارزاتی جنبش از درون کشور به بیرون، با طرح مسائل کاملا انحرافی و هدایت شده، مانند “طرح وکالت” توسط راست افراطی، تبدیل بخشی از رسانه های خارج از کشور به دستگاه پروپاگاندای رضا پهلوی، سلبریتی بازی و سلبریتی هایی که بجای اینکه صرفا صدای مردمشان باشند در نقش سخنگوی مردم ظاهر شدند، نفوذ پر رنگ نیروهای صادراتی به باندهای راست افراطی و تلاش برای ایجاد شقه و شکاف در خارج از کشور
نتایج سیاسی و اجتماعی جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی”:
توسط این جنبش توازن قوا به سمت گذار از حکومت اسلامی تغییر یافت، حرکت های شبکه ای ظرفیت بالای خود را در این جنبش نشان دادند، نسل زومر بعنوان نسل مدرن که خواهان آزادی و خودمختاری و حق تعیین سرنوشت است، رسما و با شجاعت کامل اعلام موجودیت کرد، رنسانسی فرهنگی از زیر پوست جامعه علنی شد و حکومت را رسما شکست داد، ریزش گسترده در درون حکومت باعث تمرد بخشی از نیروهای سرکوب و سمپاتی آنان به جنبش شد، با جرات میتوان حدس زد که پایگاه اجتماعی حکومت به حدود ده درصد کاهش یافت، شکست کامل حکومت اسلامی در مقابل نافرمانی مدنی زنان در رابطه پوشش اختیاری و تا حدی نیز سبک زندگی
ما جمعی از جمهوری خواهان سکولار دمکرات راز موفقیت را در بُعد سیاسی، در ادامه شبکه سازی در راستای جمهوری و دمکراسی در درون و بیرون از کشور و مشارکت فعال این شبکه ها در اعتراضات خشونت پرهیز خیابانی و تعمیق خواستهای دمکراسی محورانه و هم پیوندی و اتحاد جنبشهای اجتماعی و مدنی و سیاسی با یکدیگر میدانیم.
همچنین تفاهم ملی بین دمکراسی خواهان، جمهوری خواهان سکولار دمکرات، سکولار دمکراتها ، تحول طلبان دمکرات، نیروهای اتنیکی، و نحله های دیگر دمکراسی خواه را در ادامه و تکامل میثاق ملی ضروری میدانیم و از چنین حرکتهایی پشتیبانی میکنیم و گسترش همکاری های استراتژیک جمهوری خواهان را جهت گذار به جمهوری سکولار دمکرات، اساسی و ضروری می دانیم.
ما گروه های دیجیتالی و حضوری، امضاء کنندگان ذیل، بر این باوریم که:
تنها راه دمکراتیک برای آینده ایران که متضمن احقاق حقوق تمامی مردم کشور میباشد، تداوم جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی”و تعمیق دمکراسی محوری و جمهوری خواهی است، که بدون شک همه نحله های سیاسی در آن آزادانه فعالیت خواهند کرد تا ایرانی آزاد، آباد و دمکراتیک بنیان نهند.
در این راه همبستگی همه دمکراسی خواهان واقعی و عدالتخواهان برای ایجاد ثقل فراگیر جمهوری خواهی که بتواند با ساماندهی و سازماندهی گذاری کم هزینه از حکومت اسلامی به سیستمی مردم سالار، غیر دینی و دمکراتیک را به فرجام رساند، لازم و ضروری میباشد.
ایران دمکراتیک آینده بر ریل توسعه دمکراتیک پایدار با همبستگی ملی و دمکراتیک همه مردم کشور، با عاملیت جامعه مدنی، با قبول تکثرگرایی احزاب، با انتخابات کاملا آزاد ادواری در تمام بخشهای مدیریتی، به سیستمی پدیدار دست خواهد یافت، چرا که اقتصادی دانش بنیاد فقط در نظامی دمکراتیک شکل میگیرد و توسعه پایدار دمکراتیک در چنین نظامی، رفاه و بهروزی را برای همه به ارمغان میاورد.
هجوم دستگاه سرکوب به دانشگاه و جنبش دانشجویی، به استادان، به استقلال کانون وکلا، با هدف فراری دادن جامعه آکادمیک از ایران و جایگزین کردن آنان توسط نیروهای سهمیه ای و حشد الشعبی میباشد، که هدفی جز ضربه زدن به جنبش انقلابی و جامعه مدنی سکولار توسط حکومت را دنبال نمیکند. منطقی که از عقل کور ایدئولوژیک و قرون وسطایی حکومت فقها سرچشمه گرفته و در صدد مهندسی فرهنگی از طریق انقلاب فرهنگی دوم در دانشگاه ها و جامعه میباشد.
