شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

توهم ایجاد دموکراسی از بیرون – داوید پارسیان

چگونه استراتژی دولت‌سازی تحمیلی و ریسک نفوذ خارجی در بالکانیزاسیون ایران، باعث تضعیف اعتبار نیروهای دموکراسی خواه و پارادوکس بقای رژیم میشود.

I. مقدمه: کالبدشکافی استراتژی

فروپاشی دولت در خاورمیانه دیگر یک احتمال نیست، بلکه یک الگوی تثبیت شده در تاریخ معاصر پس از مداخلات خارجی است. بحث سیاست خارجی در غرب، به‌ویژه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران، شاهد احیای نگران‌کننده‌ای از منطق مداخله‌گرایی است. در حالی که نیروهای داخلی در ایران از سال ۲۰۱۷ و به‌ویژه پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» خواستار پایان حکومت ولایت فقیه و استقرار دموکراسی سکولار هستند (۱۰, ۱۱)، اندیشکده‌های بانفوذ غربی، مانند انجمن هنری جکسون (HJS)، در یک چرخش استراتژیک، تغییر رژیم را به‌عنوان یک «ضرورت برای ثبات منطقه‌ای» پیشنهاد و تعریف می‌کنند (۲, ۴).

این مقاله با تحلیل انتقادی این استراتژی تهاجمی، پارادوکس مهلک رویکرد غربی را مطرح می‌کند: استراتژی مذکور به‌جای تسهیل گذار دموکراتیک، با تکیه بر حملات نظامی (چون «جنگ ۱۲ روزه» در ژوئن ۲۰۲۵) و عملیات نفوذ رسانه‌ای با پشتیبانی هوش مصنوعی، به‌طور فعال به سمت بی‌ثباتی و هرج و مرج حرکت می‌کند (۶, ۹).

بر اساس اسناد تحقیقی افشا شده توسط هاآرتص و یورونیوز (۷)، استراتژی مداخله‌گرایانه تنها به «اجبار از بالا به پایین» محدود نمی‌شود؛ بلکه شامل عملیات نفوذ روانی است که برای ترویج اپوزیسیون سلطنت‌طلب و تحریک به «سقوط از درون» در روزهایی حساس چون حمله به زندان اوین، طراحی شده‌اند (۸). این رویکرد دوگانه، نه‌تنها ناقض ادعاهای غرب درباره تقویت جامعه مدنی ایران است، بلکه شواهدی چون شکست‌های دولت‌سازی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه (۲۰۲۴) قویاً اثبات می‌کنند که این مسیر به فروپاشی دولت، بالکانیزاسیون قومی و اشاعه تروریسم فرامنطقه‌ای ختم می‌شود (۱۳, ۱۸).

بزرگ‌ترین تراژدی در این میان، نقش مخرب همکاری اپوزیسیون سلطنت‌طلب و راست افراطی در خارج از کشور است که با پیوند زدن جنبش دموکراسی‌خواهی بومی به منافع و عملیات یک قدرت خارجی تهاجمی (۱۹)، عملاً به ابزار توجیه سرکوب در دست جمهوری اسلامی تبدیل شده و اعتبار نیروهای سکولار داخلی را تضعیف می‌کند. بنابراین، این مقاله با توجه به آسیب‌های ژئوپلیتیک و اجتماعی این استراتژی، بر مسئولیت نیروهای دموکراتیک-لیبرال در غرب برای مهار مداخله‌گرایی و حرکت به سمت یک دیپلماسی چندجانبه تأکید می‌ورزد.

