جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

دو گزارش؛ مقایسه خانه‌های ییلاقی ایران و بریتانیا و… شهر برای ثروتمندان است

گزارش اول: مقایسه خانه‌های ییلاقی ایران و بریتانیا

زندگی در کنار دریاچه‌های اختصاصی انگلستان، ارزان‌تر از لاکچری‌بازی در لواسان

زندگی در کنار دریاچه‌های اختصاصی انگلستان، ارزان‌تر از لاکچری‌بازی در لواسان

تجارت نیوز: قیمت خانه‌های ویلایی در لواسان طی سال‌های اخیر رشد چشمگیری داشته است. بررسی‌ها نشان می‌دهد در این منطقه ییلاقی تعداد زیادی ویلای لوکس با قیمت‌های میلیون‌دلاری معامله می‌شوند؛ این در حالی است که امکانات آنها در مقایسه با نمونه‌های مشابه در جغرافیای خوش‌آب و هوایی مانند بریتانیا چندان قابل توجه نیست.

،بررسی ها از فایل‌های فروش ویلا در لواسان نشان می‌دهد، تعداد زیادی ویلای خاص و لوکس در این منطقه وجود دارد که با قیمت‌های میلیون‌دلاری به فروش می‌رسند. امکانات این ویلاها در مقایسه با سایر املاک مشابه در تهران چشمگیر است؛ با این حال در مقایسه با کشورهایی مانند انگلستان، اسکاتلند، ایرلند و ولز، واژه «لوکس» معنا و کارکرد خود را از دست می‌دهد!

بررسی ویلاهای ییلاقی و خانه‌های روستایی در بریتانیا نشان می‌دهد که اکثر این خانه‌ها در زمین‌های زراعی چند هزار متری قرار دارند و از امکاناتی مانند اصطبل، زمین بازی، انبار و مهمان‌خانه‌های مستقل، استخر و سونا، اتاق‌های مهمان و … برخوردارند. چشم‌انداز این خانه‌ها بسیار خیره‌کننده است، به‌طوری که زندگی در آنها برای مالکان آن تداعی‌کننده زندگی در بهشت خواهد بود.

قیمت ویلاهای لوکس لواسان
بررسی‌ها از بازار املاک لوکس در لواسان نشان می‌دهد، در برخی از شهرک‌های این منطقه مانند شهرک باستی هیلز، عمارت‌های لوکسی وجود دارند که با ارقام نجومی معامله می‌شوند. ورود و خروج به برخی از مناطق لواسان بسیار مشکل است و تنها مالکان ویلاها می‌توانند وارد شهرک‌ها یا مناطق خاص لواسان شوند.

در یک مورد عجیب در شهرک باستی هیلز، یک عمارت ۲۵۰۰ متری پنج‌خوابه، با رقم ۱۶۰۰ میلیارد تومان به فروش می‌رسد که قیمت دلاری آن با احتساب دلار ۱۰۸ هزار تومانی، حدود ۱۵ میلیون و ۲۸۰ هزار دلار خواهد بود؛ از امکانات این عمارت می‌توان به ۲۵۰۰ متر زمین و بنا، کف‌پوش سنگ، شومینه، پارکینگ مسقف، انباری، بالکن سرتاسری، استخر و سالن ورزشی اشاره کرد.

در یک مورد دیگر، یک عمارت سه طبقه ۱۵۰۰ متری در لواسان، با رقم ۹۰۰ میلیارد تومان آگهی شده است؛ این ویلا پنج اتاق خواب دارد و از امکاناتی مانند ۲۰۰۰ متر زمین، مشاعات کامل، تراس‌های وسیع با ویوی مشجر، آسانسور، استخر، سونا، جکوزی، سالن ورزش، سالن بیلیارد و حیاط‌سازی با ابعاد منظم برخوردار است.

همچنین یک ویلا با زیربنای ساخته شده ۱۴۰۰ متری نیز با رقم ۵۷۰ میلیارد تومان قیمت‌گذاری شده است. این ویلا در زمینی به مساحت ۱۲۵۰ متر به صورت طبقاتی (دو واحد دوبلکس) قرار دارد و دارای امکاناتی نظیر استخر، سونا و جکوزی، سالن بیلیارد، فضاسازی و حیاط درباری است. علاوه بر این، از یک واحد یک‌طبقه ۴۰۰ متری و دو واحد دو طبقه ۲۰۰ متری برخوردار است.

