مردم همه در مورد سالگرد حرف میزنند، همه جا میتوان این بحث را شنید. اما حکومت هم بیکار ننشسته. اول از همه اینکه رژیم عدهی زیادی را بازداشت کرده است. مسالهی دیگر تنبیه سرسختانه اعتصابکنندگان در سقز است. باید توجه داشت که دامنه اعتصابات در شهر سقز بسیار گسترده بود و الان کاری که حکومت کرده این است که شماره ملی بسیاری از بازاریان و کسبه و مغازهداران را مسدود کرده. این اتفاق جدیدی است، در حالت عادی شما اگر وامی را پرداخت نکنید یا به کسی بدهکار باشید و در دادگاه محکوم شوید، شماره ملیتان را مسدود میکنند، که معنایش این است که مثلا هیچ عملیات بانکیای نمیتوانید انجام دهید و بسیاری از کارهای سادهی روزمرهی فرد دچار اختلال میشود.
بنابراین رژیم هم شماره کارت شمار زیادی از اعتصابکنندهها و بازاریان را مسدود کرده که در آستانهی سالگرد قتل ژینا دوباره اعتصاب نکنند، و هم تعدادی آنها را احضار کرده و مورد بازجویی قرار داده است. احضار به این شکل بوده: چند نفری که با خودشان همکاری میکنند یا به نیروهای امنیتی نزدیکاند و با آنها دادوستد دارند را صدا زدهاند و گفتهاند بروید به همکارانتان بگویید که اگر اینبار اعتصاب کنند، وضعیت مثل قبل نخواهد بود و ما بسیار شدیدتر برخورد میکنیم. در واقع از طریق احضار این چند نفر تلاش کردهاند موج هراسی راه بیندازند در میان مردم و بازاریان، همچون یک اقدام پیشگیرانه در آستانه قیام ژینا.
مساله دیگر این است که رژیم از مدتی قبل، دستکاری قبرها و تغییر شکل و ساختار گورستان آیچی را آغاز کرده است. سهرقهوران سقز، یا همان گورستان شهر، پیشتر یک خیابان پهن و بزرگ بود که از آنجا به گورستان میرفتی. در واقع شکل و شمایل آرامگاه آیچی بسیار متفاوت از اکثر قبرستانهای کردستان است؛ یک زمین وقفی وسیع و صاف بود در بیرون شهر که در آن خیابانی پهن و باز که به میدانی ختم میشد. شاید در فیلمها دیده باشید که مزار ژینا دقیقا در دور میدان آرامگاه آیچی است و حتی به زور آن را در کنار یک مزار دیگر جا کرده بودند، فقط بخاطر اینکه مزارش در دور میدان و در آن محل استراتژی باشد. نمیدانیم این کار ایدهی چه کسی بوده، ولی نشان از ذکاوت سیاسی آن فرد دارد. مزار ژینا عمدا در دور میدان اصلی آیچی قرار گرفته و حکومت هم شاید از ترس اینکه حساسیتها را بیشتر نکند و قضیه را بخواباند، در آن زمان این اجازه را داده ولی احتمالا فکر نمیکردهاند که این میدان میتواند اینقدر در گردهمآوردن مردم حول مزار ژینا نقش داشته باشد، طوریکه همان روز اول جمعیت زیادی در میدانی که مزار ژینا هست، جمع شدند و پیشبینی میشد که حتما امسال هم این اتفاق در سالگرد قتل او بیفتد.
بنابراین حکومت دست به کار شده برای تغییر بافت و شکل آرامگاه آیچی: میدانی که مزار ژینا در آن بود را از بین برده، خیابانهای منتهی به آن را باریکتر کرده، و در کنار مزار ژینا نیز قبرهای جدیدی حفر کرده که دسترسی به مزار او را دشوار کند و امکان هر شکلی از تجمع حول مزارش را مسدود کند. به این ترتیب از یک طرف جایی برای تجمع مردم در نزدیکی مزار او باقی نگذاشته و از طرف دیگر هم میخواهد مزار ژینا را در میان قبرهای دیگر گم کند و از متمایزبودن آن کم کند.
