۲۹ مارس ۲۰۲۲: جهان در هفتههای اخیر در حال گفتگو در باره تحریمهای آمریکا و اتحادیهی اروپا علیه روسیه بوده است. تحریمها واقعاَ تاثیرگذار هستند. از جمله ممنوعیت صادرات محصولات با فناوری پیشرفته به روسیه، منع پروازهای خطوط هوایی روسیه به اروپا و ایالات متحده، تحریم صدها سیاستمدار، دهها بانک و شرکت بزرگ صنعتی و متوقف کردن صدها برنامهی اقتصادی غرب در روسیه، محدودیتهای شدید در حوزههای پولی و مالی. رئیس جمهور بایدن با افتخار اعلام کرد که این سختترین تحریمها در تاریخ بشریت است.
دو پرسش کلیدی در این ارتباط مطرح است: نخست اینکه آیا این اقدامات به اهدافی که برای آن معرفی شدهاند دست مییابد و دوم اینکه این اقدامات چه تأثیری بر خود کشورهای غربی برجای خواهند گذاشت؟ به هر حال، هدف واقعی ایالات متحده و متحدانش متوقفکردن عملیات نظامی روسیه علیه رژیم نازی در اوکراین نیست، بلکه سرنگونی رئیس جمهور پوتین و سرکوب و اضمحلال روسیه – رقیب تاریخی غرب – در جهت تبدیل آن به یک وضعیت تأمینکنندهی مواد خام ضمیمهی اقتصادهای غربی است که یک ایدهی قدیمی است. از این گذشته، ایالات متحده با اقداماتش از سالها پیش برای تبدیل اوکراین به پایگاهی برای تجاوز به روسیه، زمینهی اقدامات روسیه در اوکراین را شکلداد و آن را دامن زد کرد و به صورت کامل از به رسمیت شناختن نگرانی روسیه در مورد امنیت مرزهای خود امتناع کرد.
با همهی سنگینی تحریم ها، باید درک کرد که این تحریمها تنها در برابر کشور کوچکی که متحدان قوی و قابل اعتمادی ندارد، میتوانند کاملاً مؤثر باشند. در حالی که، در این مورد ما در بارهی کشوری صحبت میکنیم که با دراختیار داشتن حدود یک هفتم از وسعت سرزمینهای جهان، بخش قابل توجهی از منابع طبیعی جهان را با جمعیتی بزرگ و بسیار تحصیلکرده، پتانسیل صنعتی قابل توجه و علم قدرتمند در اختیار دارد. ما در مورد ملتی صحبت میکنیم که تقریباً در تمام تاریخ چند صد سالهی خود برای بقا میجنگد و دائماً در این مبارزه پیروز میشود و همچنین متحدانی دارد که بیش از نیمی از بشریت را نمایندگی میکنند و نقش اول را در اقتصاد جهانی دارند.
برنامهی سازماندهندگان تحریم ایجاد چنان نارضایتی در میان مردم روسیه است که از حمایت از دولت فعلی، خودداری کرده و به دنبال تغییر آن برآیند. البته تحریمها تاثیر بسیار منفی دارد. بسیاری از مردم شغل خود را از دست میدهند، شرایط کسبوکار رو به وخامت است، قیمت کالاهای اساسی بهشدت در حال افزایش است، تورم در پایان سال به حدود ۲۰ درصد خواهد رسید.
