
سانائه تاکایچی، نخستوزیر جدید و چهره تازه راست افراطی در شرق آسیا
در ژاپن، کشوری که دهههاست سیاستش در دست مردان محافظهکار بوده، روز سهشنبه ۲۹ مهر (۲۱ اکتبر) لحظهای تاریخی رقم خورد: سانائه تاکایچی، سیاستمدار سرسخت راستگرا و از یاران نزدیک شینزو آبه، نخستوزیر سابق، به عنوان نخستین زن تاریخ این کشور به مقام نخستوزیری رسید. اما برای بسیاری از ناظران، این لحظه بیش از آنکه به معنای شکسته شدن سقف شیشهای برای زنان باشد، نشانهای از چرخش عمیقتر ژاپن به سوی راست افراطی است.
تاکایچی، زنی ۶۳ ساله، از تحسینکنندگان مارگارت تاچر ـ «بانوی آهنین» بریتانیا ـ است و سالهاست بهعنوان یکی از صداهای تندرو در حزب لیبرالدموکرات (LDP) شناخته میشود. او در انتخابات مجلس سفلی با کسب ۲۳۷ رأی از ۴۶۵ رأی، پیروز شد و به نخستوزیری رسید. این رأیگیری پس از هفتهای پرتنش در سیاست ژاپن انجام شد که با فروپاشی ائتلاف حاکم و ائتلافسازی دوباره در پشت درهای بسته همراه بود.
ائتلافی شکننده و بازگشت «وضع عادی» ژاپنی
در حالی که برخی ناظران از احتمال تشکیل دولتی اصلاحطلب سخن میگفتند، نتیجه نهایی بازگشت به همان نظم کهنهای بود که ژاپن را دههها در چنبرهٔ محافظهکاری و نئولیبرالیسم نگاه داشته است. پس از خروج حزب کوچک کومیتو از ائتلاف حاکم، حزب لیبرالدموکرات با همه ابزارها تلاش کرد در قدرت بماند. سرانجام با حزب راستگرای نئولیبرال «نیپون ایشین نو کای» (Nippon Ishin no Kai) که پایگاهش در اوزاکا است و خود را «حزب نوآوری» مینامد، به توافق رسید.
این حزب که در سالهای اخیر با شعار «ضد دستگاه» و اصلاح ساختار دولتی رشد کرده بود، پیشتر اعلام کرده بود هیچ ائتلافی با حزب لیبرالدموکرات آلوده به فساد نخواهد داشت. اما اکنون، نزدیکی برنامهای دو حزب در موضوعاتی چون مالیات، خصوصیسازی و دفاع ملی، آنها را در کنار هم قرار داده است.
با وجود امضای توافق ائتلافی، حزب ایشین در کابینه جایگاهی ندارد و متن توافق نیز بسیار مبهم است. تنها وعدهٔ قطعی دولت جدید، کاهش مالیات بر بنزین برای کاهش فشار بر خانوارهای کمدرآمد است. در مقابل، خواستههای نئولیبرالی ایشین، از جمله کاهش خدمات اجتماعی و بهویژه بودجۀ سلامت، احتمالاً به تعویق میافتد.
نخستوزیری با الهام از تاچر و حمایت آبه
تاکایچی در میان چهرههای راست افراطی ژاپن جایگاه ویژهای دارد. او از حامیان پرشور شینزو آبه، نخستوزیر مقتول، بود و همچنان در چارچوب مکتب موسوم به «آبهنومی» (Abenomics) حرکت میکند — ترکیبی از سیاست پولی انبساطی، افزایش هزینههای نظامی و گفتمان ملیگرایانه.
او در سخنرانی نخست خود از «ضرورت بازگرداندن افتخار ملی» سخن گفت و وعده داد «ژاپن قویتر و مستقلتر» بسازد. تاکایچی پیشتر گفته بود که مارگارت تاچر، نخستوزیر فقید بریتانیا، الگوی سیاسی اوست و همانند او باور دارد که اقتدارگرایی در سیاست اقتصادی و نظم سخت در جامعه میتواند کشور را از رکود بیرون بکشد. از همین رو، بسیاری در رسانههای ژاپنی او را «بانوی آهنین» جدید شرق آسیا مینامند.
بحران اقتصادی و خشم عمومی
ژاپن که دههها تورم پایین داشت، امروز با افزایش شدید قیمتها و کاهش قدرت خرید روبهروست. افزایش هزینههای زندگی، نارضایتی عمومی و بیاعتمادی به احزاب سنتی را افزایش داده است — فضایی که احزاب راست افراطی از آن سود میبرند. بازار سهام توکیو از امید به برنامههای محرک اقتصادی تاکایچی استقبال کرده است؛ شاخص نیکی در روز انتخاب او به بالاترین سطح تاریخی خود رسید، پدیدهای که تحلیلگران آن را «معامله تاکایچی» نامیدهاند.
اما در پس این هیجان بازار، نگرانی از رشد بدهی عمومی پنهان است. ژاپن هماکنون بیشترین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در میان اقتصادهای صنعتی را دارد. گسترش هزینههای نظامی و یارانههای انرژی میتواند وضعیت مالی دولت را بحرانیتر کند.