۱.۱. اجماع جدید برای تقابل: «تغییر رژیم» به مثابه «ضرورت»

اسناد استراتژیک، مانند اسناد منتشر شده توسط انجمن هنری جکسون (HJS)، صراحتاً استدلال می‌کنند که فروپاشی رژیم آخوندی در ایران یک ضرورت برای ثبات منطقه‌ای است (۲, ۴). این درخواست نشان‌دهنده یک تغییر جهت، قابل توجه است که در آن تغییر رژیم دیگر نه به ‌عنوان یک پیامد ناخواسته ممکن، بلکه به‌عنوان یک امر ضروری و فعال استراتژیک مطرح می‌شود (۵). این دیدگاه مبتنی بر این فرض است که حملات نظامی هدفمند (مانند «جنگ ۱۲ روزه» در ژوئن ۲۰۲۵) با هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC)، به طور موفقیت‌آمیزی باعث بی‌ثباتی شده‌اند (۲, ۶). ادعا می‌شود که این اقدامات محاسبات استراتژیک رژیم را تضعیف کرده و رژیم را «شکننده» نشان داده‌اند، بنابراین لحظه مناسب برای یک استراتژی جامع برای سرنگونی فرارسیده است (۴). گزارش شده است که این سیاست از طریق یک چرخش استراتژیک در ایالات متحده امکان‌پذیر شد، که از کاهش تنش به حمایت از حملات نظامی تغییر جهت داد (۶).

۱.۲. مداخله دو وجهی: از حملات نظامی تا عملیات نفوذ

استراتژی مداخله‌گرایانه در قبال ایران تنها به حملات نظامی محدود نمی‌شود، بلکه شامل عملیات نفوذ روانی و رسانه‌ای نیز هست. مصاحبه یورونیوز با خبرنگاران هاآرتص تأییدی مستند بر این استراتژی است، به‌ویژه در مورد عملیات نفوذ اسرائیل برای هدف قرار دادن ایران (۷). گزارش‌های تحقیقی هاآرتص و سیتیزن لب نشان می‌دهند که اسرائیل یک عملیات نفوذ با پشتیبانی هوش مصنوعی را برای ترویج سلطنت‌طلبان و تشویق به تغییر رژیم از طریق القای «سقوط از درون» اجرا کرده است (۸, ۹). این عملیات به‌طور فعال در روز حمله اسرائیل به زندان اوین فعال بود و محتوایی را منتشر ‌کرد که هدفش تحریک مردم برای تجمع در محل زندان برای استقبال از «آزادی زندانیان» بود (۸).

۱.۳. پویایی‌های داخلی و درک خارجی

در مقابل طرح‌های مداخله خارجی، تمایل شدید شهروندان ایران به تغییر از درون قرار دارد. از زمان اعتراضات ۲۰۱۷ و تشدید آن با مرگ مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، گرایشات مردمی در ایران از مطالبه اصلاحات داخلی به یک ندای فراگیر برای پایان دادن به حکومت ولایت فقیه و ایجاد یک دموکراسی سکولار تغییر یافته است (۱۰, ۱۱). بهترین امید برای ایران در جامعه مدنی خود نهفته است، که میتواند تحت شرایطی به سرنگونی رژیم از درون و برقراری یک جامعه عادلانه‌تر کمک کند (۱۲). در اینجا یک تناقض عمیق وجود دارد: در حالی که مردم ایران خواهان فشار از پایین به بالا برای تغییر هستند (۱۱)، تندروهای غربی از تغییر توسط گزینه نظامی (اجبار از بالا به پایین) حمایت می‌کنند (۴, ۱۰). با این حال، همان‌گونه که تجربه نشان می‌دهد، اقدامات نظامی خارجی معمولاً به‌جای تقویت، مطالبات جامعه مدنی را تضعیف می‌کنند، زیرا به رژیم اقتدارگرا، بهانه ای بعنوان مقابله با یک دشمن خارجی می‌دهند تا سرکوب داخلی را توجیه کند (۱۳).

II. کالبدشکافی مداخله: همکاری اپوزیسیون و تضعیف جنبش دموکراسی‌خواهی

همسویی اپوزیسیون و آسیب به جنبش دموکراسی‌خواهی

استراتژی تهاجمی غرب با هدف شکل‌دهی فعالانه به فروپاشی (۱۴) به‌طور جدایی‌ناپذیری با همکاری برخی بخش‌های اپوزیسیون خارج از کشور مرتبط شده است، که این همکاری خطرات جدی برای آینده دموکراسی در ایران ایجاد می‌کند.