اما اجازه دهید من یک نکته دیگر را هم اضافه کنم؛ بنظرم گره دادن سرنوشت انقلاب ژینا به سالگرد قتل او شاید چندان هم کار درستی نباشد. یک واقعیت این است که در منطقه ما در کردستان، سالگرد رسم خیلی رایجی نیست، مثلا آنطور که چهلم اهمیت دارد. بنابراین همچون یک آیین تنیده در زندگی مردم نقش بسیجکننده ضعیفتری دارد، علیرغم اینکه این روزها همه مردم شهر در مورد سالگرد قتل ژینا حرف میزنند. مساله دوم این است که حتی اگر در روز سالگرد هم اتفاقی نیفتد، ممکن است یک یا چند روز بعدش اتفاقاتی بیفتد. دوست ندارم بگویم آن روز خبری نخواهد بود، ولی واقعا شاید یک هفته یا یک ماه بعدش آن خبرهایی برسد که ما منتظرش هستیم. در واقع نباید همه امیدهایمان را گره بزنیم به آنچه که ممکن است در آن روز مشخص در سالگرد روی دهد. اما این به معنای این هم نیست که مردم در مقابل سالگرد بیتفاوتاند، نه. اتفاقا مردم امیدوارند و همه به همدیگر دلخوشی میدهند که شاید خبرهای خوبی در ماهها و هفتههای بعد در راه باشد، چون فکر میکنند گام اصلی سال پیش برداشته شده و بسیار ما را جلو برده.
مساله دیگر اهمیت اطلاع رسانی درباره ی زندانیان سیاسی گمنام است؛ کسانی از رفقایمان که حدود دو ماه است یا بیشتر که دستگیر شدهاند ولی کسی نمیداند که کجا هستند یا چه بلایی دارند سرشان میآورند یا اصلا به چه جرمی در زنداناند. همه خبر دارند که وضعیت مالی مردم چقدر بد شده و قیمت مسکن حتی در شهرهای کوچکی مثل سقز چند برابر شده که برای ما اجارهنشینان وضعیت را سخت کرده، ولی مردم از کمک به همدیگر دست نکشیدهاند و خیلی از مردم عمدا پول نقد در منزل نگه داشتهاند که بتوانند در مواقع اضطراری با امنیت بیشتر و بدون نام و نشان به دست زخمیها یا خانواده زندانیان سیاسی برسانند.
فردی را میشناسم که در طول قیام کمکهای درمانی زیادی به زخمیهای کردستان و سقز میرساند؛ مقداری دارو و امکانات درمانی هنوز بجا مانده از آن روزها و کمی پساندازی که داشتم را این روزها دستش رساندم که به دست خانوادههای یکی از زخمیها برساند که سخت درگیر وضعیت درمانش است. و من تنها کسی نیستم که این کار را میکند، یعنی این قبیل کارها در طول این یک سال تداوم داشته و دارد. درهمین روزهای اخیر ما اینجا پول جمع کردهایم و برای «انجمن چیا» در مریوان فرستادهایم که اگر خودمان هم نمیتوانیم آنجا برویم و کمک کنیم حداقل بتوانیم به جهت مالی برای مهار آتشسوزیهای زاگرس کاری کرده باشیم. در واقع بحران در چند زمینه است و مردم همزمان در جبهههای مختلف مشغول مبارزه و فعالیتاند و نباید این تلاشها را به یک چیز مشخص صرفا گرده زد. با وجود همه این بحرانها اما، روزهای خیلی خوبی است، «خوشه خوش»! لذتبخش است این روحی که در مردم برای مبارزه دمیده شده است، لذتبخش است مشارکت در این انقلاب در همه روزهایش، از روز قتل ژینا تا کنون.
من برداشت دیگری هم که از وضعیت دارم این است: جذب نیروی مزدور توسط رژیم در کردستان به عنوان آنچه که ما در اینجا جاش مینامیم، شاید به صفر رسیده باشد، چون شرایط بیاندازه برای جاشها سخت و ناخوشایند است، اصلا امنیت ندارند به هیچ عنوان. احتمالا در شهرهای دیگر هم رژیم با دشواری میتواند جذب نیرو کند، ولی در کردستان این به یک بحران جدی برایش بدل شده.
کردستان همچنان به شدت میلیتاریزه است و در جاهایی انگار منطقه درگیر جنگ است؛ هنوز تمام ورودیهای شهرهای کردستان از جمله سقز، پر از نیروهای امنیتی نظامی سپاه است ولی دهنشان سرویس شده، اینطوری نیست که هر کاری بخواهند بتوانند به راحتی بکنند. رژیم خیلی سعی میکند جلوی پیشروی ارادهی مردم برای انقلاب را بگیرد ولی به قول معروف گفتنی، تمام تلاشهایش مذبوحانه است. به قول خودشان حکومتی که یکی از ابرقدرتهای خاورمیانه است برای حفظ موجودیتاش به جدولکشی مزارها و حفر قبرهای جدید متوسل شده، یعنی انقدر وضعش خراب و آشفته است!
منبع: کلکتیو۹۸