فیلم سخنرانی مهرداد درویش پور در کانون طرفداران فرهنگ ایران در واشنگتن
در این سخنرانی که در تاریح ۷ ژولای ۲۰۲۳ برگزار شد، تعاریف گوناگون از راست افراطی، رادیکال و پوپولیست و تفاوت های هریک از آنها با هم ارئه شد. همچنین درباره زمینه ها و علل برآمد راست افراطی و رادیکال در جهان همچون رویکردی اقتدارگرا، اولتراناسیونالیستی، گذشته گرا، مردسالارانه، نژادپرست و نابردبار – که نه تنها ارزش برابر انسانها را نفی می کند بلکه تهدیدی علیه دمکراسی است- توضیح داده شده است. همچنین به دینامیسم و کم و کیف این گرایش در هر کشوری که از ویژگی های خاص خود برخوردار است اشاره شد. این گرایش در غرب بیشتر واکنشی واپس گرایانه است که از شکاف های اجتماعی برخاسته از نئولیبرالیسم، نارضایتی های سیاسی “ضد سیستمی” از سیاست حاکم و اپوزیسیون، کاهش فاصله احزاب چپ و راست و نمایشی شدن هرچه بیشتر سیاست و “سیاست نمایشی”، و گسترش مهاجرت و چندگانگی اتنیکی که آن را تهدیدی علیه “هویت ملی” خود می داند، سود می جوید. گرایشی که بیش از آن که در پی آلترناتیوی نو و آینده نگر باشد، با وعده بازگشت به “عظمت گذشته” بیشتر “حزب ناراضیان” به شمار می رود که با تولید انزجار سیاسی، جذابیت خاصی برای به حاشیه رانده ترین و غیر سیاسی ترین گروه های اجتماع یافته و آن ها را بسیج می کند. در عین حال ضمن برشمردن شباهت های بنیادین راست افراطی، پوپولیست و رادیکال ایرانی که گرایشی گذشته گرا، اقتدارگرا، زن ستیز، نفرت پراکن علیه گروه های اتنیکی تحت ستم است، تاکید شد که رادیکالیسم این جریان در نفی جمهوری اسلامی به قصد بازگشت به “عظمت گذشته” و انتقام گیری از “فتنه گران ۵۷” است. در این سخنرانی به برخی آسیب رسانی های این جریان به جنبش زن، زندگی ازادی پرداخته شد و تاکید شد که گرایشات گوناگون جامعه از چپ تا راست لیبرال گرفته می بایست ضمن تلاش برای سازمان دادن گفتگو وتعامل بین خود، به مبارزه علیه این گرایش که سدی در گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی است، بپردازند.
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- خشونتهای ناموسی، انگیزهها و پیامدها – مهرداد درویش پور
- دادگاه نوری آغازی برای محاکمه بین المللی جنایت علیه بشریت در ایران؟ – مهرداد درویش پور
- تاملاتی درباره خودانگیختگی و اراده گرایی در جنبش های اجتماعی و رویکرد سوم – مهرداد درویش پور
- دانشگاهیان سوئدی: پیشنهاد وزیر هم پیوستگی سوئد تداعی گر نژادپرستی دولتی است!
مارکس در ۱۵۰ سال پیش اثبات کرد که بین تولید ارزش اضافه و توزیع ارزش اضافه نابرابری چنان عمیق است که تولید کنندگان چنان سهم ناچیزی می یابند که سبب بحران مازاد تولید خواهد شد امروز دیگر هر گونه راه حل سرمایه دارانه منجر به قدرت راستگراها و حاکمیت فاشیسم و تندروهای غارتگر خواهد شد این حکم جهانشمول است مالکیت خصوصی و انگیزه ی به نرخ سود حداکثر نیز سبب رشد ناموزون سرمایه می شود چپ سنتی متوجه نیست که امروز با بحران سرمایه ی جهانی روبروست دیگر ساختار حکومتها بر مبنای نرخ سود حداکثر به بحران رسیده اند دیگر تعویض این سرمایه با آن سرمایه غیر ممکن است تا تغییر ایجاد شود«سرمایه ی صنعتی یگانه شیوه ی زندگی سرمایه است ص۵۹جلد۲کاپیتال پدیده ای که از ذات شیوه ی تولید سرمایه داری ناشی میشود …در صورت ترقی نیروی بار آور کار ,قیمت تک کالاها و یا قیمت مقدار معلومی از کالاها تنزل می کند , تعداد کالاها زیادتر میشود حجم سود در هر تک کالا و نسبت به مجموع کالاها تنزل می یابد ..ص۲۴۴و۲۴۵جلدسوم کاپیتال ایرج اسکندری»