یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴

یکشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴

جنگ نیابتی در سودان، حیاط خلوت استعمار در قلب آفریقا: چه کسی فرمان مرگ می‌دهد و چه کسی سود می‌برد؟ – مجید ملکی

تصاویری از کشتار مردم غیر نظامی سودان

قاره ای که زمانی حیاط خلوت قدرت‌های استعماری بود، اکنون به میدان رقابت فزاینده‌ای تبدیل شده است. بازیگران قدیمی غرب با تاریخچه طولانی استعمار، در کنار قدرت‌های نوظهور مانند چین، روسیه و کشورهای عربی، جملگی در پی کسب منافع اقتصادی و نفوذ هژمونیک هستند. در این میان، سودان با مساحتی بیش از ۱.۸ میلیون کیلومتر مربع و جمعیتی نزدیک به ۴۸ میلیون نفر، به دلیل موقعیت استراتژیکش در تقاطع آفریقا، خاورمیانه و دریای سرخ، به کانون این رقابت‌ها تبدیل شده است.

بحران‌های معاصر در سودان و سایر کشورهای قاره، ریشه‌ای عمیق در تاریخ گذشته آفریقا، مرزبندی‌های مصنوعی و کشورسازی‌های استعماری دارد. با این حال، بازیگران قدیم و جدید با تمرکز بر منابع طبیعی حیاتی و معابر استراتژیک دریای سرخ، به این درگیری‌ها دامن می‌زنند. سودان از زمان استقلال در سال ۱۹۵۶، شاهد دوره‌های مداوم جنگ داخلی، کودتا و بحران‌های انسانی بوده است. بحران جاری که از سال ۲۰۲۳ آغاز شده و تا نوامبر ۲۰۲۵ نیز ادامه دارد، به وضوح نشان می‌دهد که چگونه منافع اقتصادی (مانند طلا و کنترل بنادر) و ژئوپولیتیک، بر زندگی میلیون‌ها نفر در اولویت قرار گرفته و سودان را عملاً به صحنه یک جنگ نیابتی تبدیل کرده است.

این مقاله به بررسی تحولات ساختاری و سیاسی سودان می‌پردازد، نقش مخرب بازیگران خارجی را برجسته ساخته و چالش‌های ساختاری و سناریوهای محتمل آینده این کشور را تحلیل می‌کند.

میراث شوم استعمار و مسیر پرتلاطم به سوی جدایی

تاریخ سودان به شکلی ناگسستنی با استعمار گره خورده است. پس از حاکمیت عثمانی-مصری در قرن نوزدهم، بریتانیا و مصر در سال ۱۸۹۹ آن را تحت عنوان «حکومت مشترک انگلو-مصری» اشغال کردند. این دوران استعماری، با اقداماتی نظیر ترسیم مرزهای مصنوعی و دستکاری ماهرانه در ساختارهای اجتماعی برای کنترل سیاسی، تنش‌های قومی و مذهبی را تشدید کرد. سیاست «حکومت مشترک» به طور فزاینده‌ای شمال عمدتاً عرب و مسلمان را از جنوب غیرعرب با جمعیت مسیحی و پیرو آئین‌های محلی جدا ساخت.

بریتانیا در طول حاکمیت خود، تنها به استخراج منابع طبیعی تمرکز کرد و میراثی از نابرابری و اختلافات قومی برجای گذاشت که زمینه ساز بحران‌های بعدی سودان شد. این مرزبندی‌های استعماری، که الگوی مشابه آن در سراسر آفریقا تکرار شد، امروز نیز ریشه بسیاری از بحران‌های قومی و منابع‌محور در این قاره است.

پس از استقلال در سال ۱۹۵۶، سودان درگیر دو جنگ داخلی عمده میان شمال و جنوب شد که بیش از دو میلیون کشته بر جای گذاشت. این درگیری‌ها نهایتاً به جدایی سودان جنوبی در سال ۲۰۱۱ انجامید. منتقدان بر این باورند که این جدایی، که با حمایت علنی ایالات متحده و اسرائیل صورت گرفت، نه بر اساس خواست مردم بلکه با هدف سلب بخش عمده‌ای از منابع نفتی از دولت مرکزی سودان و تضعیف موقعیت آن انجام شد؛ رویکردی که شبیه به مداخله ناتو در لیبی (۲۰۱۱) بود و هر دو کشور را به هرج‌ومرج کشاند.