بررسی قیمت ویلاهای منطقه ییلاقی لواسان نشان‌دهنده کولاک قیمت‌ها در این بازار است. اما با در اختیار داشتن چنین بودجه‌ای، چه نوع خانه‌هایی می‌توان در بریتانیا خرید و این خانه‌ها معمولا دارای چه ویژگی‌ها و امکاناتی هستند؟

قیمت خانه های ویلایی در بریتانیا
بررسی‌ها نشان می‌دهد که در بریتانیا، خانه های ویلایی در مناطق ییلاقی و روستایی معمولا شامل بنایی چندصد ساله با زمین‌های زراعی چندین هکتاری، اصطبل و حتی دریاچه خصوصی هستند. نکته جالب اما، قیمت این خانه‌هاست که حتی از ویلاهای مدرن در شهرهای پرجمعیت نیز کمتر است.
برای نمونه، یک خانه روستایی ۱۱۸۱ متری در منطقه ادلستون انگلستان، با قیمت ۱۴ میلیون و ۶۰۰ هزار دلار معامله می‌شود که با احتساب دلار ۱۰۸ هزار تومانی، ۱۵۷۶ میلیارد تومان خواهد بود. امکانات این خوانه سه طبقه بی‌شمار است؛ از جمله امکانات آن می‌توان به پنج اتاق خواب، یک باغ با وسعت بیش از ۴۰۰۰ متر مربعی و مبلمان‌شده با لوازم خانگی درجه یک اشاره کرد.

این عمارت دارای اتاق خانواده مجزا با واحد مدیای داخلی، دفتر کار با دکور سفارشی، سوئیت مهمان و آسانسور برای هر سه طبقه است؛ همچنین یک سالن پذیرایی رسمی لوکس، استخر سرپوشیده با سونا، اتاق بخار، سالن ورزشی، سالن سرگرمی، سالن سینما، انبار نوشیدنی با دمای کنترل شده و صفحه نمایشگر، سالن بار و اتاق رختشویی نیز از دیگر امکانات آن محسوب می‌شود.

در مورد دیگری، یک عمارت سه طبقه پنج خوابه در اسکاتلند، با قیمت چهار میلیون و ۹۹۵ هزار دلار یا به‌عبارتی ۵۴۰ میلیارد تومان به فروش می‌رسد؛ این خانه از امکاناتی نظیر باغ محوطه‌سازی‌شده ۳۳۰۰ متری، لوازم خانگی برند مانند یخچال، فر، ماشین لباس‌شویی، دفتر کار، سالن سینما، سالن بار، سالن بیلیارد، برج دیدبانی، پارکینگ سرپوشیده و اتاق رختشویی برخوردار است.

همچنین، یک ٰخانه ویلایی دو طبقه ۲۰ خوابه در کشور ولز، با قیمت دو میلیون و ۳۳۳ هزار دلار یا ۲۵۲ میلیارد تومان معامله می‌شود. این ملک از امکاناتی نظیر زمین سرسبز سه هکتاری، اتاق کار، پارکینگ اختصاصی، محوطه جمن‌کاری‌شده و اتاق بازی برخوردار است.

گزارش دوم: شهر برای ثروتمندان است

یک عمر دوندگی برای چند متر جای خواب

یک عمر دوندگی برای چند متر جای خواب

ایلنا: پنجره را که باز می‌کند، باد سر پاییزی داخل می‌آید؛ شهر اسیر راه‌بندان است: «ماهی یازده میلیون تومان را از این پنجره به بیرون پرت می‌کنم….».این بازنشسته که حالا راننده اسنپ است و به قول خودش روزی هشت ساعت دنده صد تا یک غاز عوض می‌کند، بعد از سی سال کار در یک کارخانه تولید پوشاک، فقط ۱۵ میلیون تومان حقوق می‌گیرد؛ او «شهر» را بعد از چند نسل زندگی باآبرو ترک کرده، ناخواسته برای چند متر جای خواب آواره شده:«ما چند دهه تهران زندگی می‌کردیم اما حالا مجبور شدم برای زندگی مستاجری به شهرک اندیشه بروم و آنجا هم ماهی ۱۱ میلیون تومان اجاره خانه بدهم تا خانواده سه نفره‌ام سرپناه داشته باشد؛ اگر یک روز مسافرکشی نکنم، نان شب هم نداریم».این راننده به پاییزِ بی‌باران و خشکِ بیرون پنجره خیره شده: «این شهر دیگر جای ما نیست…..».