با این حال، مردم با یک غریزهی درونی درک میکنند که ما برای مدت طولانی تحت فشار غرب بودهایم و توسط حلقهای از کشورهای متخاصم و پایگاههای ناتو محاصره شدهایم، میبینند که تهدید نظامی کاملاً واقعی شده است. و هنگامی که مشخص شد که اوکراین، تحت حاکمیت نازیها و روسوفوبهای آشکار، در حال تبدیل شدن به سکوی پرشی برای تجاوز به روسیه است، مردم به طور کلی نیاز به عملیاتی با هدف محافظت از مردمان روس در دونباس را درک کردند. علاوه بر این، دونباس از نظر تاریخی هرگز بخشی از اوکراین نبوده است. این سرزمینها به صورت خالص دارای سکنهی روس هستند که در سال ۱۹۲۲ به جمهوری سوسیالیستی شوروی اوکراین ادغام شدند تا پتانسیل صنعتی آن تقویت شود. اکنون، در واقع، ما در بارهی بازگرداندن سرزمینهایی به روسیه صحبت میکنیم که اوکراین آنها را در شرایط تاریخی کاملاً متفاوتی دریافت کرده بود. بنابراین به سختی میتوان انتظار داشت که نارضایتی طبیعی مردم با کاهش سطح زندگی، آنها را به خیابانها بکشاند.
امیدهای غرب به اینکه تحریمها علیه الیگارشها، آنها را تشویق به آغاز مبارزه علیه پوتین کند، نیز توهمی بیش نیست. الیگارشها دیگر نقشی برجسته در زندگی سیاسی روسیه ندارند. بیشتر آنها مدتها پیش کشور را ترک کردهاند و در حال انجام بیشترین تلاش خود برای ادغام در جامعهی غرب هستند. روسیه برای آنها فقط منبعی برای سودهای فوقالعاده است. خود الیگارشها در جامعهی روسیه بهعنوان دزدانی که پس از سال ۱۹۹۱ اموال عمومی را تصرف کردند، عموماً مورد بیمهری هستند. بنابراین، آنها قادر به شکلدادن و رهبری هیچگونه جنبش اعتراضی نخواهند بود.
رهبران افکار عمومی از جمله شخصیتهای فرهنگی دچار انشعاب شدهاند. ستارگان طرفدار غرب در قالب تجارت به خارج از کشور رفته اند، جایی که مدتهاست از ویلاهای لوکس برخوردارند. بخش میهنپرست روشنفکران هم از اقدامات روسیه در اوکراین حمایت میکنند. بنابراین، در حال حاضر هیچ پتانسیلی در جامعه برای توسعهی جنبش اعتراضی که سازماندهندگان تحریم در صدد برانگیختن آن هستند، وجود ندارد.
آیا خود پوتین تحت فشار غرب امتیازاتی خواهد داد؟ نه، او چنین نخواهد کرد! روسیه تجربهی بسیار غمانگیزی از امتیاز دادن دارد. در چچن در سالهای ۱۹۹۹-۱۹۹۳، در گرجستان در سال ۲۰۰۸، در سوریه در سالهای ۲۰۱۸-۲۰۱۴، به محض شروع عملیات نظامی موفق روسیه، غرب ظاهراً برای جلوگیری از خونریزی و نشستن بر سر میز مذاکره، بلافاصله خواستار آتشبس شد. اما ما هر بار فریب خوردیم: مذاکرات به نتیجهای نرسید و مخالفان ارتش روسیه کاملاً از مهلت برای بازیابی قدرت و ادامهی جنگ استفاده کردند. پوتین بارها با خیانت شرکای غربی داغ شده است که در او بیاعتمادی شدیدی نسبت به انگیزههای «صلح دوستانهی» غرب ایجاد کرده است. او مصمم است این بار کار را تمام کند. علاوه بر این، خواستههای طرف روسی از کییف و حامیان غربی آنها بسیار متعادل است: تضمین بیطرفی اوکراین و استقلال دونباس.
در ضمن، من متقاعد شدهام که با وجود مشکلات بسیار جدی، تحریمها تأثیر بسیار مثبتی برای روسیه خواهد داشت. من از سال ۲۰۱۴، زمانی که پس از بازگشت کریمه به روسیه برای اولین بار این تحریمها باب شدند، همیشه بر این باور تاکید کردهام. واقعیت این است که پس از سال ۱۹۹۱ که نیروهای غربگرا در کشور ما قدرت را به دست گرفتند، کشورمان را به مستعمرهی مواد خام غرب تبدیل کردند. این تصور به ما تحمیل شد که استخراج و فروش نفت و گاز برای روسیه کافی است و میتوان هر چیز دیگری را در خارج از کشور خرید. در همان زمان، غرب به صورتی سطحی تظاهر به بیشترین دوستی با روسیه کرد. از آنجا که غرب بارها تلاش کرده تا روسیه را در یک رویارویی مستقیم شکست دهد و همیشه شکست خورده است، تصمیم گرفته شد که آن را در یک در آغوش گرفتن «دوستانه» خفه کنند. من آن را عملیات آناکوندا[۱] مینامم. تحت این تصور مهلک[۲]، صنعت تولید قدرتمند روسیه به صورت کامل نابود شد.
اعمال تحریمها به این معناست که روسیه باید برای استقلال اقتصادی بجنگد. و این برای ما چیز جدیدی نیست. از انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷، روسیهی شوروی ابتدا کاملاً منزوی بود و سپس به صورت دائم تحت تحریمهای مختلف قرار گرفت. اما، با وجود این، در اواسط دههی ۱۹۸۰، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی به دومین اقتصاد در جهان تبدیل شد. اتحاد جماهیر شوروی به صورت کامل قادر به تولید همه چیز بود: از دفترچههای یادداشت مدرسه گرفته تا سفینههای فضایی و زیردریاییهای غولپیکر موشکی هستهای.
سپس کودتای ۱۹۹۱ و تغییر مدل توسعه بود که در واقع مدلی از انحطاط کامل از کار درآمد. اکنون پرواز در روسیه که تا همین اواخر یک قدرت هوایی بزرگ بود که سالانه حدود هزار هواپیما و هلیکوپتر میساخت، منحصراً با بوئینگ و ایرباس انجام میشود. اما اینک که غرب با کنار گذاشتن خفهسازی «دوستانهی» روسیه، دوباره تلاش میکند که آن را به انزوا بکشاند، یک نیاز تاریخی به تغییر مدل توسعه مطرح است. این بار در جهت مخالف: از انحطاط به سوی توسعه. این روند پیش از این آغاز شده است. علاوه بر این، خود دولت که تا همین اواخر قاطعانه از مفهوم «نفت بفروش –رایانه بخر» پیروی میکرد، اکنون به شدت درگیر کاهش وابستگی اقتصادی به غرب است.
ما برای موفقیت در این کار همه چیز داریم: پتانسیل عظیم فکری و صنعتی که تا حدی از دوران شوروی حفظ شده است و منابع طبیعی فوقالعاده. اکنون در شرایط تحریم، مقامات روسیه در واقع راهی جز احیای علم و فناوری خودمان ندارند.
روند احیای استقلال اقتصادی سریع نیست. لیکن غرب بر دشمنی خود پافشاری خواهد کرد و این امر، روند بازگرداندن خودکفایی اقتصاد روسیه را غیرقابل برگشت خواهد کرد. تصمیمات قبلاً گرفته شده است، به عنوان مثال، در مورد از سرگیری تولید انبوه هواپیماهای Tu-214 و Il-96، که به هیچ وجه کمتر از بوئینگ ۷۳۷ و ایرباس A-320 نیستند. غرب تحریمهایی را در زمینهی هواپیمایی اعمال کرده است که پاسخ به آن را با احیای صنعت هوانوردی روسیه و یک رقیب بالقوه قدرتمند در بازار هوانوردی غیرنظامی دریافت خواهد کرد. بنابراین در روسیه در پسزمینهی تحریمها، تغییرات تکتونیک [۳] (ساختاری) در اقتصاد آغاز میشود. هنوز برای پیشبینی نتیجهی نهایی آنها زود است. اما هیچ بازگشتی به مدل نیمهاستعماری که روسیه در ۳۰ سال گذشته با آن زیسته است، رخ نخواهد داد.
