انگلستان این روزها فقط شاهد «ادای احترام با شکوه» به ملکه ی درگذشته نیست، بحث های بیشتری در مورد سلطنت بریتانیا و تاریخ امپریالیستی آن صورت می گیرد و سرکوب تکان دهنده ی آزادی بیان در کنار آن روی می دهد.
برانکو مارسیتیچ در ژاکوبن می نویسد: این روند حتی قبل از مرگ ملکه بریتانیا در ۸ سپتامبر آغاز شد، زمانی که اوجو آنیا، استاد زبان های مدرن دانشگاه کارنگی ملون، مجموعه ای توئیت در انتقاد از پادشاه منتشر کرد. آنیا اهل نیجریه است، جایی که امپراتوری بریتانیا با استثمار و خشونت وحشیانه ای بر آن جا حکمرانی می کرد. اوجو آنیا ملکه را رئیس “امپراتوری نسل کشی دزد و متجاوز” خواند و برای او “مرگ بسیار دردناکی” آرزو کرد، توییتر با استناد به «توهین آمیز» بودن توییت های او را پاک کرد.
این حادثه با مجموعهای از بازداشتها و دستگیریها در سراسر بریتانیا دنبال شد، معترضان به دلیل انتقاد از سلطنت بریتانیا تحت تعقیب قرار گرفتند و حتی متهم به جنایت شدند.
یکی از معترضان در آکسفورد را دستگیر کردند، دستبند زدند، به داخل یک ون بردند و بازجویی کردند. به او گفتند برای او پرونده تشکیل شده و احتمالاً متهم خواهد شد. در میانه ی قرائت اعلامیه ی شاه چارلز او فریاد زده بود: “چه کسی او را انتخاب کرده است؟” زنی در همان مراسم در ادینبورگ به دلیل در دست داشتن تابلویی که روی آن نوشته شده بود «لعنت به امپریالیسم، سلطنت را لغو کن!» بی سر و صدا بازداشت شد، پیش از آن که تحت قانون جرمانگاری رفتار «تهدید یا توهینآمیز» متهم شود. در ادینبورگ در مراسم تشییع جنازه ملکه، همچنین مردی پس از انتقاد از شاهزاده اندرو، به دلیل روابط طولانی خود با میلیاردر پدوفیل فقید جفری اپستین دستگیر و به «نقض صلح» متهم شد. (اندرو آزاد است و به هیچ جرمی متهم نشده است، او متهم است با یکی از برده های جنسی زیر سن قانونی رابطه ی جنسی داشته و سال گذشته از حمایت های سلطنتی محروم شد).
اینها تنها نمونه ها نبوده اند. پل پاولزلند وکیل مدافع در میدان پارلمان لندن تهدید به بازداشت شد. جرم او؟ یک تکه کاغذ خالی در دست داشت و قصد داشت روی آن بنویسد «این پادشاه من نیست». در ویدئویی که پاولزلند منتشر کرده، می توان شنید که افسر پلیس پیش از آن که پیام حتی نوشته شود به او می گوید: «ممکن است مردم را آزار دهد». (دستگیری به دلیل در دست داشتن کاغذ سفید دقیقاً همان چیزی است که معترضان ضد جنگ روسی در دوره ولادیمیر پوتین با آن روبرو شده اند). در یک مورد دیگر مردی در نزدیکی یک مراسم تشییع جنازه، به دلیل قرار گرفتن در نزدیکی تابوت ملکه و حمل تخم مرغ به نقض صلح متهم شد.
برانکو مارسیتیچ با اشاره به نمونه هایی از جمله «دونالد ترامپ» نتیجه می گیرد:
حتی اقدامات خیرخواهانه برای محدود کردن آزادی بیان به طور اجتنابناپذیری از هدف اصلی خود دور می شود. تعدادی از معترضان به سلطنت بریتانیا تحت قانون نظم عمومی ۱۹۸۶ بریتانیا دستگیر یا تهدید شدند، که «کلمات یا رفتارهای توهینآمیز» را که باعث «آزار، هشدار یا ناراحتی» کسی میشود، جرم انگاری میکند.
در حالی که این قانون در پاسخ به اعتصاب معدنچیان در زمان مارگارت تاچر تصویب شد، و بر اساس قانون قبلی، یعنی قانون نظم عمومی ۱۹۳۶ که در دهه ۱۹۳۰ برای محدود کردن سازماندهی فاشیستی تصویب شد، ساخته شد. در دهه های بعدی این قانون ضدفاشیستی به طور مداوم نه فاشیست ها، بلکه معترضان چپ با گرایش های مختلف، از جمله معدنچیان اعتصابی، را هدف گرفت. همین قانون دستمایه بریتانیا برای تعقیب فعالان جمهوریخواه در هفته گذشته بود. به طور خلاصه، هرچه محدودیتهای کمتری برای سخنرانی وجود داشته باشد، برای چپ بهتر است. زیرا گفتار و سازماندهی آن اغلب تهدیدآمیز، خطرناک، توهینآمیز و غیره تلقی شده و در چارچوب آن قرار داده می شود.
برانکو مارسیتیچ در پایان می نویسد: آزادی بیان و عقیده یک اصل اسیاسی است که باید برای چپ غیرقابل مذاکره باشد و در واقع، اصلی است که سوسیالیست ها سخت برای تضمین و گسترش آن مبارزه کرده اند تا آن را فراتر از حوزه خصوصی و عمومی و به محل های کار ببرند. سرکوب پیامهای ضد سلطنتی توسط مقامات بریتانیا، با حمایت صریح و یا با تأیید بیصدای محافظهکاران، سوءاستفاده شرمآور از قدرت پلیس است که باید به ما یادآوری کند چشمانداز سیاسی کینه توزانه با چپ هرگز خوب نیست و نباید قدرت سرکوب را با هر نیتی به دشمنان بسپاریم.
به یاد داشته باشید: وقتی شک دارید، مانند خرچنگ های سانسور کننده راست نباشید.