

علیرغم تمام گفتهها دربارهی جهانی که به شکل فزاینده غیرمادی شده است و ارزش که بیشتر در اقلام ناملموس ــ برنامهها، شبکهها و خدمات انلاین ــ نهفته است … تقریبا همه چیز ــ از شبکههای اجتماعی گرفته تا خرده فروشی و خدمات مالی ــ کاملا به زیرساختهای فیزیکی که آن را تسهیل میکنند و انرژیای که به آن نیرو میبخشد وابسته است
طرح موضوع. بررسیها و گزارشهای اقتصادی نشان میدهند که طی دههی اخیر، سرمایهگذاری برای داراییهای غیرملموس [Intangible][1] (مانند حق مالکیت فکری، مارک تجاری، شبکه بازاریابی و …) حداقل در امریکا و انگلیس از سرمایهگذاری در تولیدات مادی و قابل لمس پیشی گرفتهاند.

نمودار ۱ ـ در امریکا داراییهای غیرملموس از اواسط دههی ۱۹۹۰ از داراییهای ملموس پیشی گرفتهاند
این گرایش از اواسط دههی ۱۹۹۰ آغاز شده و همچنان در حال پیشروی است. پنجاه سال پیش داراییهای ۵۰۰ شرکت برتر در فهرست «استاندارد اند پور» [Standard and Poor] بنگاه ارزیابی اعتباری امریکا بهطور عمده مادی یا به اصطلاح قابل لمس بودند، اما اکنون ۹۰ درصد داراییهای ۵۰۰ شرکت برتر را داراییهای غیرملموس تشکیل میدهند. [۲]

نمودار۲ ـ سرمایهگذاری در داراییهای غیرملموس در امریکا نسبت به ارزش افزودهی ناخالص در مقایسه با سرمایهگذاری در داراییهای ملموس
در انگستان نیز همین تغییر مشاهده میشود. در پایان سال ۲۰۱۵ بیست و پنج شرکت برتر در لیست بازار سهام لندن LSE مالک داراییهای غیرملموس معادل ۵.۳ تریلیون بودند. [۳]
در اروپای قارهای در سال ۲۰۱۳ بهجز سوئد و فنلاند در دیگر کشورها سرمایهگذاری برای داراییهای قابل لمس بیشتر از سرمایهگذاری برای داراییهای لمسناپذیر بود. [۴]

نمودار ۳ ـ سرمایهگذاریهای قابل لمس و غیرقابل لمس نسبت به تولید ناخالص داخلی (میانگین ۲۰۱۳-۱۹۹۹).
کشورها به ترتیب: اسپانیا ES، ایتالیا IT، آلمان DE، اتریش AT، دانمارک DK، هلند NL، فرانسه FR، فنلاند FL، انگلستان UK، امریکا US و سوئد SE .
البته نرخ رشد سرمایهگذاری (نسبت سرمایهگذاری به تولید ناخالص داخلی) برای داراییهای ناملموس با شتاب بیشتری افزایش مییابد، هر چند که این رشد از بحران ۲۰۰۸ تاکنون کندتر شده است. نمودار زیر رشد این داراییها را از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۲۴ در برخی از کشورها نشان میدهد.