مردم از «شهر» رانده شده‌اند
سیطره‌ی اصحاب ثروت و قدرت بر ابرشهر تهران، جایی برای ساکنان عادی و مزدبگیر نگذاشته است؛ شهر فقط برای ثروتمندان است. رویکرد غالب سیاستگذاران شهری در دهه‌های اخیر به خصوص در این ده سال، بر این هدف اصلی متمرکز بوده که ساکنان عادی کلانشهرها و به طور مشخص تهران به حاشیه‌های بیرون شهر یا شهرک‌های تازه‌ساز و غالباً بی‌امکانات، همان گتوهای دولت‌ساخته یا شرکت‌ساخته برای سکونت آدم‌هایی که از قطار تورم عقب مانده‌‌اند، رانده شوند یا در بدترین حالت، آن چنان درمانده شوند که حتی سقفی شخصی برای سکونت نداشته باشند.

بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد در ماه‌های اخیر، قیمت اجاره هر تخت در اتاق‌های چند نفره در پانسیون‌های مرکز تهران به ماهی ۶ تا ۷ میلیون تومان رسیده است؛ یعنی کارگری با حداقل دستمزد باید نصف حقوق ماهانه‌اش را بدهد تا بتواند یک تخت در یک اتاق اشتراکی در یک پانسیون عمومی اجاره کند و شب را با چهار پنج غریبه زیر یک سقف مشترک به سر ببرد! در نتیجه اصلاً اغراق نیست اگر ادعا کنیم زندگی به همراه خانواده در تهران برای مزدبگیران، حتی لایه‌های متوسط طبقه مزدبگیر از جمله کارگران متخصص، معلمان و پرستاران دیگر مقدور نیست. «مردم» از شهر رانده شده‌اند!

داده‌های رسمی
داده‌های رسمی به خوبی «ناتوانی در تامین سقف بالای سر» را نشان می‌دهند. گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد که متوسط سهم هزینه مسکن از سبد هزینه‌های خانوار شهری کشور، حتی در دوران رکود حاکم بر بازار مسکن در بازه یکساله و چندماهه اخیر، به ۴۳.۷ درصد افزایش یافته است. این آمار نشان می‌دهد که سهم مسکن در سبد هزینه‌های خانوار در برخی از نقاط کشور مثل بوشهر ۲۰ درصد و در برخی مناطق مثل تهران تا ۵۹.۹ درصد هم رسیده است. در لرستان سهم مسکن در سبد هزینه خانوار ۳۴ درصد، در کرمانشاه ۳۳ درصد، در آذربایجان شرقی ۳۲ درصد، در آذربایجان غربی ۳۷ درصد، در استان مازندران ۳۵ درصد، در استان سمنان ۳۸ درصد، در استان گلستان ۳۴ درصد و در استان خراسان رضوی ۴۰ درصد است.

این داده‌ها البته مربوط به متوسط سهم هزینه از سبد هزینه‌ی خانوارهای شهری با توزیع درآمد مختلف است؛ اگر فقط مزدبگیران شاغل و بازنشسته را در نظر بگیریم، سهم مسکن از درآمد پایه خانوار بدون احتساب شغل دوم و این کاسه و آن کاسه کردنِ معمول مردم، در تهران به ۱۰۰ درصد یا حتی بیشتر می‌رسد و در شهرستان‌ها چیزی بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد است.  

در مهرماه امسال نیز علیرغم تشدید رکود مسکن، قیمت مسکن و قیمت اجاره خانه همچنان در مسیر صعود قرار داشته است. شاخص قیمت اجاره در این ماه رشد کرده و به ۳۵۳.۱ واحد رسیده که نشان‌دهنده افزایش اجاره‌بها در آغاز نیمه دوم سال است. تورم ماهانه اجاره نیز در مهرماه با رشد ۰.۲ واحدی نسبت شهریورماه، به سه درصد رسید. علاوه بر این، تورم نقطه به نقطه اجاره در مهرماه ۳۴ درصد اعلام شد؛ یعی براساس داده‌های رسمی، هر خانواده در مهرماه امسال به نسبت مهر سال قبل به طور میانگین ۳۴ درصد بیشتر اجاره خانه می‌پردازند.

