رشد چشمگیر آرای احزاب راستگرا در انتخابات پارلمانی محلی و منطقه ای در اروپا در یک سال اخیر حاکی از آن است که احساسات ملی گرایانه، افراطی و ضد اتحادیه اروپا در اقصی نقاط قاره سبز؛ در ایتالیا، اسپانیا، سوئد، دانمارک، یونان، اتریش، هلند، فرانسه، آلمان، پرتغال و…قوت گرفته است. احزابی که بر زمینه عملکرد دولت ها، تورم و گرانی، پیامد های مادی و انسانی جنگ، رشد نابرابری و تعمیق شکاف عمیق اجتماعی، عمدتا دگرباشی و مهاجر ستیزی، ملی گرایی و مشکلات اقتصادی را ابزار بسیج نیرو و جذب آرا کرده اند.
نشریه پولیتیکو در گزارشی نسبت به خیزش احزاب راست افراطی در اروپا به ویژه در آلمان ابراز نگرانی کرد و هشدار داد باید نقشه راه فراری برای نجات برلین پیش از آنکه روی ریل راست افراطی قرار گیرد، کشیده شود.
به گزارش نشریه پولیتیکو، تحولاتی از جمله مهاجرت، مشکلات اقتصادی و جنگ اوکراین جایگاه برخی از احزاب در اروپا را بهبود بخشیده و نگرانی از تغییر اساسی به سمت راست افراطی در چشم انداز سیاسی اروپا را افزایش داده است. جورجیا ملونی از حزب برادران ایتالیا در حال حاضر در ایتالیا در قدرت است درحالیکه در نظرسنجیهای جدید حزب راست افراطی فرانسه موسوم به «اجماع ملی» تنها ۱ درصد با تبدیل شدن به حزب اول این کشور فاصله دارد.
موفقترین احزاب راست افراطی اروپا در هلند، اتریش یا منطقه اسکاندیناوی یک تاریخ دیرینه از موفقیت انتخاباتی پس از یک دوره اختلافهای داخلی داشتند. با این حال این بار یک اختلاف اساسی در همین رابطه وجود دارد و اینکه آلمان در میانه این طوفان است.
برای فنلاند یا بلژیک با وجود حزب جدایی طلب فلاندری «فلمس بلانگ» که در نظرسنجیها پیشتاز است، حرکت به سمت ریل راست افراطی یک مساله است اما پیش از آنکه این امر در آلمان محقق شود، زمان آن است که نقشه راه فرار از این موقعیت کشیده شود.
بر اساس نظرسنجی پولیتیکو، طی یک سال گذشته حمایت از حزب ضد مهاجر و طرفدار روسیه «آلترناتیو برای آلمان» تقریبا با رشد دو برابری با ثبت یک رکورد به بیش از ۲۰ درصد رسیده است.
این حزب اکنون در رتبه دوم است و تنها ۵ درصد با حزب راست- میانه دموکرات مسیحی فاصله دارد. در تابستان نیز آلترناتیو برای آلمان جای حزب سوسیال دموکرات اولاف شولتس صدراعظم آلمان را در رتبه بندیها گرفت.
عمده محبوبیت اخیر این حزب میتواند مرتبط به اختلاف دائمی و بینظمی در ائتلاف شولتس با سبزها و دموکرات آزاد باشد. اعضای ائتلاف حاکم آلمان از زمان روی کار آمدن در اواخر سال ۲۰۲۱، همواره بر سر مسائلی مانند سیاست اقلیمی و یارانههای رفاه کودکان اختلاف نظر داشتند.
اما مهاجرت عامل اصلی موفقیت آلترناتیو برای آلمان است؛ مسالهای که احزاب راست افراطی در سراسر اروپا دغدغه آن را دارند.
افزایش قابل توجه در مهاجرت غیرقانونی با خیزش آلترناتیو برای آلمان همراه شده است و نگرانیهایی را در میان بسیاری در این کشور به وجود آورده که طبقه حاکم به طور کامل کنترل مرزهای آلمان را از دست داده است. پلیس آلمان حدود ۴۳ هزار مهاجر که قصد ورود غیرقانونی به این کشور را داشتند، دستگیر کرده است. این تعداد در مقایسه با سال گذشته ۵۰ درصد افزایش یافته است.
در این میان همچنین آلمان افزایش جرایم خشونت آمیز را شاهد بوده که بیش از ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته بیشتر شده است. بسیاری از آلمانیها یک رابطه بین افزایش سطح جرایم با مهاجرت قائل هستند.
درحالیکه این باور همواره در حزب آلترناتیو برای آلمان وجود داشته، مسالهای که شرایط فعلی را متفاومت میکند اقتصاد آلمان است که به باور اقتصاددانها میتواند بخش صنعتی آلمان را به سمت یک سراشیبی ببرد.
یک توضیح برای اینکه چرا حزب آلترناتیو برای آلمان هرگز نتوانست راه احزاب مشابه در سایر نقاط اروپا را پیش بگیرد این است که برغم جذابیت تبلیغ بومیگرایانه آن، اقتصاد آلمان در سالهای اخیر بسیار انعطافپذیر بوده است. به عبارت دیگر، در حالی که بسیاری از رای دهندگان سیاست مهاجرتی آنگلا مرکل، صدراعظم سابق را دوست نداشتند، اما همچنان وضع خوبی داشتند و به آلترناتیو برای آلمان گرایش پیدا نکردند. اما اکنون، رکود اقتصادی برلین برای اولین بار از زمان تاسیس این حزب افراطی در سال ۲۰۱۳، این پویایی را تهدید میکند.
مساله قابل توجه در مورد افزایش جایگاه آلترناتیو برای آلمان این است که این حزب فاقد عنصر اصلی یعنی یک رهبر کاریزماتیک است که بیشتر احزاب راست افراطی را به سوی موفقیت سوق میدهد. در واقع، میتوان استدلال کرد که حزب اصلاً رهبر ندارد، حتی کسی که در حد ملونی یا مارین لوپن رهبر حزب اجتماع ملی فرانسه باشد.
آلیس وایدل و تینو چروپالا دو نفر در راس حزب آلترناتیو برای آلمان بیشتر به عنوان مدیر عمل میکنند تا پرچمدار آن و همچنین آنها جایگاه سیاسی بالایی هم در این کشور ندارند.
این ضعف در تشکیلات سیاسی آلمان این هراس را ایجاد کرده است که یکی از افراطیترین چهرههای حزب یعنی بیورن هوکه رهبر این حزب در ایالت تورینگن به عنوان شخصیت غالب ظاهر شود.
برخلاف بسیاری از رهبران محبوب مانند ویکتور اوربان در مجارستان یا هاینس کریستیان اشتراخه سیاستمدار راستگرای اتریش که در سالهای اخیر در اروپا به قدرت رسیدند، هوکه به لحاظ سیاسی فرصت طلب نیست.
دیدگاههای هوکه یادآور نگاههای فاشیستی در دهه ۱۹۳۰ درباره نژاد و مهاجرت است. یک دادستان آلمان در هسه ماه گذشته تشخیص داد که تظاهرات کنندگان حق داشتند هوکه را نازی خطاب کنند. این اظهارات به دنبال حکمی در سال ۲۰۱۹ از سوی یک دادگاه آلمانی مطرح شد، مبنی بر اینکه در یک اعتراض سازمانیافته هوکه میتواند بهعنوان «فاشیست» تلقی شود.
هوکه در کنگره اخیر حزب آلترناتیو برای آلمان موفق شد یکی از نزدیکان خود را در صدر فهرست نامزدهای حزب برای انتخابات پارلمانی سال آینده اروپا قرار دهد. همان روز وی در پیامی اعلام کرد: اتحادیه اروپا باید بمیرد برای اینکه یک اروپای واقعی زندگی کند.
برای درک اینکه حزب آلترناتیو برای آلمان به کدام سو میرود نگاهی به جنوب این کشور یعنی اتریش کمک کننده است. در این کشور حزب راست افراطی آزادی که در دهه ۱۹۵۰ توسط نازیها شکل گرفت و به عنوان مدلی برای آلترناتیو برای آلمان بود، در نظرسنجیها از نوامبر سال گذشته پیشتاز بوده است و احتمال پیروزیاش در انتخابات سراسری سال آینده وجود دارد.
این مساله بسیار قابل توجه است، نه تنها برای اینکه پلتفورم حزب آزادی بازتاب دهنده آلترناتیو برای آلمان است بلکه به این خاطر که در تابستان امسال حزب اتریشی دقیقا جایی بود که آلمانیها در نظرسنجی قرار داشتند.
پرتغال؛ شگا حزب راست افراطی با شانس واقعی برای حضور در دولت
«شگا» سومین حزب بزرگ پرتغال، اگرچه گفتمان زهرآگین نژادپرستانه و ضدمهاجر را روانه صحنه اصلی سیاست این کشور کرده است، اما با انکار شدید تعلق خود به جریان راست افراطی، ترجیح میدهد به عنوان حزبی پوپولیست (عوامگرا) در نظر گرفته شود.
یورو نیوز در ادامه در باره ظهور و رشد این جریان نوشت: حزب راستگرای تازهتاسیس شگا در سال ۲۰۱۹ موفق به کسب یک کرسی در پارلمان پرتغال شد. این حزب تنها سه سال بعد و در انتخابات عمومی سال ۲۰۲۲ با کسب ۷.۲ درصد آرا با کسب دوازده کرسی موفق به گسترش حضور خود در پارلمان شد.
این ظهوری خیرهکننده برای چنین حزب جوان و جنجالی در جمع احزاب راستگرا و پوپولیست اروپایی بود. اگرچه این حزب گفتمانی را مبنی بر ضدیت با مهاجران، دگرباشان جنسی و مسلمانان و همسو با راستگرایان افراطی اتخاذ کرده، اما همیشه منکر تعلق خود به این سوگیری سیاسی شده است.
کاتارینا ویگاس، فعال سیاسی در گفتگو با یورونیوز گفت: «خیلی شوکه کننده بود. مردم از شرایط اقتصادی کشور ناخشنود بودند و همهگیری کرونا نیز در جریان بود. شگا خلا بین وعدههای دولت و آنچه نمیتوانست فراهم کند را پر کرد. رسانهها هم گفتمان راست افراطی آنها را عادیسازی کردند.»
ظهور چنین حزبی برای بسیاری از ناظران فرای مرزهای پرتغال نیز غافلگیرکننده بود. هایدی بیریچ، موسس پروژه جهانی علیه افراطگرایی (GRAPHE) در گفتگو با یورونیوز گفت: «بسیاری از مردم نمیدانستند که چنین صحنه بزرگ فعالیتی برای راستگرایان افراطی در پرتغال وجود دارد. از پایان دوران دیکتاتوری آنتونیو ده الیویرا سالازار در سال ۱۹۷۴ تا کنون، چنین موردی در این کشور وجود نداشته است. به نظر میرسید پرتغال برخلاف رویه در جریان در ایتالیا، سوئد، فرانسه و دیگر کشورهای اروپایی سر برآورد.»
اما ناگهان شگا سر برآورد و اکنون به سومین حزب محبوب کشور با شانس واقعی برای حضور در دولت در آیندهای نزدیک بدل شده است.
خانم بیریچ میافزید: «شگا حزبی شدیدا ضدمهاجر، ضدکولیها و ضددگرباشان است. آنها تصویری شرور از مهاجران به نمایش میگذارند. تیم رهبری آنها، از جمله آندره ونتورا، رهبر کارزماتیک آنها سخنان وحشتناکی درباره کولیان گفته و آنها را مشکل امنیتی خواندهاند. آقای ونتورا همچنین درباره چیزهایی چون نظریه توطئه ملیگرایانه سفیدپوستی جایگزینی بزرگ مبنی بر اینکه مهاجران درحال جایگزینی پرتغالیهای بومی پرتغال هستند، صحبت کرده است.»
پروژه جهانی علیه افراطگرایی اخیرا شگا را به فهرست خود از گروههای نفرت پراکن و افراطگرا در پرتغال اضافه کرده است. البته پیش از این ۱۲ گروه دیگر از جمله چند حزب سیاسی در این فهرست قرار داشتند، اما هیچکدام از آنها تاکنون به اقبالی در انتخابات این کشور دست نیافته است.