در عین حال، باید درک کرد که تحریمها یک شمشیر دو دم هستند. روابط تجاری و اقتصادی با روسیه سود هنگفتی را برای کشورهای غربی داشت. پس از سال ۱۹۹۱ فرار سرمایه از روسیه بالغ بر یک تریلیون دلار بود. به زبان ساده، روسیه، هدف یک سرقت عظیم از سوی غرب قرار گرفت. اینک این وضعیت غیرطبیعی رو به پایان است. بر اساس دادههای اولیه، شرکتهای غربی از تحریمها بالغ بر ۲۵۰ میلیارد دلار زیان خواهند دید. کشورهای غربی داراییهای بانک مرکزی روسیه به مبلغ ۳۰۰ میلیارد دلار را مسدود کردهاند. پاسخ روسیه به شرکای خارجی، تعلیق پرداختها به همان مبلغ است.
روسیه بازار بزرگی برای کالاهای غربی است. گردش مالی ما با اتحادیهی اروپا بالغ بر ۲۵۰ میلیارد و با ایالات متحده ۲۳ میلیارد دلار در سال است. غرب با اعمال تحریمها این بازار را از دست میدهد. بنابراین، شرکتهای غربی که در برابر فشارهای سیاسی تسلیم شده و خروج شان از روسیه را اعلام کردند، به دنبال راههای مختلفی برای ماندن یا بازگشت سریع هستند.
اروپا و ایالات متحده به شدت به منابع انرژی روسیه وابسته هستند. حتی تهدید به کاهش این عرضه، بلافاصله منجر به افزایش قیمت جهانی نفت به ۱۲۰ دلار در هر بشکه و افزایش قیمت گاز به ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ دلار در هر هزار متر مکعب شد. وابستگی تعدادی از کشورهای اتحادیهی اروپا به گاز روسیه، از ۵۰ تا ۸۵ درصد است. تأسیسات ذخیرهی گاز اروپا تقریبا خالی است. بیش از ۴۰ درصد از شرکتهای تولید کودهای نیتروژن خوابیدهاند. تظاهرات باربریها در اروپا به شدت در حال افزایش است که از افزایش شدید قیمت بنزین و سوخت دیزل (گازوئیل) رنج میبرند.
تنها ذینفع درگیری در اوکراین، ایالات متحده یا بهتر است بگوییم مجتمعهای مالی – سفتهبازی و نظامی – صنعتی و همچنین شرکتهای تولیدکنندهی گاز شیل (shale) هستند. به هر حال، خانوادهی رئیسجمهور بایدن علاقهی شخصی به ذخایر این گاز در اوکراین شرقی دارند. با این وجود، همهی آمریکا خوشحال نیست. در ایالات متحده که نفت تولید و صادر میکند، افزایش قیمت بنزین رکوردهای تاریخی را شکست. ایالات متحده نفتهای سبکی دارد که وقتی تصفیه میشود، بنزین زیادی تولید میکند، اما سوخت دیزل (گازوئیل) اندکی از نفت سنگین به دست میآید. و بزرگترین تولیدکنندگان آن، ایران، ونزوئلا و … روسیه هستند. بنابراین، آمریکا با تبوتاب تلاش میکند تا روابط خود را با بدترین دشمنان خود – تهران و کاراکاس – ترمیم کند.
روسیه و اوکراین بزرگترین تولیدکنندگان گندم در جهان هستند. در شرایط جنگ، برداشت غلات امسال ممکن است به طور قابلتوجهی کمتر از حد معمول شده و از این رو باعث افزایش اجتنابناپذیر قیمت مواد غذایی در جهان شود. و این، همراه با افزایش قیمت انرژی، به این معنی است که تقریباً کل جهان قربانی سیاست آمریکا میشود.
غرب با اعمال تحریمها علیه روسیه نمیتواند به اهداف سیاسی خود دست یابد. اما بیثباتی اقتصاد اروپا و در واقع اقتصاد جهانی، یک سناریوی بسیار واقعی است. و یکی از پیامدهای این تحریمها ممکن است از بین رفتن انحصار دلار و همچنین هژمونی آمریکا در عرصههای سیاسی، اقتصادی و فناوری باشد. تلاش برای تحریم روسیه میتواند این روند را به صورت چشمگیری سرعت بخشد. رئیسجمهور پوتین تصمیم گرفته است که گاز را فقط به روبل بفروشد. این قویترین ضربه به دلار است. آنها که باد میکارند، طوفان درو خواهند کرد!