در این تورم شتابان و بدون توقف، نه فقط کارگران مهاجر، حاشین‌نشین یا روستاییان بلکه طبقه متوسط و مزدبگیران با درآمد بالاتر هم از شهرها به سمت گتوها عقب رانده شده‌اند. «شهر» سهم کسانی شده است که با رانت، کار غیرمولد، دلالی و نزدیکی به اصحاب قدرت، در این اقتصاد بیمار خود را بالا کشیده‌اند و سند شهر را به نام خود زده‌اند.

خانواده‌ها تکه تکه می‌شوند
«طاهر حیدری» فعال صنفی بازنشستگان در توصیف این شرایط به ایلنا می‌گوید: بخش بزرگی از جامعه دیگر نمی‌تواند در همان شهری زندگی کند که در آن کار می‌کند. پرسش نخست این است که چرا با وجود انبوه طرح‌ها و شعارها، خانه برای مردم عادی این‌قدر دور از دسترس مانده است. پاسخ ساده نیست، اما اگر از واقعیت‌های روزمره شروع کنیم از اجاره‌خانه‌ها، خانه‌های خالی و وام‌های بی‌اثر، به الگوی کلی می‌رسیم؛ ساختار اقتصاد مسکن در ایران نه برای زیستن، بلکه برای انباشت طراحی شده است. در خیابان‌ها خانه‌هایی وجود دارند که هیچ‌کس در آن‌ها زندگی نمی‌کند، اما هر روز ارزش‌شان بالا می‌رود. در همان نزدیکی، خانواده‌هایی در انتظار تمدید اجاره، وسایل‌شان را بسته‌اند. این تضاد، تصویر واقعی از سیاست زمین و مسکن در ایران است. 

او اضافه می‌کند: بر اساس آمار رسمی، بیش از ۲.۵ میلیون خانه در کشور خالی است. اگر خانه وجود دارد اما بی‌ساکن است، پس بحران نه فقط در کمبود فیزیکی بلکه در منطق مالکیت نهفته است. برای تحلیل ریشه‌های بحران باید به پنج سوال کلیدی پاسخ دهیم: چرا خانه گران است، چون زمین گران است. چرا زمین گران است، چون عرضه‌اش در اختیار نهادهای خاص است. چرا این نهادها زمین را آزاد نمی‌کنند، چون زمین سرمایه‌ای است که ارزش سیاسی دارد. چرا دولت نمی‌تواند کنترل کند، چون خود بازیگر بازار است و چرا این چرخه شکسته نمی‌شود، چون سیاست مسکن، تابع منافع کوتاه‌مدت انتخاباتی و رانتی است.

حیدری تاکید می‌کند که «نتیجه این چرخه، زندگی‌های بی سامان است. خانواده‌هایی که هر سال باید محله عوض کنند، کودکانشان مدرسه‌شان را از دست می‌دهند، روابط اجتماعی‌شان از هم می‌پاشد. بحران مسکن، بحران سکونت است، و سکونت یعنی ثبات و امنیت روحی و روانی، خاطره و ریشه. یادمان نرود که وقتی خانه نباشد، «جامعه» هم تکه‌تکه می‌شود».

نیازی به تکرار نیست که طرح‌های دولت‌های متوالی و نشست‌های رنگارنگ و قرارگاه‌ها و کمیته‌های متعدد ذیلِ عنوانِ «مسکن کارگری» هیچ کدام به خانه‌دار شدن کارگران نینجامیده است؛ با وجود اعلان‌های مکرر دولت‌ها، در دهه اخیر، یک خانه، حتی یک خانه برای کارگران نساخته‌اند. مسکن کارگری یک برهوت بی‌پایان است.

وقتی زمین از آنِ صاحبان قدرت است و «شهر» تیول ثروتمندان، خانواده‌ی کارگرِ ارزان و تحت استثماری که بعد از عمری دوندگی حتی یک سقف بالای سر ندارد، با زندگی پانسیونی و شب‌خوابی در پارک‌ها و گرمخانه‌ها، تکه تکه می‌شود. نهادی به نام «خانواده» پابرجا نمی‌ماند….

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *