پنج مرداد به یاد همه کسانی که در کشتار جمعی تابستان ۱۳۶۷ در زندان ها جان باختند
امروز پنج مرداد
به یاد همه کسانی که در کشتار جمعی تابستان ۱۳۶۷ در زندان ها جان باختند.
به یاد هشتاد تن از چپهایی که در شب ۵ مرداد اعدام شدند.
به یاد همه چپ هائی که در آن تابستان جان باختند.
به یاد شاپورعزیزم وهمه جان باختگان راه آزادی و برابری.
به یاد تو و همه انسان های شریفی که برای آزادی و برابری و برای زیست بهتر انسان ها مبارزه کردند و در تابستان ۶۷ جان باختند.
شهادت می دهم که حسینعلی نیری قاتل همسر من است. از این رو برای کشف حقیقت خواستار بازداشت حسینعلی نیری هستم.
قاضی القضات حسینعلی نیری، رییس “هیئت مرگ” برای رهایی از مرگ، راهی این دیار شده تا شاید اندکی بیشتر زنده بماند و جان های بیشتری بستاند.
حسینعلی نیری، در تابستان۱۳۶۷ با حکم ویژه آیتالله خمینی، برای جان ستاندن از هزاران انسان فرهیخته و بیگناه در راس هیئت مرگ بود.
امروز ۵ مرداد، روزی ست که جان صدها چپ، از جمله همسر من شاپور اسکندری را در اوین ستاندند. او و همراهانش را در ۵ مرداد اعدام و دست جمعی درگورهای خاوران دفن کردند.
من عفت ماهباز همسر علیرضا اسکندری شهادت می دهم، که در هفت شهریور ۶۷ به نزد “هیئت مرگ” برده شدم و درآن دادگاه محکوم به “شکنجه نماز” تا حد مرگ شدم.
من شهادت می دهم که قاضی القضات حسینعلی نیری در کشتار تابستان ۶۷ در “هیئت مرگ ” برای دادگاه من و همسرم حضور داشت.
شهادت می دهم: «حسینعلی نیری قاتل همسر من است.»
من عفت ماهباز زندانی سیاسی در سالهای ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹ و همسر یک اعدامی در فاجعه تابستان ۶۷هستم.
همسرم علی رضا اسکندری (شاپور)، همراه با صد ها جوان بی گناه دیگر که نه خودشان به مشی مسلحانه معتقد بودند و نه سازمانشان، در شامگاه ۵ مرداد سال ۱٣۶۷ جزو اولین سری اعدام شده اند.
حسینعلی نیری حکم مرگ این صدها جوان را صادر کرد. این عده از گروه های مختلف چپ در زندان بودند.
هنوز تعداد کسانی که در این روز و در این سال اعدام شده اند، مشخص نشده است. همسرم را در گورهای جمعی در خاوران به خاک سپرده اند.
خاوران گورستانی در۱۴ کیلومتری تهران، جاده خراسان خطه جنوب شرقی در کنارگورستان ارامنه است.
در نوار صوتی آیت الله منتظری خطاب به”هیئت مرگ” (حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی، مصطفی پورمحمدی و ابراهیم رئیسی) می گوید:
«بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده و در تاریخ ما را محکوم میکنند، به دست شما انجام شده و [نام] شما را درآینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند. »
دهها زن و دختر جوان را در تابستان ۶۷ تنها به جرم نخواندن نماز روزانه پنج بار شکنجه کردند به عنوان یک زندانی شکنجه شده در سال ۱۳۶۷، شهادت می دهم:
در دادگاه شکنجه نماز برای من و سهیلا درویش کهن، حسینعلی نیری یکی از ان پنج نفری بودند که در محاکمه ما شرکت داشتند. آن چهار نفر دیگر هیئت مرگ عبارت بودند از: شکنجه گر حلوایی، مرتضی اشراقی، مصطفی پورمحمدی و ابراهیم رئیسی.
به عنوان یک بازمانده از آن فاجعه، به عنوان یک فرد که دردادگاهی چند دقیقه ای محاکمه شدم به جرم نخواندن نماز روزها و ساعت ها شکنجه شدم و امروزهم هنوز پس گذشت سال ها، صدای اذان و نوحه آهنگران تنم را به رعشه می اندازد. یعنی پس از گذشت سی و پنج سال، هنوز اثرات شکنجه باقی مانده است.
من عفت ماهباز شهادت می دهم سهیلا درویش کهن ۲۷ ساله در اثر شکنجه نماز جانش را از دست داد.
۵ مرداد ۱۴۰۲
عفت ماهباز – کلن، آلمان
پانویس
آیت الله منتظری در خاطرات خود از حسینعلی نیری، بهعنوان یکی از اعضاء هیأت مرگ یاد کرده و میگوید: ”اول محرم شد، من آقای نیری که قاضی شرع اوین و آقای اشراقی که دادستان بود و آقای رئیسی معاون دادستان و آقای پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات بود را خواستم و گفتم الآن محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگه دارید.