پیش از آن و در دهه ۱۹۸۰، با کودتای عمر البشیر، یک حکومت نظامی-اسلامی بر سودان مسلط شد. البشیر که در ابتدا از حمایت جمهوری اسلامی ایران بهره می‌برد، با تغییر جهت به سوی امارات و عربستان سعودی، سودان را به مهره‌ای در استراتژی نیابتی کشورهای عربی خلیج فارس برای مهار نفوذ رژیم ایران در آفریقا تبدیل کرد. این چرخش، کشور را بیش از پیش وابسته به سرمایه و دستورالعمل‌های خارجی نمود و زمینه‌ساز بحران‌های کنونی را فراهم آورد.

رقابت نیابتی و تبدیل سودان به صحنه بازی قدرت‌ها

در بحران‌های معاصر سودان، نقش کشورهای عربی خلیج فارس به عنوان بازیگران نیابتی، نقشی برجسته و تعیین‌کننده است:

 * امارات متحده عربی: به عنوان یک قدرت نوظهور در آفریقا، نقش اصلی را در دامن زدن به بحران جاری ایفا می‌کند. این کشور با سرمایه‌گذاری‌های کلان (بیش از ۲۲ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری غیرامنیتی در سودان) و حمایت مستقیم لجستیکی و مالی از نیروهای پشتیبانی سریع (RSF)، کنترل معادن طلا و بنادر استراتژیک دریای سرخ را هدف قرار داده است. امارات حتی با تأمین تسلیحات پیشرفته، از جمله تسلیحات چینی، به RSF کمک می‌کند، هرچند که این اقدامات تحت پوشش «کمک‌های بشردوستانه» انجام می‌شود.

 * عربستان سعودی: این کشور در مقابل، حامی اصلی نیروهای مسلح سودان (SAF) است. رقابت ژئوپولیتیک میان ریاض و ابوظبی برای کسب نفوذ در دریای سرخ، سبب طولانی‌تر شدن جنگ داخلی سودان شده است—الگویی که شباهت نگران‌کننده‌ای به جنگ یمن دارد. این کشورهای عربی اغلب به عنوان نیابتی‌های غیرمستقیم غرب عمل می‌کنند، چرا که ایالات متحده از طریق فروش هنگفت تسلیحات به آن‌ها، به طور غیرمستقیم در تداوم درگیری‌ها دخیل است.

نقش دوگانه غرب و نفوذ قدرت‌های نوظهور

غرب، با سابقه تاریخی خود، یک نقش دوگانه را ایفا می‌کند: از یک سو بحران‌ها را محکوم می‌کند و از سوی دیگر با فروش تسلیحات به نیابتی‌های عرب خود، به طور غیرمستقیم به ادامه درگیری کمک می‌رساند. این رویکرد، که از دوران استعمار تا مداخلات مدرن در لیبی و سومالی ادامه داشته، آفریقا را همچنان در موقعیت «حیاط خلوت» نگه داشته و نفوذ را از طریق «دیپلماسی، توسعه و شراکت» حفظ می‌کند.

در مقابل، قدرت‌های نوظهور مانند چین و روسیه حضور خود را در سودان و آفریقا تقویت کرده‌اند:

 * چین: این کشور به عنوان رقیب اصلی امارات، با سرمایه‌گذاری گسترده در زیرساخت‌ها، به‌ویژه از طریق پروژه “کمربند و جاده”، نفوذ اقتصادی خود را بدون تحمیل شرط سیاسی گسترش داده است؛ رویکردی که منتقدان آن را «استعمار نوین» می‌نامند.

 * روسیه: با تمرکز بر کنترل معادن سودان و فروش تسلیحات، در پی ایجاد توازنی استراتژیک در برابر غرب است، اما این حضور نیز به طولانی‌تر شدن درگیری‌ها کمک می‌کند. غرب این تحول را تهدیدی می‌بیند و تلاش می‌کند تا بحران را به ابزاری برای مهار نفوذ این قدرت‌ها تبدیل کند.