تاکایچی برای ادارهٔ مؤثر دولت نیاز به حمایت مخالفان دارد. هیچیک از دو حزب ائتلافی در مجلس سفلی و علیا اکثریت ندارند. تاداشی موری، استاد علوم سیاسی دانشگاه آیچی گاکوئین، میگوید: «این نخستوزیر بدون اکثریت پایدار نمیتواند اصلاحات مورد نظرش را پیش ببرد. برای کنترل کمیتههای کلیدی پارلمان و تضمین دولت پایدار، باید بیش از نیمی از کرسیها را در اختیار داشته باشند».
مجلس علیا نیز صلاحیت او را تأیید کرده و تاکایچی بهعنوان صد و چهارمین نخستوزیر ژاپن سوگند یاد کرده است. او جایگزین شیگرو ایشیبا شد که ماه گذشته بهدلیل شکستهای انتخاباتی استعفا داد.
راست افراطی در مسیر صعود
روی کار آمدن تاکایچی تنها رویدادی شخصی یا جنسیتی نیست؛ بلکه نقطهٔ عطفی در رشد راست افراطی در ژاپن محسوب میشود. افزون بر حزب ایشین، حزب فوقراستی «سانسِیتو» (Sanseito) که در سال ۲۰۲۰ تأسیس شد، برای همکاری محدود با دولت اعلام آمادگی کرده است. این حزب با شعارهایی ضد مهاجرت، ضد واکسن و ضد جهانیسازی در میان اقشار محافظهکار و مذهبی محبوبیت یافته است.
تاکایچی نیز بارها از مواضعی دفاع کرده که رنگوبوی افراطی دارد: مخالفت با حق تابعیت برای فرزندان مهاجران، تأکید بر بازنگری در تاریخ جنگ جهانی دوم و رد مسئولیت کامل ژاپن در جنایات ارتش امپراتوری، از جمله در موضوع زنان کرهای موسوم به «زنان آسایشگر». منتقدان میگویند چنین مواضعی، بازتاب بازگشت خطرناک به ناسیونالیسم دوران پیش از جنگ است.
در عرصهٔ سیاست خارجی، تاکایچی وعده داده بودجه دفاعی ژاپن را به بیش از دو درصد تولید ناخالص داخلی برساند — اقدامی بیسابقه از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون. او خواستار رویکرد سختگیرانهتر در برابر چین است و از افزایش همکاری نظامی با آمریکا و استرالیا حمایت میکند.
منتقدان در داخل کشور بیم دارند که این سیاستها ژاپن را از موضع صلحطلبی سنتیاش دور کند. تحلیلگران چپگرا هشدار دادهاند که افزایش نظامیگری و دشمنتراشی میتواند منطقه را بیثباتتر کند و خطر رقابت تسلیحاتی جدیدی در شرق آسیا بهوجود آورد.
شکافهای اجتماعی و جنسیتی
اگرچه رسانههای غربی از «اولین نخستوزیر زن ژاپن» بهعنوان دستاوردی تاریخی یاد کردهاند، واقعیت این است که تاکایچی در برنامههای خود نشانی از فمینیسم یا برابری جنسیتی ندارد. او مخالف سهمیهٔ جنسیتی در سیاست و مدیریت است و در گذشته از آموزش خانوادهمحور سنتی دفاع کرده است.
زنان ژاپنی هنوز از کمترین سطح حضور در مدیریتهای عالی و بالاترین میزان شکاف دستمزد در میان کشورهای صنعتی برخوردارند. در چنین شرایطی، نخستوزیری زنی که خواستار بازگشت به «ارزشهای خانوادگی سنتی» است، از دید بسیاری از فعالان زن نه پیشرفت، بلکه عقبگرد است.
در نگاهی وسیعتر، نخستوزیری تاکایچی را باید بخشی از موج اقتدارگرایی نوین در آسیا دانست — از کره جنوبی و هند تا فیلیپین و اکنون ژاپن. در همه این کشورها، ناسیونالیسم فرهنگی، پوپولیسم راست و سیاستهای اقتصادی نئولیبرال درهمتنیدهاند.
ژاپن، که زمانی با «مدل دولت رفاه آسیایی» شناخته میشد، امروز در مسیری گام برمیدارد که دولت را کوچکتر و جامعه را مطیعتر میخواهد. سیاستهای تاکایچی در حوزهٔ مهاجرت، دفاع و اقتصاد نشان میدهد که این کشور به سمت محافظهکاری شدیدتر و انزوای فرهنگی پیش میرود.
نماد یک تغییر خطرناک
سانائه تاکایچی نخستین زن نخستوزیر ژاپن است، اما انتخاب او بیش از هر چیز نماد پیروزی محافظهکاری رادیکال و بازسازی نظم قدیمی قدرت در این کشور است. ائتلاف شکنندهٔ او با حزب ایشین، افزایش نفوذ جریانهای فوقراست، تشدید رقابت نظامی با چین و کاهش حمایتهای اجتماعی همگی نشانههایی هستند از چرخشی تاریخی که ممکن است ژاپن را از مسیر دموکراتیک پساجنگ دور کند.
در ظاهر، بانویی آهنین بر رأس سیاست ژاپن ایستاده است؛ اما در واقع، آنچه در حال شکلگیری است، ژاپنی سختتر، ملیگراتر و نابرابرتر است — کشوری که از «درسهای گذشته» فاصله میگیرد و شاید بهای سنگینی برای این بازگشت به راست بپردازد.