در شامگاه ۵ مرداد سال ۱٣۶۷، روز بعد از درگیری مجاهدین با حکومت، (فروغ جاویدان مجاهدین یا مرصاد…) ، اولین سری زندانیان چپ را، از جمله همسرم علیرضا اسکندری(شاپور) را اعدام کردند. این عده از گروهای مختلف چپ در زندان بودند. هنوز تعداد کسانی که در این روز و در این سال اعدام شده اند، مشخص نشده است.
سی و پنج سال پیش” ۵ مرداد ۱۳۶۷. یازده شب بود، ساعت سکوت اجباری زندانیان، در راهرو بند عمومی در آموزشگاه اوین بودیم. برخی آماده خواب در رختخوابشان، من در راهروی بند مشغول خواندن روزنامه بودم. صدای شعار پاسداران با مارشی غریب سکوت شب رادرید. بندیان هریک در جایشان نیم خیز شدند. پریده رنگ به دیوار تکیه دادند. تک تیرها و سپس رگبار.
پایان زندگی همسرم علیرضا اسکندری (شاپور) و ده ها تن دیگر در آن شب.” – کتاب فراموشم مکن” –
یک سوال خیلی جدی از خانم ماهباز دارم .
اگر ایشان از اسامی این ۸۰ نفر که در ۵ مرداد ۶۷ اعدام شده اند اطلاع دقیق دارند، که قطعا باید خبر داشته باشند که تعداد دقیق آنرا اعلام کردهاند، چرا این اسامی را به سایت “بیداران “نمی دهند تا در کنار اسامی حداقل ۴۰۰ زندانی چپ و غیر چپ اعدام شده در “خاوران مجازی” وارد شود و این اطلاعات کاملتر گردد؟ آبا سایتی معتبر تر از این وجود دارد؟
اگر عددی را سهوا پراکنده اند از خانواده های دادخواه برای ایجاد آشوب عذر خواهی کنند و به این لجبازی خاتمه دهند.
خانم ماهباز
اگر واقعا به این نوشته خود معتقدید میبایست آنرا به دادستان بدهید صرف نطر از اینگه شما و قاتلان شوهر شما بخوبی میدانستند که او به مشی مبارزه مسلحانه نه تنها اعتقاد نداره بلکه مخالف صد در صد کسانی هست که با حکومت اسلامی به مبارزه مسلحانه دست زده بودند
من فکر میکنم نوشته شما در اینجا یک شهادت در مقابل دادگاه و برای تنظیم یک شکآیت است شما در تیتر نوشته به نیری پرداخته اید و ودر متن علیه او اعاده شکایت دارید ؟
اگر به حداقل آن چیزی که میگویید پایبند و وفادار هستید و اگر دا گاهی را در اروپا در صلاحیت قضایی میبینید چرا شکایت خود را نزد یک دادستان در یک کشور ار وپای غربی نمیکنید و اگر کردهاید و من بی اطلاع هستم اطلاع رسانی کنید من نمیدانم آیا در مورد دادگاه حمید نوری و حکم او چیزی شنیدهاید آیا فکر نمیکنید که میتوان با آن حکم که اسم نیری به کرات در آن دادگاه امده علیه خود نیری استفاده کرد با یک وکیل در اینمود تماس بگیرید …
شاید درست نباشد که به دنبال کشیدن مو از ماست باشیم از نوشته کوتاه یک زندانی سیاسی سابق و روز۵ مرداد (بلکه نمادین) که به یاد همسرسربدارشان دست به قلم برده اند و یادی است ازظلم بر سهیلاها. بهانه ایست برای افشای یکی از رسوایان جنایتکارهیئت مرگ (چه در آلمان بوده یا نبوده باشد).مهم آنست که در میانه تابستان و ۳۵ سال بعد از آن جنایات و نسل کشی وحشتناک هستیم. گریزی است بر سال ۶۰ و تابستان آن. ۴۲ سال پیش که چگونه هزاران جان شیرین ستانده شد.زنان و مردان شریف و کودکان بی نام و نشان را تیرباران کرده و به دار کشیدند. خوش بینانه نگاه کنیم. به رذالت حکومتی اشاره شده که به حامیان خود نیز رحم نکرد چه برسد به دهها سازمان انقلابی که از فردای بهمن ۵۷ ماهیت حکومت فاشیستی مذهبی را افشا نمودند و در مقابل تعطیلی نشریات(آیندگان و…)؛ کشتار کردستان؛ ترکمن صحرا؛ خوزستان و…”انقلاب فرهنگی” ایستادند.
به امید محاکمه آمرین وعاملین جنایتهای چهاردهه واندی دردادگاه های جهانی.
نه می بخشیم!نه فراموش می کنیم!