[۱] Operation Anaconda
عملیات آناکوندا یک عملیات نظامی بود که در اوایل مارس ۲۰۰۲ به عنوان بخشی از جنگ در افغانستان انجام شد. افسران شبه نظامی سیا با همکاری متحدان خود تلاش کردند تا نیروهای القاعده و طالبان را نابود کنند. این عملیات در دره شاهی کوت و کوههای آرما در جنوب شرقی زورمت انجام شد. این عملیات اولین نبرد در مقیاسی بزرگ در جنگ پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان و پس از نبرد تورا بورا در دسامبر سال ۲۰۰۱ بود. این اولین عملیات در صحنهی افغانستان بود که تعداد زیادی از نیروهای آمریکایی به صورت مستقیم در فعالیت های جنگی شرکت میکردند. (م-نقل از ویکیپدیا)
[۲] این ایدهی مهلک تحت عنوان «مزیت نسبی» در اندیشهی اقتصادی نئولیبرالیسم، به کشورهای هدف توسعهی استعماری توصیه میکند که شما بر آنچه که در اقتصادتان دارای مزیت است، تمرکز کنید و در این صورت میتوانید با مزیت رقابتیای که در آن دارید، به درآمدهای بسیار خوب دست یابید و سایر نیازمندیهای خود را از بازار تجارت آزاد و رقابتی جهانی به قیمت بسیار مناسب و ارزان خریداری کنید. و درست نیست اگر بخواهید بر روی تولید محصولاتی سرمایهگذاری کنید که در آن نسبت به سایر کشورها (کشورهای امپریالیستی و وابستگان آنها) به ویژه از منظر فناوری مزیت ندارید. این اشتباه مهلکی است که با هدف خودکفایی و …، منابع تان را در این زمینهها سرمایهگذاری کنید. چرا که به هیچ وجه قادر به رقابت با محصولات با فناوری بالا و ارزان کشورهای امپریالیستی و زنجیرهی جهانی وابستگان آنها در تقسیم کار بینالمللی نخواهید بود. دهههاست که این ایده از سوی به اصطلاح کارشناسان اقتصادی و نظریهپردازان مدافع نئولیبرالیسم در ایران نیز در سطحی بسیار وسیع از نهادهای آکادمیک گرفته تا نهادهای قانونگذاری، برنامهریزی، سیاستگذاری، تصمیمگیری و اجرایی ترویج شده است. این ایدهپردازی از آنجا که به امپریالیسم و اهداف غارتگرانهی آن باور ندارد، تمایلی به دیدن اقدامات و برنامههای مخرب امپریالیستی چون تحریمها که با آن گلوی اقتصادهای ملی فشرده میشود و ماهیت ادعای تجارت آزاد رقابتی و اینگونه لفاظیهای پوچ و دروغین را افشا میکند، ندارند. (م)
[۳] tectonic
مربوط به ساختار پوسته زمین و فرآیندهای در مقیاس بزرگی است که در آن رخ میدهد. (م)
ویاچسلاو (اسلاوا) تتکین – دکترای علوم تاریخی عضو هیأت رئیسهی حزب کمونیست فدراسیون روسیه
مسعود امیدی
یکی از باسوادترین قلم به دستان کشور ما ست.
از او می توان انتظار داشت که به عوض ترجمه مطالب این و ان
به خوداندیشی روی آورد و به تحلیل مستقل ماهیت طبقاتی طبقه حاکمه روسیه خطر کند
تا
هم خود رستگار شود
و
هم
به توسعه فکری سکنه کشور مدد رساند
شما نگران توسعه ی فکری سکنه ی کشور مباش. بی بی سی و سعودی ناسیونال در این امر بسیار کوشا هستند.