در دومین سال خاموشی رفیق فریبرز رئیسدانا یادش را گرامی بداریم
بگذارید ازجنگ اوکراین شروع کنیم: بسیاری معتقدند که اگر رئیسدانا زنده بود حتما با حساسیتهایی که نسبت به خطر امپریالیسم (و در صدر آن آمریکا) داشت، بانی جنگ را ناتو میدانست و از اقدام روسیه ذیل عنوان «جنگ پیشگیرانه علیه فاشیسم و امپریالیسم» یاد میکرد. او زنده نیست و ما تنها میتوانیم با کنار هم گذاشتن دیگر مواضع و منش سیاسیاش نسبت به فهم اظهارنظر فرضیاش اقدام کنیم.
جنگ اوکراین و درسهای رئیسدانا
در دومین سال خاموشی رفیق فریبرز رئیسدانا یادش را گرامی بداریم
بگذارید ازجنگ اوکراین شروع کنیم: بسیاری معتقدند که اگر رئیسدانا زنده بود حتما با حساسیتهایی که نسبت به خطر امپریالیسم (و در صدر آن آمریکا) داشت، بانی جنگ را ناتو میدانست و از اقدام روسیه ذیل عنوان «جنگ پیشگیرانه علیه فاشیسم و امپریالیسم» یاد میکرد.
او زنده نیست و ما تنها میتوانیم با کنار هم گذاشتن دیگر مواضع و منش سیاسیاش نسبت به فهم اظهارنظر فرضیاش اقدام کنیم.
برای رئیسدانا همواره یک شَّر اعظم در دو چهره حضور داشته که باید با آن مقابله کرد: نظام سرمایهداری جهانی در دو چهرهی امپریالیسم و دیکتاتوریهای بورژوایی ملی. به این ترتیب است که ما میبینیم او در حالی که از یک سو همواره به عنوان یک منتقد اقتصاد سیاسی سرمایهداری نئولیبرال از سیاستهای راستگرایانهی دولتهای مختلف جمهوری اسلامی انتقاد میکند و مشوق مبارزات کارگران برای رهایی از یوغ استثمار و بیگاری است، از سوی دیگر همواره در صف اول محکوم کردن تجاوزهای امپریالیستی بوده است.
او به تناسب موقعیتهای سیاسی مختلف گاه بر یک وجه از چهرهی دوگانهی سرمایهداری جهانی دست میگذاشت. برای رئیسدانا اگر حاکمیت روسیه امپریالیسم نبود، اما قطعا یک نظام الیگارشی دیکتاتوری بود که بی تردید نمیتواند دوست خلقها در برابر امپریالیسم آمریکا باشد.
از طرف دیگر مسأله برای او فقط هم اقتصاد سیاسی نبوده و او در مقام عضو کانون نویسندگان خود متعهد به مبارزه برای آزادی بیان و رهایی از سانسور بود و بارها هزینهاش را پرداخت.
او به عنوان کسی که خود مدافع پرشور نهادهای مردمی از کانون نویسندگان تا سندیکاهای کارگری بود، چارهی راه را نه در تکیه به مواجههی ابرقدرتهای عرصهی سیاست بینالملل با یکدیگر، بلکه در کنشگری انواع نهادهای مردمی میدید.
رفیق رئیسدانا حتما نزدیکیهای دیپلماتیک-اقتصادی روسیه با اسرائیل را از نظر دور نمیداشت و آن را توجیهگرانه به حساب «منافع ملی روسیه» نمیگذاشت تا با چشم بستن بر آن، سیمای کاذب یک محور مقاومت علیه امپریالیسم را از آن بیرون بکشد.
او به عنوان کنشگری که در سالهای اول انقلاب حاضر بوده است، بارها و بارها یادآوری میکرد که چطور درک محدود از امپریالیسم باعث شد در اتخاذ سیاست ضدامپریالیستی از اهمیت تأکید بر آزادیهای سیاسی-اجتماعی غفلت شود و اسلام سیاسی حاکم بر ایران خود به عنوان دستیار توطئهگرِ امپریالیسم غرب برای مقابله با خطر کمونیسم فهم نشود.
او اگر از تحریمهای امپریالیستی صحبت میکرد، کاسبان این تحریمها که بر سمند قدرت در ایران نشستهاند را هم میدید. کاسبانی که انواع امتیازها و ویژهخواریها نصیبشان میشود و گرانی و تورم را برای مردم به میراث میگذارند.