با اینحال در نظر گرفتن شگا به عنوان یک حزب راستگرای افراطی در پرتغال بسیار مناقشهبرانگیز است. زیرا که آنها اصرار دارند خود را پوپولیست معرفی کنند.
«آنها میگویند نژادپرست نیستند»
کاتیا موریرا ده کاروالیو، محقق دانشگاه پرتو در گفتگو با یورونیوز گفت: «دانشگاهیان بر روی برخی مسائل درباره دستهبندی شگا باهم توافق ندارند. به نظر من، در حال حاضر شگا اگرچه یک حزب بنیادگرای راست پوپولیست است، اما افراطگرا نیست. زیرا شگا به وضوح دستور کاری پوپولیستی دارد و آنطور که تا کنون نشان داده، “توده ساده” را در مقابل “نخبگان فاسد” میانگارد. علاوهبر این، این حزب حامی دیدگاههای غیرلیبرال است و هدف آن برپایی نوعی دموکراسی غیرلیبرال در پرتغال است.»
این درحالی است که راستگرایان افراطی مایلند هرگونهای از دموکراسی را کنار گذاشته و حتی برای دستیابی به اهدافشان به خشونت متوسل شوند.
خانم کاروالیو میگوید: «این نه چیزی است که شگا در حال حاضر انجام داده است و نه، به نظر من، در آیندهای نزدیک انجام خواهد داد.»
اما با این حال، برخی تفاوت آنها را با راستگرایان افراطی تنها ظاهری میپندارند.
کاتارینا ویگاس میگوید: «کاملا مشخص است که آنها راستگرای افراطی هستند. گفتمان آنها راستگرای افراطی است اما میخواهند خود را چون حزبی پوپولیست نشان دهند. آنها میگویند نژادپرست نیستند، پرتغال نژادپرست نیست، آنها خود را مدافع کسانی جا میزنند که از وضعیت کنونی ناخشنودند و آنها را قربانیان نظام میانگارند. این منعکس کننده دیدگاه افرادی است که خود را افراطگرا نمیپندارند.»
خانم کاروالیو میگوید از زمانی که شگا نخستین کرسی خود در پارلمان را در سال ۲۰۱۹ کسب کرد، آمار جنایات نفرتمحور و همچنین نفرتپراکنی در پرتغال پیوسته افزایش یافته است.
او میافزاید: «بر اساس بررسی یوروبارو متر در سال ۲۰۱۸، پرتغال دومین کشور اروپا بود که نگرشی مثبت نسبت به ادغام مهاجران داشت و ۸۰ درصد مردم این موضوع را مثبت تلقی میکنند.»
رابطه نزدیک شگا با احزاب همسوی اروپایی
اگرچه شگا منکر هویت راستگرای افراطی خود است، نظرات رهبر کاریزماتیک این حزب با رهبران دیگر احزاب مشابه پوپولیست و راست افراطی اروپا مثل ماتئو سالوینی، رهبر حزب لیگ ایتالیا، مارین لوپن، رهبر حزب اجتماع ملی فرانسه و سانتیاگو آباسکال، رهبر حزب وکس اسپانیا همراستاست.
خانم کاروالیو همچنین گفت: «پیش از شگا راست افراطی در صحنه اصلی سیاست پرتغال حضور نداشت. پرتغال حتی در این زمینه کشوری موفق در نظر گرفته میشد که از گزند راستگرایان افراطی در امان مانده است. اما امروزه، علاوه بر افزایش حمایت از شگا، شاهد عادیسازی نظرات این حزب توسط دیگر احزاب راستگرا هستیم. برای مثال رهبر بزرگترین حزب مخالف دولت اخیرا گفته بود که پرتغال باید به دنبال مهاجرانی باشد که بتوانند با مردم این کشور بهتر ادغام شوند. به بیان دیگر، او به دنبال اتخاذ تدابیر انحصاری برای استقبال از مهاجرین است، به گونهای که درها به روی کسانی که شبیه پرتغالیها هستند باز و بر روی بقیه بسته شود.»