اینگونه اعمال کور با توجه به عمق و گستردگی جنبش، قطعا منجر به تشدید مقاومت این بخشها و مبارزه طلبی بیشتر آنان در مقابل فشارهای حکومتی گردیده و تقویت جامعه مدنی و جنبش اجتماعی را منجر میگردد.
جنبش معیشتی بازنشستگان، کارگران، کشاورزان و تهیدستان، جنبش صنفی سیاسی معلمان، اعتراضات مدنی پزشکان، کادر درمانی و وکلا، اعتراضات تشکلهای محیط زیستی، همنوایی اصناف و پیشه وران و اعتصابات بازار دیگر ستون های جامعه مدنی و در حال رشد میباشند. نویسندگان در ۴۴ سال گذشته از محورهای مقاومت بوده و بهاء سنگینی نیز پرداخت کرده اند، سایر هنرمندان و سینماگران نیز با قدرت و در تعداد بیشتری به پا خواسته اند.
به باور ما مناطق اتنیکی و حاشیه ای فقط در یک حکمرانی سیاسی غیر متمرکز و اجرای شوراهای ایالتی و ولایتی و رفع تبعیضات اتنیکی از طریق شرکت آنان در قدرت مرکزی و سیاست گذاری کلان کشوری، به خواسته های به حق خود میرسند، بلوچستان، کردستان، خوزستان نمونه های بارز مبارزه بر علیه ستم اتنیکی، دینی و همچنین ساختار قدرت متمرکز هستند.
منافع کارآفرینان و متخصصین در شکل گیری یک نظام جمهوری سکولار و دمکرات است. دو پایه مهم رشد اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی و حفظ محیط زیست، کارآفرینان و متخصصین و همچنین بخش خصوصی و تولیدی سالم و پویا است، فشار سیستماتیک رژیم جلوی خلاقیت و رقابت آزاد را بسته است، کارآفرین اراکی و اعتراضات وی نمونه ای از روندی تازه است. ما امیدواریم در برآمدهای بعدی، این بخش از جامعه با توان بیشتری به جنبش دمکراسی خواهی ایرانیان بپیوندند.
در آستانه سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی، شرایط اقتصادی، اجتماعی، فاجعه بارتر شده است، مردم به یک پیروزی نسبی در عرصه آزادی پوشش دست یافته اند، ولی نبردهای بزرگتری در رابطه با سبک زندگی، آزادیهای فردی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کماکان در راه هستند. مبارزه ای که در بستر سراشیبی دائم اقتصادی، حکومت پخمگان ناکارآمد، بی لیاقت و دزد از یکطرف و رشد شدید نارضایتی بین اقشار مختلف مردم از طرف دیگر همواره در جریان است، از این رو نبردهای بعدی پرخروشتر، درخشان تر با دستاوردهای بیشتری خواهند بود.
ما به شهروندان ایرانی در داخل و خارج از کشور توصیه میکنیم، تا در حد امکان خود، یک گام به جلو بگذارند و به اعتراضات سالگرد قتل حکومتی مهسا امینی به اشکال مناسب و در محل و فضای خود بپیوندند و در حد توان حامی این اعتراضات باشند، ضمن اینکه بر این باوریم که رهایی نهایی مردم در شبکه سازی، همبستگی و هماهنگی برای گذار به سیستمی مردم سالار، سکولار و دمکراتیک مبتنی بر حقوق بشر، حکومت غیر ایدئولوژیک، غیر دینی و غیر موروثی با تکیه بر انتخابات آزاد ادواری و احیاء حقوق همه شهروندان کشور ممکن میباشد.
حاکمان نیز بدانند که جنبش انقلابی “زن زندگی آزادی” زنده و پا برجاست است و ۲۵ شهریور یک روز عادی با ۲۴ ساعت نیست، بلکه کابوسی است که رژیم ضد بشری حاکم بر ایران را، تا زباله دان تاریخ رها نخواهد کرد.
زن زندگی آزادی
چهارشنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۲
امضاکنندگان
۱- گروه و کانال “همراه با جنبش زن زندگی آزادی”
۲- رسانه های “سیمای جمهوری ایران” و “میدان جمهوری، سکولار دمکراسی”
۳- گروه و کانال تلگرام و کلاب هاوس “توسعه دمکراتیک پایدار”
۴- گروه و کانال تلگرام “منشور گذار پیروز”