سیاست خارجی نابخردانه و ماجراجویانهی جمهوری اسلامی موقعیت کشور ما را در منطقه و جهان دستخوش تلاطم و بیثبات نموده، منافع ملی کشور و مردم ایران را به موضوع معامله بین دولتهای دیگر تبدیل کردهاست. جمهوری اسلامی در عرصهی بینالمللی کشور ایران را منزوی و شرائطی ایجاد کردهاست، که به قدرتهای مختلف این امکان را می دهد که بیمهابا با کارت ایران در معادلات و معاملات بینالمللی دست به سوداگری بزنند. بیانیهی اخیر روسیه با کشورهای عرب خلیج فارس و طرح مجدد موضوع اختلافات این کشورها با ایران بر سر جزایر سه گانهی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، که سال گذشته در بیاینهی مشابهی از سوی دولت چین با این دولتها هم صورت گرفت، نشانهی بارزی از وضعیتی است که کشور ما در آن قرار دارد. هدف این نوع بیانیهها، در بحبوحهی کشمکشهای منطقه، از سوی دولتهائی که «متحد استراتژیک» جمهوری اسلامی محسوب میشوند، نه در خدمت حل مساله، بلکه وسیلهای است برای معامله بر سر منافع این دولتها در حوزههای دیگر و به بهای زیر سوال بردن حق حاکمیت ایران بر سرزمین خود. طی دهههای گذشته، دول غربی نیز، بارها در این مورد موضعگیری کرده و بر راه حل مذاکرهی مستقیم بر سر اختلافات بین ایران و شیخنشینها تاکید کردهاند. اما آن چه روشن است، تکرار این موضوع در بیانیههای مختلف، نادیدهگرفتن حقوق مسلم ایران در حفظ تمامیت ارضی خود و تلاش برای تقویت ادعای غیر واقعی امارات در مورد جزایر متعلق به ایران بعد از آزادی آنها از اشغال ارتش بریتانیا در آغاز دههی هفتاد میلادی است.
استقرار نیروهای ایران در جزایر سهگانه در نوامبر سال ۱۹۷۱، بعد از خروج دولت بریتانیا از خلیج فارس و پایان دادن به اشغال این سه جزیره، در واقع اعادهی حق حاکمیت ایران بر این جزایر بود. هیچ کدام از دولتهای ایران اشغال این جزایر توسط دولت بریتانیا را به رسمیت نشناخته بودند، طبیعی بود که دولت وقت بعد از رفع اشغال بر اعمال حاکمیت بر این جزایر اقدام کند. همان موقع هم استقرار در تنب بزرگ و کوچک از طریق مذاکرات میان بریتانیا و ایران، هر چند بدون رد و بدل شدن سند کتبی صورت گرفت؛ اما در مورد ابوموسی، با امضای یک تفاهم نامه میان ایران و شارجه انجام شد. در این تفاهمنامه که توسط دولت بریتانیا تنظیم شده، به حل اختلافات بین ایران و شارجه از طریق مذاکره اشاره شدهاست. به رغم این که برخی ابهامات حقوقی در تفاهمنامه وجود دارد، که بر حاکمیت طولانی ایران بر این جزایر قبل از اشغال آنها توسط بریتانیا اشارهای ندارد، اما نافی حق حاکمیت ایران هم نیست. این تفاهمنامه، استقرار نیروهای ایران در این جزیره را تایید کردهاست. لازم به ذکر است زمانی که ایران مذاکرات برای اعادهی حق حاکمیت خود بر این جزایر را پیش برد و در نهایت در آنها مستقر شد، هنوز دولتی به نام امارات متحدهی عربی وجود خارجی نداشت، که بعدا بتواند ادعای مالکیت بر سه جزیرهی تحت اشغال انگلستان را داشته باشد.
