دوباره یکی از مردم را کشتند. دوباره برای لحظهای شادی، برای خلق صحنهای بدیع از شجاعت که اینروزها همه با افتخار میبینند، آن سربلندِ در میانه را کشتند تا نظر حرام بماند و خون خلق حلال. هنوز جرعه جرعه میریزند مرگ را بر حلق خلق تا این پرچم عزا برافراشته بماند. و اینبار قربانی جوان دلیریست از آمل زیبا که سالها کنار نجیب مردمانش زیستهام.
اما این قتل همین یکی نبوده و با این سیرهی حکومت همین نخواهد ماند. روزهای زیادیست که بابت بیماریهایم در مسیر بهداری زندان اوین یا اعزامهای چند ساعته به بیمارستانم و هیچ مرتبهای نبوده با یکی از دوستان سیاسی مواجه نشوم که پر از درد و کسالت، فقط مسکن درمانی میشوند و درمانی در کار نیست.
جواد روحی اولین مورد قتل حکومتی در زندانهای جمهوری اسلامی نیست که جای مداوا، بی رسیدگی دقیق و سریع پزشکی جان زیبایش را از دست داده چه آنکه همین لحظه هم زندانیان سیاسی دیگری در معرض همین خطر بسر میبرند و حتی اگر پزشکان زندان نخواهند پا جای پای پزشک احمدی بگذارند و به سوگند خود وفادار بمانند، باز هم امکانی وجود ندارد تا نسخهای شفابخش برای ما بپیچند جز مسکنهای سنگین و اعتیاد آور که عوارض پسینی آنها بسیار است.
دوستانی همچون الهه محمدی، ویدا ربانی، سها مرتضایی، رضا شهابی، مهدی محمودیان، اسدالله هادی و جعفرابراهیمی عزیز که اینروزها احوالش رو به وخامت است و فقط وعده داده میشود و توانی نیست برای شفا!
که شفا جز به پایان این تباهی مطلقه نیست ورنه توان بیابد تک تک ما را این حکومت خواهد کشت.
حسین رزاق – بند ۴ زندان اوین
منبع: شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
برای جلو گیری و خنثی کردن این پدیده وحشتناک نسل کشی علنی و خاموش راهی جزء “همه با هم دمکراتیک” نداریم !
جناب رزاق
ما عادت داریم. به قول شما این اولی نیست و آخری هم نخواهد بود. ار روز اول این حکومت جنایت و اعدام نه تنها محکوم نشد بلکه تشویق هم شد تا اینکه نوبت خودشان شد. تا همین امروز هم مخالفت با قتل و اعدام حکومتی جانبدارانه است. اگر اعدامی مجاهد و چپ است سلطنتی ها ذوق میکنند. اگر جمشید شارمهد و روحالله زم باشند چپ مقاومتی حذف عنصر امپریالیسم را به خاطر توازن قدرت و جهان چند قطبی زیر سیبیلی رد میکند. اگر عبدل مالک ریگی باشد البته کک کسی هم نمیگزد. چه انتظاری دارید؟
یکی از روشنفکران دینی معتقد است که ضدیت و مخالفت مردم با رژیم سبب غربگرایی بیشتر در جامعه شده که این با خود آشنایی با مدرنیته و مدرنیسم و دموکراسی را در مقایسه با دیگر کشور های مسلمان منطقه را در بر داشته و آن را مثبت ارزیابی میکند. متاسفانه آنچه در کنار این دستاورد رخ داده آشنایی بیشتر جامعه با مسأله individualism در غرب نیز هست که نتیجه آن عدم اتحاد و پدیده مبارزات جدا جدای بخش های مختلف جامعه و به قولی هر که به فکر خویش شده و کشتن یک به یک ما محصول آن.