نمودار ۴ ـ افزایش سرمایهگذاری غیرملموس در پارهای از کشورهای پیشرفته از ۱۹۹۶ تا ۲۰۲۴
طبق یک ارزیابی درسال ۲۰۱۹ ارزش مجموعه شرکتهای بزرگ در جهان معادل ۱۱۰ تریلیون تخمین زده شده است:
از این مبلغ ۵۶.۴ تریلیون به داراییهای قابل لمس.
۳۵.۴ تریلیون داراییهای اعلام نشده و نامشخص.
و ۱۸.۲ تریلیون به داراییهای ناملموس و نیت خیر تعلق داشت. [۵]
طبقهبندی داراییهای غیرملموس:
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه OECD در سال ۲۰۱۱ داراییهای غیرقابل لمس را به سه گروه تقسیم میکند
نخست – اطلاعات رایانهای مانند نرم افزار و بانکهای اطلاعاتی.
دوم – داراییهای نوآورانه مانند R&D (تحقیق و توسعه برای تولید کالاها و خدمات جدید)، کپیرایت، طراحی و مارکهای تجاری.
سوم – تواناییهای اقتصادی مانند Brand (حسن شهرت در میان مشتریها)، سهام در بازار مالی، سرمایه انسانی، شبکه ارتباطی، دانش سازماندهی، تبلیغات، بازاریابی و نیت خیر (پرداخت بیش از قیمت تعیینشده هنگام خرید و ادغام شرکتهای دیگر و اعتبار مالی و اخلاقی در فضای کسب و کار).
نقش وجایگاه اقتصادی داراییهای غیرملموس:
1-خصلت انحصاری:
حق امتیاز نوآوریها و تکنولوژیهای پیشرفته به شرکتهای صاحب امتیاز خصلت انحصاری میدهند و ورود رقبا را به این حوزه دشوار میکنند [Barriers to Entry]. مارک تجاری و برند برای آنها قدرت قیمتگذاری بالاتر از هزینهی بازتولید کالا را فراهم میکند. شرکتهای موفق در فرصتی کوتاه راه تراکم و تمرکز سرمایه را با سرعتی بیشتر از شرکتها با دارایی لمسپذیر میپیمایند. یکی دیگر از راههای انحصار این شرکتها خرید و ادغام شرکتهای تازه وارد، مبتکر و موفق است.
نگاهی گذرا به برخی شرکتهای غولپیکر لمسناپذیر به روشن شدن این خصلت انحصاری کمک میکند.
گوگل %۸۷ بازار امریکا و %۹۱ بازار اروپا را دراختیار دارد. فیس بوک با شرکتهای وابسته یعنی اینستاگرام، واتزاپ و مسنجر %۷۵ بازار امریکا را به خود اختصاص دادهاند. گوگل و فیس بوک با هم %۹۷ بازار دیژیتال امریکا را کنترل میکنند. این حد از کنترل بازار موجب رشد سریع درآمد میشود. درامد گوگل از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۶ از ۱.۵ بیلیون دلار به ۹۰ بیلیون دلاررسید.
واتزاپ فعالیت خود را با ۲۵۰ هزار دلار و ۵۵ نفر کارگر آغاز کرد، اما فیس بوک این شرکت را به مبلغ ۱۹ بیلیون دلار خریداری کرد. در سال ۲۰۰۵ شرکت پراکتر و گمبل، یک شرکت کالاهای مصرفی شرکت تیغ ژیلت را به مبلغ ۵۷ بیلیون دلار خریداری کرد، برند ژیلت به تنهایی ۲۴ بیلیون دلار قیمتگذاری شده بود. [۶]
نمودار شماره ۵.۱ فهرست ۲۰ شرکت برتر با داراییهای لمسناپذیر و نسبت این داراییها به کل دارایی را نشان میدهد.

نمودار ۵ ـ ارزش داراییهای غیرملموس و نسبت آن به کل دارایی در ۲۰ شرکت برتر.
۲ – تعیین قیمت کالاهای غیرملموس:
بخش قابل ملاحظهای از محصولات اینگونه شرکتها کالاهای کاملا مادی است مانند تلفن دستی، انواع رایانه، کالاهای مصرفی، دارو که ارزش آنها بر پایه نظریه ارزش تعیین میشود. برخی از تولیدات کالاهای دیژیتالی بهشمار میآیند مانند نرم افزار، بانک اطلاعاتی که بررسی آنها خود به نوشتهای مستقل نیاز دارد. برخی دیگر مانند مارک تجاری، برند و تبلیغات به موقعیت و قدرت انحصاری این شرکتها بستگی دارد و بر اساس رانت انحصاری [۷] تعیین میشود. منشاء تامین رانت، جیب مشتریهای شرکت است: اگر مشتری سرمایهدار باشد این رانت را از ارزش اضافی یا به عبارتی از سود خود میپردازد و اگرسرمایهدار نباشد رانت را از درآمد خود پرداخت میکند.
۳ –عدم تناسب سرمایهگذاری با سود:
ارهان قاضی اقتصاددان چپگرا در یک بررسی تجربی از ۱۰ رشته تولیدی مختلف (کالاهای مصرفی کم دوام، کالاهای مصرفی بادوام، ماشینآلات، انرژی، فروشگاههای خرده فروشی، تله کمونیکاسیون، خدمات عمومی، فنآوری پیشرفته، خدمات بهداشتی و درمانی و یک رشته دیگر) در پنج دوره از ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۶ نشان می دهد واحدهای اقتصادی با داراییهای غیرملموس با سرمایهگذاری کمتر، سود بیشتری نصیبشان میشود.

نمودار ۶ ـ نسبت سرمایهگذاری به گردشِ وجوه نقدی
همانگونه که مشاهده میشود در سه رشته از شرکتهای لمسناپذیر، یعنی کالاهای مصرفی کم دوام، فنآوری پیشرفته و خدمات بهداشتی و درمانی سرمایهگذاری طی این پنج دوره بهتدریج کاهش مییابد. البته در رشتههای دیگر بهجز انرژی و خدمات عمومی نیز سرمایهگذاری کاهش مییابد، اما نه به نسبت رشتههای لمسناپذیر.

نمودار ۷ ـ نرخ سود در ده رشته و پنج دورهی مختلف از ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۶
در سه رشته با سهم بیشتر داراییهای لمس نشدنی علیرغم کاهش سرمایهگذاری، سود به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. [۸]
مارکس درفصل ۲۴ نخستین جلد کتاب سرمایه مینویسد:
«تکامل تولید سرمایهداری افزایش پیوستهی مقدار سرمایهای که در یک فعالیت سرمایهداری سرمایهگذاری شده است را ضروری و رقابت هر سرمایهدار منفرد را تابع قانونهای درونذاتی تولید سرمایهداری چون قانونهای بیرونی و قهری میکند. او را ناگزیر میکند تا پیوسته سرمایه خود را افزایش دهد تا بتواند آن را نگهدارد». [۹]
در مورد شکل انباشت سرمایههای غیرملموس باید به دو نکته توجه داشت: نخست، خصلت انحصاری آنها. دوم، ویژگی انباشت سرمایه؛ این شرکتها در ابتدا به میزان وسیع در تحقیق و توسعهی نوآوریها، اطلاعات رایانهای، پاتنت و اقلامی از این دست سرمایهگذاری میکنند. داراییهایی که هزینهی بازتولیدشان اندک است و در مراحل بعدی به سرمایهگذاری زیادی نیاز ندارد.
4 – رابطه با بازارهای مالی:
ورود سهام داراییهای غیرملموس به بورس نیویورک از دههی ۱۹۷۰ آغازشد، از دههی ۱۹۹۰ میزان این سهام نسبت به سهام داراییهای ملموس برتری یافت و از سال ۲۰۲۲، نود درصد از کل داراییهای 500 شرکت برتر S&P از داراییهای غیرملموس تشکیل یافته است. [۱۰]

نمودار ۸
این سطح از درهم تنیدگی سرمایههای غیرملموس در بازار مالی امریکا موجب شکلگیری ویژگیهای مشترکی در این شکل از سرمایه و بازار بورس نیویورک NYSE میشود:
الف – تراکم فوق العاده سرمایههای غیرملموس
طبق گزارش سازمان جهانی مالکیت معنوی WIPO، میزان سرمایهگذاریهای غیرملموس در سال پیش در بورس نیویورک که % ۶۴ از سرمایههای مالی جهان را درخود متمرکز کرده است، به ۴.۷ تریلیون دلار رسید و این تقریبا دو برابر مجموع داراییهای فرانسه، انگلیس، آلمان و ژاپن است. سهام ده شرکت برتر در بورس نیویورک % ۴۰ از سرمایه و % ۳۳ از سود ۵۰۰ شرکت برتر در بازار سهام را تشکیل میدهد.
به نظر اندریو لپ تورن سرپرست محاسبات جهانی سوسیته ژنرال تراکم سرمایه در بورس نیویورک از اواسط دههی ۲۰۱۰ به علت حضور هفت شرکت معروف به هفت شرکت باشکوه [Magnificent Seven] یعنی اپل، آمازون، آلفابت (شرکت موسس گوگل)، مایکروسافت، متا (قبلا فیس بوک)، نویدیا و تسلا به بالاترین سطح تاریخی خود رسیده است. [۱۱]
ب – موقعیت استثنایی
تراکم فوقالعاده سرمایه در بازار مالی امریکا و جایگاه برتر سرمایههای غیرملموس در آن برای این بازار نسبت به باقی جهان موقعیتی استثنایی ایجاد کرده است. طبق برآورد شرکت مدیریت سرمایهگذاری اسپارک لاین، شاخصهای بازار سهام نشان میدهند که سرمایهگذاریهای بینالمللی نسبت به سرمایهگذاری در امریکا در رشتههای سنتی بیست درصد بیشتر و در رشتههای لمسناپذیر و فنآوریهای جدید بیست درصد کمتر است که موجب افزایش قیمتگذاری، سود و درآمدهای آینده خواهد شد. نمودار زیر تفاوت بین امریکا و اروپا را در سرمایهگذاری برای شرکتهایی با فنآوری پیشرفته نشان میدهد. [۱۲]

نمودار ۹ ـ سرمایهگذاری سهامی بیش از ده بیلیون دلار در پنجاه سال اخیر در امریکا و اروپا

نمودار ۱۰ـ ارزش سهام در امریکا از اوایل دههی ۲۰۱۰ نسبت به سایرکشورها درحال افزایش است
ج – ناپایداری بازار
ناپایداری بازارسرمایههای غیرملموس به چند عامل بستگی دارد:
نخست – بازارهایی متشکل از شرکتهای بیشتر با تراکم کمتر سرمایه و فعالیتهای اقتصادی متنوعتر از ثبات بیشتری برخوردارند. اما برعکس، یک بازار مالی، وابسته به تعداد انگشتشماری از شرکتهای بسیار بزرگ که در زمینهی اقتصادیِ کمابیش مشابهی نیز فعالیت میکنند در برابر نوسانات اقتصادیْ آسیبپذیرتر و ناپایدارتر خواهد بود.
دوم – سرمایهگذاری در رشتههای غیرقابل لمس غالبا یا از منابع داخلی تامین میشود و یا از طریق انتشار سهام که ارزشگذاری آنها بر اساس درآمدهای آینده تعیین میشوند و به همین دلیل در واکنش به تغییر نرخ بهره و سایر شاخصهای اقتصادی با نوسان بیشتری عمل میکنند.
سوم – قیمتگذاری داراییهای غیرملموس دشوار است و غالبا قیمت آنها بالاتر از قیمت واقعی، اغراقآمیز و حبابگونه است و در واکنش به رقابت و کاهش تقاضا بهسرعت تغییر میکند. [۱۳]

نمودار ۱۱ نشان میدهد که شکاف بین قیمت سهام شرکتهای غیرملموس و ۵۰۰ شرکت برترS&P پیوسته درحال افزایش است.
۵ – شرکتهای غیرملموس عامل رکود اقتصادی:
شرکتهای غیرملموس موجب رکود اقتصادی در سایر شرکتها میشوند که خود را بهشکل کاهش سرمایهگذاری، کاهش نرخ سود و کاهش بارآوری نشان میدهد.
کاهش سرمایهگذاری:
شرکتهای غیرملموس با ایجاد انحصار و کسب سودهای انحصاری توانایی فوقالعادهای در جذب سرمایه دارند: به شکل مستقیم یا از طریق بازار سهام و این امر موجب کاهش سرمایهگذاری بهطور کلی و بهویژه در رشتههای صنعتی متعارف شده است. [۱۴]

نمودار ۱۲ـ سرمایهگذاری نسبت به تولید ناخالص داخلی در ۲۴ کشور OECD و نمونهی محدودتر در ۱۱ کشور (استرالیا، اتریش، دانمارک، فنلاند، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، سوئد و انگلیس و امریکا).
البته کاهش سرمایهگذاری در صنایع سنتی و همچنین کاهش سهم نیروی کار در این صنایع غیر از افزایش سرمایههای ناملموس دلایل مهم دیگری نیز دارد مانند جهانی شدن، مالی شدن و اتوماسیون.
کاهش نسبی سود:
برخلاف نظر مسلط که ادعا میکند فنآوریها و دستاوردهای تحقیقاتی جدید از شرکتهای غیرملموس به شرکتهای دیگر سرریز [Spillover] میکند، شرکتهای غیرملموس با کاربرد انحصاری این نوآوریها به حساب شرکتهایی با داراییهای ملموس سود فوقالعاده کسب میکنند.

نمودار ۱۳ ـ نرخ سود در رشتههای مختلف
در نمودار فوق سه رشتهی کالاهای مصرفی بادوام، تکنولوژیهای پیشرفته و خدمات بهداشتی و درمانی که بخش عمدهای از سرمایهی آنها از داراییهای غیرملموس تشکیل شده، از سودهای فوقالعاده انحصاری بهرهمند میشوند.
کاهش بارآوری:
شرکتهای غیرقابل لمس با کنترل تحقیقات و نوآوریهای جدید و ممانعت از “سرریزی” آنها به شرکتهای دیگر، رشد بارآوری در این شرکتها را کند میکنند.

نمودار ۱۴ رشد بارآوری را در ۱۰۰ شرکت برتر، پنج درصد از شرکتهای برتر و شرکتهای صنعتی سنتی نشان میدهد.
درواقع کنترل نوآوریها از طرف تعداد اندکی از انحصارهای غول پیکر نظیر: فیس بوک(نام کنونی متا)، اپل، آمازون، نت فلیکس و گوگل(نام کنونی آلفابت) به علت جلوگیری از انتشار وسیع اجتماعی و مشارکت کارشناسان بیشتر امکان تکامل و توسعه فنآوریهای جدید را محدود میکند.
طبق تحقیقات موسسهی فنآوری ماساچوست و دانشگاه استانفورد بارآوری کار تحقیقی در مورد نیمه هادیها هر سال % ۶.۸ کاهش مییابد. [۱۵]
براساس قانون مور [Moor’s Law] تعداد ترانزیستورهای هر میکروچیپ تقریبا در هردو سال باید دو برابر شود. اما در شرایط کنونی برای تحقق این قانون باید تعداد متخصصین را نسبت به دههی ۱۹۷۰، ۱۹ برابر کرد. یعنی بارآوری هر متخصص نسبت به چهل و اندی سال پیش، ۱۹ برابرکمتر شده است.
نباید فراموش کرد که بخش قابل ملاحظهای از داراییهای لمسناپذیر مانند تبلیغات، بازاریابی، برند، نیت خیر و داراییهایی از این دست مولد نیستند، ارزشی تولید نمیکنند و صرفا موجب انتقال ارزش از شرکتهای رقابتی به شرکتهای بزرگ و انحصاری میشوند.
۶ – رابطهی اقتصاد ناملموس با اقتصاد ملموس:
من در این بخش عمدتا به اثر ادموند کان وی، تحت عنوان جهان مادی [Material World] تکیه میکنم که نشان میدهد:
الف – تولید کالاهای فیزیکی یا قابللمس در سرمایهداری کنونی همچنان از اهمیتی اساسی برخوردار است:
«علیرغم تمام گفتهها دربارهی جهانی که به شکل فزاینده غیرمادی شده است و ارزش که بیشتر در اقلام ناملموس ــ برنامهها، شبکهها و خدمات انلاین ــ نهفته است … تقریبا همه چیز ــ از شبکههای اجتماعی گرفته تا خرده فروشی و خدمات مالی ــ کاملا به زیرساختهای فیزیکی که آن را تسهیل میکنند و انرژیای که به آن نیرو میبخشد وابسته است … در سال ۲۰۱۹، آخرین سال دادهها در زمان نگارش این مطلب، ما مواد بیشتری را از سطح زمین با انفجار، و حفاری استخراج کردیم (فقط در یک سال) که از مجموع تمام موادی که از سپیدهدم بشریت تا سال ۱۹۰۵ استخراج کرده بودیم بیشتر است.» [۱۶]
ب – سرمایه های ملموس و غیرملموس مکمل یکدیگرند [Complementarity] و در همکاری با هم کارآیی دارند، هرچند این ارتباط غالبا در سطح جهانی و در چارچوب زنجیرهی جهانی تولید ارزش تحقق میپذیرد:
«اگرچه مصرف مواد در کشورهای پساصنعتی مانند ایالات متحده و بریتانیا قطعاً درحال کاهش است، اما در آن سوی جهان در کشورهایی که آمریکاییها و بریتانیاییها بیشتر کالاهای خود را از آنجا وارد میکنند، با سرعت سرسامآوری در حال افزایش است.« [۱۷]
او در فراز دیگری از اثر خود، به نکته جالبی اشاره میکند با این مضمون که راز پنهان اقتصاد مدرن این است که برندهای مشهور مانند اپل، گوگل و تسلا برای تولید محصولات خود و تحقق ایدههای هوشمندانهشان کاملا به شرکتهایی مادی وابستهاند که هرگز نام آنها را نشنیدهایم نظیر: CATL(شرکت پیشرفته باتری سازی درچین)، Wacker (شرکت شیمی و بیوتکنولوژی درآلمان)، TSMC (شرکت تولید نیمه هادیها در تایوان) و ASML (هلدینگ تولید نیمه هادیها در هلند).
در یک مطالعه تحقیقاتی از طرف کمیسیون اروپا در سال ۲۰۲۱ دربارهی مکمل بودن سرمایههای غیرملموس و ملموس در سطح خرد و کلان اقتصادی در سطح اروپا نیز نتایج مثبت همکاری بین این دو بخش در زمینههای ماشین آلات، نرم افزار، تحقیق و توسعه، آموزش کارکنان و بانک اطلاعاتی تائید شده است. [۱۸]
ج – به باور کان وی تولید و تمدن مادی برشش مادهی کلیدی استوار است:
شن و ماسه، نمک، آهن، مس، نفت و لیتیوم.
تمام اثر او شرحی است بر نقش تاریخی، ژئوپلیتیکی و اقتصادی این شش ماده. من در اینجا کاملا به اختصار و فهرستوار به کاربرد صنعتی آنها اشاره میکنم:
شن و ماسه
سیمان و بتُن
شیشه:
انواع لامپ
عدسی: دوربین، میکروسکوپ، تلسکوپ
فیبرنوری، اینترنت پرسرعت و باند پهن
سیلیکون:
نیمه هادیها
پنل خورشیدی
نمک
مواد غذایی
شوره ( نیترات پتاسیم): مواد منفجره، کود کشاورزی
قلیا (کلرالکالی): صنایع شیمیایی و داروسازی
سودسوزآور: کاغذ سازی، آلمینیوم، صابون و مواد پاک کننده
آهن و فولاد
مصارف بسیاری دارند و تمدن کنونی بدون آنها غیرقابل تصور است: ماشینآلات، وسائل حمل و نقل، ساختمان و بسیاری موارد دیگر.
مس
سیم برق، شبکه برق رسانی، تلفن دستی و ماشینهای برقی.
پیشبینی میشود از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۵۰ نیاز جامعه بشری به الکتریسیته ۲۰ تا ۵۰ درصد افزایش یابد و بدین ترتیب تقاضا برای مس نیز افزایش مییابد.
نفت و گاز
گازولین، دیزل، کروزین، موم، روغنهای روان کننده، اسفالت و محصولات پتروشیمی.
پلاستیک (یکی از محصولات پتروشیمی)
نفت و گاز % ۵۵ از نیاز انرژی جهان را تامین میکنند، درحالیکه تا سال ۲۰۱۹ باد و خورشید تنها ۱.۵% از این نیاز را برآورده میکردند.
لیتیوم
باتری سازی، آلیاژهای مقاوم برای مصارف هوافضایی شیشههای مقاوم در برابر حرارت، سرامیک.
باتریهای یون لیتیوم قابل بازیابی است و انقلابی در صنعت باتری سازی بهشمار میرود.
اثر کان وی نشان میدهد که اقتصاد جهان همچنان بر تولید محصولات مادی استوار است. موادی که با کار بیلیونها انسان به کالا تبدیل میشوند.
یادداشتها
[۱]. دو واژهی غیرملموس و ملموس در برابر Tangibleو Intangible قرار داده شده است. من از واژههای مادی و غیرمادی استفاده نکردم تا با کار غیرمادی پسا اپرائیسم اشتباه نشود. غیرملموس و غیرمادی هرچند تا اندازهای همپوشانی دارند، اما دارای تفاوتهای متعددی نیز هستند.
[۲]. Tek Parikh, The rise of America’s intangible economy, Financial Times, Aug.2025
[۳]. Edmund O’Sullivan, Marx and the irresistible rise of intangible capitalism EOS &Associates
[۴]. Jonathan Haskel and Stian Westlake, 2018,Capitalism Without Capital, Princeton University Press,P.27
[۵]. Bryan, Dick; Rafferty, Mike; Wigan, Duncan , Intangible Capital,20
[۶].O’Reily, R. 2017. The race is on to challenge Google-Facebook ‘duopoly’ in digital advertis ing, Wall Street Journal, 19 June, available at https://www.wsj.com/articles/the-race-is-on-to challenge-google-facebook-duopoly-in-digital-advertising-1497864602 [date last accessed 1 November 2017]
[۶.۱]. Taplin, J. 2017. Can the tech giants be stopped?, Wall Street Journal, 15–۱۶ July, C1, available at https://www.wsj.com/articles/can-the-tech-giants-be-stopped-1500057243 [date last accessed 1 November 2017]
[۷].Teixeira, R. and Rotta, T. 2012. Valueless knowledge-commodities and financialization: product ive and financial dimensions of capital autonomization, Review of Radical Political Economics, vol. 44, no. 4, 448–۶۷
[۸]. Özgür Orhangazi, The role of intangible assets in explaining the investment–profit puzzle, Cambridge Journal of Economics 2018
[۹]. Marx, K. 1990. Capital, vol. 1. P.739,London, Penguin
[۱۰]. منبع شماره ۲
[۱۱]. منبع شماره ۲
[۱۲]. منبع شماره ۲.
[۱۳]. منبع شماره ۴.
[۱۴]. منبع شماره ۴.
[۱۵]. Michael Roberts, Capitalism without capital – or capital without capitalism? Michael Robert Blog.
[۱۶]. Ed Conway, 2022, MATERIAL WORLD, P.12-13
[۱۷]. همان منبع ، ص ۱۸.
[۱۸]. همان منبع، ص ۱۷.
منبع: نقد