یادداشت غم انگیزی بود .در واقع واکنش هر خانواده دادخواه خاوران باید با دقت بالایی صورت بگیرد.
-این اصرار سمج وار بر تاریخ اعدام همسرتان در ۵ مرداد چه معنی دارد؟
-از همه بدتر اشاره به مشی مسلحانه است .پس باید به اعدام اکثریت و حزب توده که طرفدار مسلح کردن سپاه پاسداران به سلاح سنگین بودند اعتراض کنیم و برای اعدام مجاهدین و چپهای دیگر کف بزنیم؟
-عاقبت ۸۰ نفر یا صدها نفر در ۵ مرداد ۶۷ اعدام شدند.اعدامی ها عددنیستند.جانهای شریفی اند.لطفا نام ده نفر از این اعدامهایی ها را نام ببرید.
-به شما تبریک میگم .یک تنه همه یافته های دادگاه نوری را بی اعتبار کردید.یک نفر در آن دادگاه از اعدام با گلوله حرف نزد. در آن دادگاه بارها تاکید شد که اهدام مجاهدین در مرداد و اعدام چپ ها در شهریور انجام شد.
خانم ماهباز لطفا به اطلاعیه بنیاد ایران تریبونال که در سایت اخبار روز منتشر شده است توجه کنید.بنیاد ایران تریبونال علیه نیری پرونده تشکیل داده است ،اما پلیس آلمان به وکلای آن ها می گوید که نیری در بیمارستان بستری نبوده و احتمال اینکه به آلمان رفته باشد بسیار کم است.
https://www.akhbar-rooz.com/210274/1402/05/02/
بنیاد ایران تریبونال، بعد از دریافت خبری مبنی بر حضور حسینعلی نیری در آلمان، پروندهای در دادستانی برلین علیه او تشکیل داد.
دادستانی برلین پرونده را بلافاصله برای تحقیق به دادستانی هانوفر میفرستد. دادستانی هانوفر، پلیس را مسئول تحقیق در باره این موضوع میکند. پلیس نتیجه تحقیقات خود را خیلی سریع به دادستانی هانوفر گزارش میکند. در این گزارش، پلیس اعلام میکند که حسینعلی نیری در این بیمارستان بستری نبوده است و احتمال اینکه او به آلمان هم آمده باشد، بسیار کم است. وکلای آلمانی، همانروز(نوزدهم ژوئیه)، ما را در جریان نتیجه تحقیقات دادستانی و پلیس هانوفر قرار دادند.
بنا به اسناد ( که در دادگاه نوری مورد تایید قرار گرفته) و روایت جانبدربردگان، کشتن زندانیان چپ و همینطور برخورد با زندانیان چپ در ماه شهریور ۱۳۶۷ صورت گرفته و نه در ماه مرداد. همینطور تمام زندانیان به قتل رسیده در کشتار تابستان ۱۳۶۷ در زندان اوین و گوهردشت اعم از مجاهد و چپ به شیوه دار زدن به قتل رسیدند و نه تیرباران. اما نکته اصلی که من این چند خط را نوشتم این جمله خانم ماهباز است: “همسرم علی رضا اسکندری (شاپور)، همراه با صد ها جوان بی گناه دیگر که نه خودشان به مشی مسلحانه معتقد بودند و نه سازمانشان، در شامگاه ۵ مرداد سال ۱٣۶۷ جزو اولین سری اعدام شده اند.” طرح چنین نکتهای توسط خانم ماهباز با توجه به سابقه وابستگی سیاسی ایشون ( سازمان اکثریت ) معنای دیگری پیدا میکند. یعنی به قتل رساندن وابستگان سازمان مجاهدین و چپهایی که معتقد به مشی مسلحانه بودند و متاسفانه حجم گستردهای از اعدام شدگان آن سال را شامل میشود “ اشکالی ندارد” که امیدوارم منظور ایشون چنین نباشد.
خانم ماهباز اطمینان دارید که نیری به آلمان آمده است؟
آقای ایرج مصداقی که در دستگیری حمید نوری نقش اصلی را بر عهده داشتند چنین نظری ندارند.
عجیب است که با توجه به سرنوشت نوری، امثال نیری مرتکب چنین حماقتی شوند که با پای خودشان به اروپا بیایند.
در مورد سهیلا درویش شما شهادت می دهید که در اثر شکنجه نماز جان خودش را از دست داده است.
شهادت به معنای حقوقی به این معنی است که بشخصه شاهد جان دادن خانم درویش در زیر شکنچه نماز بوده اید.
شما شهادت می دهید که نیری شما را محاکمه کرده است.شما نیری را دیده اید و شهادت شما معتبر است.
شهادت شما در مورد خانم درویش زمانی معتبر است که بشخصه مشاهده کرده باشید.
در روایت های زنان زندانی این احتمال هم داده شده که خانم درویش نیز که مانند شما برای خواندن نماز محاکمه شده است خودکشی کرده است.