چه صدای خوبی! آه!
من پیشانه صدای تو را نوشیده بودم
و پستان های رگ کرده ی مادرم
از صدایِ خوبِ تو روشن بود.
من بی محابا روشن ام!
و عاشقِ باران!
بهار بود
صدای باران از خانه ی سبزِ تو می آمد.
به خانه ات آمدم،
خانه ات ابری بود
ابر نمی بارید
صدایِ صاعقه می آمد
واژه ها از دهانِ تو سقوط می کردند
و عشق
زار زار می گریست.