 * جمهوری اسلامی ایران: در دوران البشیر نفوذ قابل توجهی داشت، اما اکنون نقش کمتری در صحنه آشکار ایفا می‌کند، هرچند گزارش‌هایی از حمایت‌های نظامی و تقویت روابط استراتژیک با ارتش سودان (SAF) برای گسترش نفوذ در دریای سرخ و آفریقا وجود دارد.

نقش حیاتی بازیگران منطقه‌ای و همجوار (مصر و ترکیه)

برخی از کشورهای منطقه به دلیل منافع استراتژیک حیاتی و همجواری، دخالت مستقیم یا غیرمستقیم در بحران سودان دارند که پیچیدگی درگیری‌ها را دوچندان کرده است:

۱. مصر: حفظ ثبات مرزها و منافع آبی نیل

مصر به عنوان همسایه شمالی سودان، عمیقاً از بی‌ثباتی و احتمال تجزیه در جنوب خود نگران است. منافع اصلی قاهره شامل موارد زیر است:

 * امنیت مرزی: قاهره تمایلی ندارد مرزهای جنوبی‌اش به پناهگاه گروه‌های افراطی یا شورشیان تبدیل شود.

 * مسئله نیل: سودان شریک حیاتی مصر در مسئله رودخانه نیل است، به‌ویژه در موضوع بحث‌برانگیز سد النهضه اتیوپی. قاهره برای حفظ منافع آبی خود به دولتی باثبات و همسو در خارطوم نیاز دارد.

 * حمایت از ارتش سودان (SAF): گزارش‌ها و شواهدی دال بر حمایت نظامی و اعزام خلبانان و جنگنده‌ها از سوی مصر برای کمک به ژنرال البرهان (فرمانده SAF) در برابر RSF وجود دارد. در آوریل ۲۰۲۳، اسارت سربازان مصری در پایگاه هوایی مروه (Merowe) توسط RSF، موید این دخالت نظامی بود.

 * خط قرمز تجزیه: مصر بارها تأکید کرده است که تجزیه سودان یک “خط قرمز مطلق” برای امنیت ملی آن است. این موضع نشان‌دهنده اولویت قاهره برای حفظ وحدت ارضی سودان است، حتی اگر این امر به معنای حمایت از نهادهای نظامی حاکم باشد.

۲. ترکیه: احیای نفوذ تاریخی و استراتژیک

ترکیه به دنبال گسترش نفوذ خود در آفریقا و دریای سرخ بوده و در سودان از فرصت‌های اقتصادی و نظامی-راهبردی دنبال می‌کند:

 * توافق‌های نظامی و بندر سوآکین: در دوران البشیر، ترکیه توافقنامه‌ای برای بازسازی و مدیریت جزیره استراتژیک سوآکین در دریای سرخ امضا کرد که منافعی حیاتی در مسیر تجارت دریایی و نفوذ در شاخ آفریقا برای آنکارا ایجاد می‌کرد.

 * تأمین تسلیحات: ترکیه به عنوان یکی از تأمین‌کنندگان مهم تسلیحاتی، به‌ویژه پهپادهای نظامی (بیرقدار)، به ارتش سودان (SAF) برای مقابله با RSF تبدیل شده است. این حمایت نظامی، بخشی از استراتژی ترکیه برای تثبیت روابط دفاعی و کسب رهبری منطقه‌ای است.

 * رقابت منطقه‌ای: نفوذ ترکیه در سودان در راستای رقابت گسترده‌تر با امارات متحده عربی و عربستان سعودی در منطقه دریای سرخ است.

اوج‌گیری درگیری‌ها و بحران انسانی بی‌سابقه

پس از اعتراضات مردمی سال ۲۰۱۹ که به سرنگونی البشیر و تشکیل دولت انتقالی منجر شد، نفوذ خارجی به تضعیف این دولت انجامید. کودتای نظامی ۲۰۲۱ سرانجام دولت انتقالی را برانداخت و درگیری‌ها میان SAF و RSF از سال ۲۰۲۳ به شدت بالا گرفت. تا نوامبر ۲۰۲۵، تصرف الفاشر توسط RSF با کشتار گسترده (شامل قتل بیش از ۱۵۰۰ نفر، از جمله ۴۶۰ نفر در یک بیمارستان) همراه بود که سازمان ملل آن را مصداق بارز «جنایت علیه بشریت» خواند.