چنین است که امپریالیسم بیش از هر چیز مخالف انقلاب مردمی است. از این امر میتوان از عینک رئیسدانا زاویهی متفاوتتری در برخورد با تجربهی «انقلابهای رنگی» در کشورهای اروپای شرقی را مدنظر قرار داد. این به اصطلاح انقلابهای امپریالیسمساخته بیش ازآنکه عاملی برای سرنگونی حکومتهایی ضدغرب اما توأمان درگیر فساد و دیکتاتوری باشند، بهتأخیر اندازندهی انقلابهای مردمیِ راستین علیه دیکتاتوری و امپریالیسماند. نکتهی ظریفی که میتوان از صورتبندیها و مبارزهی عملی امثال رئیسدانا آموخت این است که نقدِ انقلابهای رنگی ترجمانش دفاع از حکومت فاسد و دیکتاتوری نیست.
زندگی عملی رئیسدانا و نه صرفا این یا آن اظهارنظرش درسی بود که چطور راهکار سوسیالیستی یعنی احضار همزمان مبارزه علیه سانسور و برای آزادی بیان، مبارزه علیه سرمایهداری نئولیبرال داخلی و مبارزه علیه حکومت های دیکتاتوری و همزمان بر ضد امپریالیسم غارتگر و جنگافروز.
در دومین سالگرد خاموشی رفیق فریبرز رئیس دانا یادش را گرامی بداریم و خاطره اش را همراه با آموزه های واقع بینانهاش، در مبارزه بر ضّد خودکامگی، برای آزادی بیان و اندیشه، علیه امپریالیسم و به سود رهایی در همراهی با توده های کار و زحمت بکار بندیم.
راهکار سوسیالیستی
https://www.s-rahkar.org
چپ روی کودکانه این نوشتار در کتمان روح استبداد ستیز فریبرز و ارتقا و بزرگ نمایی اندیشه های سوسیالیستی اش برای نادیده گرفتن اشغال هیتلر گونه اوکراین توسط روسیه فقط کار سوسیالیست های متوهم و خارج نشین است.
با نگاهی به مقاله “ما سوسیالیست ها” مندرج در همین سایت، فریبرز با “بی شرم” خواندن حکومت های به اصطلاح چپ گرای آمریکای لاتین از ونزوئلا تا کوبا که با حکومت ایران همسو بودند و کشتار سوسیالیست ها را نادیده گرفتند مرز بندی کرد. شما چطور؟ با “رفیق” خطاب کردن رییس دانا و چاپ عکس های سانتیمانتال نمیتوانید مانیفست سوسیالیسم انسانی فریبرز را انکارو یا تصاحب کنید.
انقدر که آسمان و ریسمان امپریالیستی به هم بافتیید حتی از پاسخ به سوالی که خودتان مطرح کردید غافل ماندید.
آقای مهرداد که نام و نشان مشخصی ندارد.اما اگر به مجموعه کامنت هائی که در زیر مطالب مختلف می نویسند توجه کنیم، با ادبیات و نحوه استدلالی مواجه می شویم که بسیار آشناست.یعنی شباهت دارد با ادبیانت و مواضع یک چهره شناخته شده رسانه ای .
حال ۲ فرض محتمل است.یا شباهت کاملا اتفاقی است، یا اینکه آن فرد شناخته شده به دلیل قروتنی با اسم واقعی خود کامنت نمی نویسد.
محض اطلاع آقای نصرت، شباهت کاملا اتفاقیست. امیدوارم نیز بپذیرند فروتنی با کامنت های اینجا و آنجا مرتبط نیستند. هر مخالفی میتواد فروتن باشد.
درست این است که نقد مطلبی و نسبت دادن آن به چپ روی با مصادیق بارز آن نسبت ، بیان شود . لطفا بگویید کجای این مطلب چپ روی است ؟ هیچ کدام از نسبت های داده شده با این مقاله مستند نیست و تنها نشان یک حس مخالفت را نمایش می دهد . لطف کنید برای تنویر افکار مخاطبین موارد ی را که نوشته ایدبا ارائه فاکت روشن کنید . شاید آنوقت مخاطب شما بتواند بفهمد شما به درستی و یا بنادرست چه مشکلی با این مقاله دارید
مقاله بالا اشاره به فریبرز و نگاه وی به اوکراین است. به خاطر نبود رییس دانا در این نا بهنگام، هر گونه اظهار نظر در مورد موضعگیری او در مورد تجاوز روسیه میتواند فقط پیشداوری باشد. اما زمانی که “راهکار” فقط به انتقاد او از امپریالیسم و سرمایه مینگرد و مقاله “ما سوسیالیست ها” مندرج در همین سایت که همه حکومت های دروغین سوسیالیستی از جمله کوبا را به دشنام میگیرد و آنان را “بی شرم” خطاب میکند نا دیده میگیرد از دید من چپ روی و البته کودکانه است.
چرا چپ های هوادار اشغال اوکراین از خواندن این گونه نظرات امثال بزرگان سوسیالیست منش چون فریبرز ترس دارند؟