۲.۱. همکاری سلطنت‌طلبان و راست افراطی با اسرائیل

گزارش‌های تحقیقی به‌وضوح نشان می‌دهند که اپوزیسیون سلطنت‌طلب و راست افراطی در خارج از کشور، به‌ویژه پیروان آقای رضا پهلوی، به همکاری با اسرائیل روی آورده‌اند (۷, ۸). سفر رضا پهلوی به اسرائیل، که توسط طرفدارانش به‌عنوان گواهی بر به رسمیت شناختن او به‌عنوان «تنها رهبر» انقلاب ملی توسط اسرائیل تلقی میشود (۱۵)، موجی از انتقاد را در سایر اقشار اپوزیسیون در پی داشت. منتقدان، پهلوی را به دلیل سکوتش در قبال وضعیت فلسطینیان و بازدید از کشوری که ایران را مورد تچاوز نظامی قرار داد، مورد انتقاد گرفتند (۸, ۱۵).

۲.۲. آسیب‌پذیری و پیامدهای شکست برای جنبش دموکراسی‌خواهی

همکاری اپوزیسیون با یک قدرت خارجی تهاجمی (به‌ویژه در زمان حملات نظامی) در نهایت به نفع جمهوری اسلامی و به زیان جنبش دموکراسی‌خواهی در ایران تمام شد.شناغت ادله این امر حیاتی است:

  1. ابزاری در توجیه سرکوب: جمهوری اسلامی از پیوندها (۱۶, ۱۷) و همکاری‌های فعلی آقای پهلوی با اسرائیل (۱۸) برای توجیه روایت خود مبنی بر اینکه کل مخالفان «عوامل خارجی» هستند، استفاده می‌کند (۱۹). این امر به نیرو های امنیتی و سپاه پاسداران اجازه می‌دهد تا سرکوب جامعه مدنی و سکولار در ایران را به‌عنوان دفاع از «امنیت ملی» مشروعیت بخشد.
  2. تضعیف اعتبار داخلی: وقتی چهره طیفی از اپوزیسیون به‌طور علنی توسط کشوری ترویج می‌شود که به‌طور مستقیم در عملیات نظامی و عملیات نفوذ با هدف ایجاد هرج و مرج دخیل است (۸)، اعتبار این رهبران نزد شهروندان ایران که خواهان تغییر از داخل هستند، از بین می‌رود (۱۳).
  3. تداوم بقای رژیم: شکست این استراتژی‌های مداخله‌گرایانه (چه در زمینه نظامی و چه در زمینه عملیات نفوذ) باعث تقویت این ایده در میان نیروهای امنیتی داخلی می‌شود که رژیم هنوز قدرتمند است و مداخله خارجی همیشه شکست می‌خورد. این امر به بقای حکومت کمک کرده و امید به تغییرات غیرخشونت‌آمیز داخلی را تضعیف می‌کند (۱۸).

بنابراین، نیروهای سلطنت‌طلب با پیوند دادن جنبش دموکراسی‌خواهیداخلی به منافع خارجی و راست افراطی، در واقع به رژیم آخوندی یک ابزار تبلیغاتی قدرتمند اهدا می‌کنند که هدف نهایی آن – برقراری یک دموکراسی سکولار در ایران – را تضعیف می‌کند (۲۰).

III. درس‌هایی از شکست: مقایسه‌های تاریخی

فرض اصلی استراتژی مداخله – که سرنگونی رژیم در ایران به ثبات منطقه منجر خواهد شد – توسط شواهد تجربی از چهار کشور کلیدی پس از مداخله رد می‌شود (۱۴). این نمونه‌ها اثبات می‌کنند که حاکمیت قانون و دموکراسی‌های پایدار هرگز پس از مداخلات غرب و تجاوز نظامی آمریکا در جوامع پیچیده نتوانسته‌اند به طور پایدار ریشه بدوانند.

۳.۱. افغانستان (۲۰۰۱): دولت‌سازی در گرو مصلحت های نظامی

مداخله به رهبری ایالات متحده در افغانستان پس از ۲۰۰۱ به طور اساسی شکست خورد زیرا اولویت را به اهداف کوتاه‌مدت «جنگ در اجماع جهانی علیه ترور» داد و نه به ایجاد نهادهای لیبرال-دموکراتیک پایدار (۲۱, ۲۲). معماران دموکراسی‌سازی رویکرد «یک الگو (غربی) برای همه» را دنبال کردند، که تاریخ سیاسی خاص و پیچیدگی‌های جامعه افغانستان را نادیده گرفت (۲۲). تمرکزگراییبر قدرت اجرایی، ادامه الگوی دوران شوروی، باعث بیگانگی مردم خارج از پایتخت شد (۲۳). دولت‌های تحت حمایت غرب نالایق و فاسد از کار درآمدند (۱۸)، و شکست ایجاد فرایند دولت‌سازی مدرن، ناشی از اصرار بر مصلحت های نظامی بود.

۳.۲. عراق (۲۰۰۳): تخریب دولت

سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳توسط ایالات متحده، نه به دموکراسی، بلکه به تجزیه دولت منجر شد (۱۳). ناامنی متعاقب و انحلال دستگاه امنیتی، شرایط را برای ظهور دولت اسلامی (داعش) فراهم کرد و وضعیت امنیتی منطقه‌ای را به شدت بدتر ساخت (۱۸, ۱۳). ایجاد یک دولت دموکراتیک مستلزم بازیابی اساسی‌ترین وظایف دولت، مانند حفظ نظم، قبل از معرفی دموکراسی است (۲۴). معماران «عراق نوین» در نهایت یک دولت غیردموکراتیک طراحی کردند که با بی‌کفایتی و تضادهای ذاتی در ترویج دموکراسی مشخص می‌گشت (۲۵).

۳.۳. لیبی (۲۰۱۱): خلأ قدرت

مداخله نظامی با پشتیبانی ناتو(۲۶) در عملیات(Operation Unified Protector) در سال ۲۰۱۱ اگرچه منجر به سرنگونی معمر قذافی شد، اما خطر شدید یک خلأ قدرت را آشکار کرد (۲۷). فقدان یک «پیگیری» یا استراتژی برای ادغام شبه‌نظامیان، منجر به فروپاشی کشور به گروه‌ها و طوایف متخاصم شد. مردم لیبی امروز فقیرتر، در معرض خطر بیشتر و در بخش‌هایی از کشور شاهد سرکوب سیاسی بیشتری نسبت به دوران قذافی هستند (۲۷). این کشور در یک جنگ داخلی طولانی فرو رفته و به میدان بازی قدرت‌های خارجی تبدیل شده است (۱۸).

۳.۴. سوریه (۲۰۲۴): محاصره خارجی

سقوط رژیم اسد در دسامبر ۲۰۲۴ (۲۸, ۲۹) شواهد جدیدی ارائه کرد که حتی پایان یک دیکتاتوری نیز به‌طور خودکار به ثبات منجر نمی‌شود. خطرات ساختاری شامل تنش‌های فرقه‌ای و نگرانی سکولارها در مورد جاه‌طلبی‌های مذهبی رژیم جدید بلافاصله پدیدار شد (۳۰). بزرگ‌ترین خطرات، تأثیرات خارجی هستند: تحریم‌های فلج‌کننده و مداوم غرب مانع از ارائه خدمات اساسی توسط نهادهای جدید می‌شوند (۳۰). علاوه بر این، مداخلات نظامی مداوم اسرائیل، از جمله بمباران‌ها و تصرف یک‌جانبه سرزمین، تلاش‌ها برای تضمین امنیت مدنی و ساختار دولت را تضعیف می‌کند (۳۰). درس سوریه نشان می‌دهد: حتی تغییر رژیم از درون نیز می‌تواند توسط دخالت های خارجی عمدتاً با استفاده از اهرم‌های اقتصادی و نظامی، به‌طور هدفمند تضعیف و ناکارآمد شود (۳۰).