بحران انسانی در سودان اکنون شامل قحطی فزاینده، جنایات جنگی گسترده، بیش از ۱۵۰ هزار کشته و آوارگی داخلی و خارجی بیش از یک میلیون نفر است. دخالت کشورهای عربی، به‌ویژه امارات و عربستان، به همراه تأمین غیرمستقیم تسلیحات توسط غرب، این بحران را به فاجعه‌ای انسانی تبدیل کرده است.

چالش‌های ساختاری و فریب رسانه‌ای

یکی از مهمترین مسائل ریشه ای در بحران سودان ضعف نهادهای داخلی است که زمینه را برای تسلط نظامیان فراهم کرده است. با این حال، دخالت  عرب‌ها و رقابت استراتژیک غرب با چین و روسیه، موجب نادیده‌گرفتن جنایات جنگی و تداوم بحران شده است.

در این میان رسانه‌های غربی اغلب تلاش می‌کنند تا دخالت مستقیم یا غیرمستقیم کشورهای خود را پنهان کرده و بحران سودان را صرفاً یک “بحران داخلی” جلوه دهند. اما میراث استعماری، در کنار تنش‌های قومی و مذهبی، استمرار بحران را تضمین می‌کند. بدون پایان یافتن دخالت‌های خارجی، دستیابی به ثبات و بهبود، امری بسیار محدود و ناپایدار خواهد بود.

چشم‌انداز آینده: سناریوهای تداوم بی‌ثباتی

پیش‌بینی‌ها تا سال ۲۰۳۰، سناریوهای تیره‌ای را برای سودان ترسیم می‌کنند:

 * تداوم جنگ : با حمایت لجستیکی و مالی خارجی، درگیری‌ها ادامه یافته و منجر به افزایش فاجعه‌بار آوارگی می‌شود.

 * نفوذ بیشتر چین و روسیه: این دو قدرت با تداوم سیاست عدم دخالت در امور داخلی، نفوذ اقتصادی و استراتژیک خود را در بخش‌های کلیدی کشور افزایش می‌دهند.

 * تجزیه دارفور: با ادامه جنگ، احتمال تجزیه منطقه‌ای، به‌ویژه در دارفور، وجود دارد.

 * سناریوی فاجعه‌بار لیبی: محتمل‌ترین سناریوی بدبینانه، فروپاشی کامل دولت مرکزی و تبدیل شدن سودان به یک دولت ورشکسته مانند لیبی است.

 * تلاش بعید برای دولت مدنی: تنها راه پیشگیری از سناریوهای فاجعه‌بار، رد قاطعانه هرگونه دخالت خارجی و اتحاد ساختاری در سطح آفریقا برای بازپس‌گیری استقلال است.

آزمون حقوق بشر در برابر منافع ژئوپولیتیک

سودان در حال حاضر در یک بحران عمیق ساختاری گرفتار است که با نقش مخرب کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و دخالت‌های قدرت‌های غربی از دوران استعمار تا امروز، پیچیده‌تر شده است. منافع ژئوپولیتیک و اقتصادی (طلا، بنادر دریای سرخ) بر جان میلیون‌ها انسان برتری یافته‌اند. بدون ایجاد یک توازن قوای پایدار، تقویت نهادهای مدنی داخلی و مهم‌تر از همه، پایان دادن به دخالت خارجی، بی‌ثباتی و جنگ نیابتی در این کشور ادامه خواهد یافت. سودان به عنوان یک آزمون مهم برای حقوق بشر در برابر منافع قدرت‌های جهانی است و آفریقا باید با همبستگی قاره‌ای، استقلال و حاکمیت خود را بازپس گیرد.

* برای تهیه این مقاله از منابع متنوع داخلی و بین‌المللی، از جمله رسانه‌های فارسی، استفاده شده است.

برچسب ها

مارتا آما آکیا پوبی، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور آفریقا، در نشست اضطراری شورای امنیت در مورد سودان گفت گزارش‌های موثق از اعدام‌های میدانی، قتل‌های دسته‌جمعی و جست‌وجوی خانه‌به‌خانه علیه غیرنظامیان در دست است. او تأکید کرد: «هیچ‌کس در الفاشر در امان نیست. هیچ مسیر امنی برای فرار مردم وجود ندارد.»

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *