
لختی امکان ِ بیتوته بر نطع خونی ِخاک بود
طرحی که بر ما مقدّر داشت.
.
شگفتا طرحی
هم بدانگونه که ذرّه یی در صبوری اعصار
اعجازرسیدن ما شد.
.
هیچ آفریده امّا در تب و تابِ پرسش نسوخت،
هیچ تنابنده در جهان ما
تاول ِ خورشید را بر قلمبه ی دل
گریه ساز نکرد،
هیچ مخلوقی در دروغ ِ تغافلی عظیم
دردمندانه نزیست.
.
تنها انسان حضورِ مختصرش را
در فاصله یی ز هیچ تا هیچ
تجلّی ِ جاودانه پنداشت.
.
تنها انسان بر مسلخ ِ خون ایستاد
و چشم اندازِ جهان را جدّی گرفت.
در تمامی جهان
تنها
انسان…
.
تیبوران- ۱۹ جون۲۰۰۳
جهانگیر صداقت فر




4 پاسخ
با درود
زمینه کلی اشعارتان برپایه نگرشی سیاسی و اجتماعی و اندیشه انسانی شکل گرفته و این در این زمانه غریب شایسته تقدیر است. آنچه من در نظر اول نوشتم، حسی بود ( هر چند شتاب زده) که بعد از خواندن شعر داشتم چرا که مرا به دنیای شعر شاملو برد.
سپاس از شما، موفق باشید
با درود مجدد به دوست ;
داشتن مخاطبانی با شعور شعری چونان شما ، خرسندم میدارد . سپاسگزارمتان .
درود به شما،
زبان شعر زبان شعر شاملو است که در شرایط آن روزگارن تازه و در قله بود، اما امروز به نظرم تکرار و زحمت بی ثمر است.
نطع خونی خاک، اعجاز رسیدن، تاول خورشید و ….چند ترکیب دیگر در شعرهای زیبای شاملو بارها تکرار شده…
ساده نوشتن خود هنر است و من خواننده سفره ( بساط) …بیشتر از نطع می پسندم.
سلامت و پر ترانه روزهایتان.
جناب دوست ، با درود وسپاس از حضور و توجهتان ، حاشا اگر در این مجال مختصر قصد دفاع یانیتِ اندیشمندانه سخن گفتن داشته باشم. به اجمال، تا هم اکنون که بیش از شصت سال از میلاد سرودنم میگذرد، هرگزا ”فرم” شعر برایم مقام اولویت نداشته است. پیام نهفته درهر سروده است که از. اهمیتی ویژه برخوردار است . تاثیر پذیری از زبان شاملو را خستو میشوم ، اما به عمد گرته برداشتن از ترکیبات دیگران:هرگز. دوست داشتید به تارنمایم سری بزنید. jahangirsedaghatfar.com