حزب چپ ایران جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را جزئی از خاک ایران دانسته و آن را غیر قابل مذاکره میداند. در عین حال از مذاکرات دو جانبه و مستقل بر سر اختلاف در این مورد استقبال میکند. ما بر این باوریم که تبدیل اختلاف بر سر جزایر سهگانه، به موضوع بیانیههای مشترک با دولتهای دیگر، کمکی به حل مشکل نمیکند. چنین سیاستی بدون شک بر مناسبات متقابل با دولتهای دیگر هم که به دنبال بهرهبرداری از اختلاف بر سر این جزایر هستند، تاثیر منفی میگذارد. ما معتقدیم هر تلاشی برای بازی با کارت ایران، علیه منافع ملی مردم ایران، غیر قابل قبول و محکوم به شکست است. ما تاکید داریم که منافع کشور ما در پایبندی به مناسبات دیپلماتیک و حفظ رابطهی دوستانه با همسایگان و حل اختلافات با توجه به منافع متقابل تامین خواهد شد.
هیئت سیاسی اجرائی حزب چپ ایران
۲۲ تیر ۱۴۰۲ – ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۳
حالا همه شوینست های فارس برای این حزب کف می زنند که رگ ملییش را با حمایت از حاکمیت ملاها بر این سه جزیره نشان داد! خاک این جزیره ها از منافع مردم محروم برای اینها هم مهمتر شد.
“سیاست خارجی نابخردانه و ماجراجویانهی جمهوری اسلامی موقعیت کشور ما را در منطقه و جهان دستخوش تلاطم و بیثبات نموده، منافع ملی کشور و مردم ایران را به موضوع معامله بین دولتهای دیگر تبدیل کردهاست. جمهوری اسلامی در عرصهی بینالمللی کشور ایران را منزوی و شرائطی ایجاد کردهاست، که به قدرتهای مختلف این امکان را می دهد که بیمهابا با کارت ایران در معادلات و معاملات بینالمللی دست به سوداگری بزنند.” . ( از مقاله ) ؟!
آن حکومت ” خردمندانه بدون تلاطمی” که در معاملات بین المللی دست به سوداگری همه هم باشد ، باید ” بدون چون و چرا ” زیر چتر حمایتی مافیای جهانی باشد .
نامت و راهت، مصدق، رهبر ضد امپریالیست خلق گرامی باد. از “خاطرات و تالمات” مصدق ص۱۶۲، نخستین روز ورود به وزارت خارجه به عنوان وزیر خارجه در کابینه مستوفی (۱۳۰۲)به نامه اعتراض آمیز پرسی لورن سفیر کثیف انگلیس ابلیس روبرو می شود که می گوید نظامیان ایران حق ورود به آن جزائر سه گانه را ندارند و آنجا چه کار می کنند. مصدق پس از مطالعه موضوع به او می نویسد:”جزائر مزبور ملک غیر قابل تردید ایرانند” دیگر آنکه آن زنده یاد در لایحه ملی کردن نفت “بحرین” را هم منظور نموده و دامنه مبارزه ضد امپریالیستی خود را به آنجا می کشاند و آن را نیز “ملک غیر قابل تردید ایران می داند” و در نامه نگاریهای ممتد به سفیر کثیف انگلیس ابلیس که معترضانه می گوید چرا انهمه برایم نامه می نویسی، می گوید از حق خودمان به هیچ وجه کوتاه نخواهیم آمد و تو تنها کاری که می توانی انجام دهی این است مرا بکشی.
بیائید مسئله بحرین را به مسئله روز تبدیل نمایم و ضعف رژیم دست نشانده امپریالیستها حاکم بر ایران را برملا و آنرا رسوا سازیم.
جناب مازیار ملیگرایی و وطن دوستی شما قابل تحسین است…
ناسیونالیسم ناب! این جزایر کی مال ایران شد؟ یک زمانی بحرین را هم ایرانی ها مال خودشان می دانستند و نه مردم بومی خود بحرین. باعث تاسف هست که آخر مسیر این حزب اکثریتی ها به ناسیونالیسم فارس ختم شد.
بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، استعمارگران انگلیس و فرانسه بر اساس منافع سودجویانه خویش تمام غرب آسیا را تقسیم و اشغال نمودند. آنها از ضعف دودمان قاجار استفاده کرده و مناطقی از ایران را تحت اشغال خود درآوردند. امپریالیسم بریتانیا همواره دشمن سوگند خورده ایران بوده است. این سه جزیره- که تنها «ابوموسی» دارای سکنه است را دولت انگلستان بر سر بحرین که بخشی از ایران بود در همدستی با محمدرضا شاه تاخت زد و در سال ۱۳۵۰ آنها را تنها به صورت شفاهی به ایران بازگرداند بدون اینکه آن را رسما در جائی ثبت کرده باشد. این سیاست نشانه مکاری بریتانیا بود که استخوان لای زخمی بسازد تا بتواند همواره از آن در آینده بهرهبرداری کند. ایران با از دست دادن بحرین در اثر خیانت محمدرضا شاه به جزایر سابقا اشغال شده سهگانه دست یافت که تاریخا جزء لاینفک خاک ایران است و خواهد ماند. امارات متحده عربی که تازه بعد از جنگ جهانی دوم توسط انگلیس و آمریکا بعد از خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس اختراع شد ،
اساسا دارای محدوده جغرافیائی تعریف و ثبت شدهای در مجامع جهانی نبود تا بتواند تاریخا مدعی مالکیت جزایر سهگانه ایران شود.
با درود
“حزب چپ ایران جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را جزئی از خاک ایران دانسته و آن را غیر قابل مذاکره میداند. در عین حال از مذاکرات دو جانبه و مستقل بر سر اختلاف در این مورد استقبال میکند.”
این پاراگراف بالا دارای تناقض می باشد , چطور می شود که هم غیر قابل مذاکره و هم خواهان مذاکره می شوید.
با آرزوی موفقیت برای حزب چپ ایران
دارای تناقض است ولی : ” با آرزوی موفقیت برای حزب چپ ایران ” ؟!
هر مبارز ایرانی
در برنامه های مبارزاتیش دفاع از تمامیت ارضی کشورش اصل اولش خواهد بود مبارز ایرانی می داند باید ایرانی باشد که برایش مبارزه کرد.
رسوایی نگاه به شرق انهم از نوع نوکرمابانه اش دارد گریبان بیت و باند حاکم را می گیرد
در نگاهی کلی موضع گیری اصولی و درستی است. اما دو نکته را باید در این پیوند متذکر شد: ۱- باید ازآوردن نکاتی به شدت اشتباه و غیر دیپلماتیک و بدون داشتن نمایندگی از جانب مردم ایران در این بیانیه؛ چون: ” … در عین حال از مذاکرات دو جانبه و مستقل بر سر اختلاف در این مورد استقبال میکند.” به شدت پرهیز کرد. ایران بر سر خاک و آب و آسمان خود با هیچ کس و هیچ کشوری مذاکره دوجانبه یا چند جانبه نمی کند. ۲ نباید در این موضع گیری به شرح دخالت و “بازی با کارت ایران” توسط دولت های چین و روسیه و دیگر مواضع مشابه بسنده کرد. باید به شدید ترین شکل؛ این مواضع دخالت جویانه و بی شرمانه روس و چین را محکوم کرد و آنها را از فسخ همکاری ها و قرارداد های دوجانبه با ایران در حال و آینده انذار داد.
بسیار بیانیه به جا و درست و به موقعی است. تصور برخی اینست که به نام اقوام و نظرات گروهی اندک، سازمانهای چپ میبایست مواضع کج دار و مریز در خصوص قلمرو ملی و تمامیت ارضی بگیرند و مماشات کنند و در بالاترین حد این مسئله را به بعد نامعلوم و انتخابات نامعلوم موکول کنند. حزب چپ ایران تا کنون و به طور کلی مواضع اصولی و درستی داشته است.