IV. مسئولیت نیروهای لیبرال در غرب: مهار مداخله‌گرایی

با توجه به شکست‌های تاریخی و خطرات ذاتی تغییر رژیم تحمیلی از خارج، مسئولیت نیروهای دموکراتیک-لیبرال در غرب در مقابله با منطق مداخله‌گرایی و پیگیری یک استراتژی جایگزین متمرکز بر تغییر رفتار است.

۴.۱. اجتناب از تجاوز نظامی و تقویت چندجانبه‌گرایی

سیاستمداران و نیرو های حامی صلح و ارزش های انسانی باید در برابر این تفکر که مداخله نظامی می‌تواند به راه‌حل‌های پایدار و دموکراتیک منجر شود، مقاومت کنند، درسی که باید عمیقاً در روان آمریکایی و اروپایی حک شده باشد (۳۱, ۳۲). سیاست باید چندجانبه‌گرایی، مذاکره و بست توافق‌نامه‌ها (مانند توافق هسته‌ای) را به‌عنوان گزینه‌ای برتر نسبت به تجاوز نظامی در نظر بگیرد (۳۳).ایالات متحده و اروپا، با توجه به تجربیات قبلی، باید در مورد مداخلات نظامی محتاط‌تر باشند و به‌جای پیوستن به مسیر تشدید تنش، راهی متفاوت را دنبال کنند.

۴.۲. حمایت تغییر از درون

وظیفه اصلی نیروهای لیبرال این است که فضای لازم را به جامعه مدنی ایران بدهند تا آینده سیاسی خود را بدون تهدید خارجی شکل دهد (۱۲). تهدید دائمی تغییر رژیم، توجیه اصلی رژیم ایران برای سرکوب جامعه مدنی است (۱۳, ۳۴). با حذف صریح تغییر رژیم از دستور کار، قدرت‌های غربی این مکانیسم توجیهی را از بین می‌برند و به نیروهای داخلی ایران اجازه می‌دهند مسیر خود را در جهت نیل به یک دموکراسی سکولار ادامه دهند. به‌جای آزادسازی سیاسی در تهاجمی از خارج، باید بر تقویت حاکمیت قانون، تفکیک قوا و جنبش‌های سکولار از درون تمرکز شود (۳۵).

۴.۳. چارچوب دیپلماسی و ایجاد فضای گفتگو

به‌جای تغییر رژیم، یک ابتکار دیپلماتیک جامع با هدف تغییر رفتار رژیم باید دنبال شود (۳۴).

این چارچوب چندجانبه، که بازیگران منطقه‌ای و جهانی مانند اتحادیه اروپا، چین و روسیه را درگیر می‌کند، باید شامل عناصر اصلی زیر باشد: تضمین‌های امنیتی معتبر (حذف هدف تغییر رژیم)، محدودیت‌های تأیید شده بر برنامه هسته‌ای، و عادی‌سازی اقتصادی زمانبندی‌شده در ازای کاهش حمایت از گروه‌های نیابتی (۳۴).

V. خطرات ژئوپلیتیک و انسانی فروپاشی ایران

فروپاشی اجباری دولت ایران خطراتی را آزاد خواهد کرد که به دلیل وسعت، تنوع قومی و ظرفیت نظامی ایران، می‌توانند از نظر ابعاد از تجربیات منفی در عراق و سوریه فراتر روند.

۵.۱. خطر برای شهروندان و ریسک جنگ

خطر فوری برای مردم ایران در احتمال جنگ داخلی یا استقرار یک دیکتاتوری نظامی تحت فرمان سپاه پاسداران نهفته است (۱۸). یک ایران به گوشه رانده شده، غیرقابل پیش‌بینی می‌شود (۳۳). این امر می‌تواند منجر به بالکانیزاسیون در امتداد خطوط قومی (کردها، بلوچ‌ها، آذربایجانی‌ها) شود، که بی‌ثباتی بی‌سابقه‌ای را در منطقه خاورمیانه به دنبال خواهد داشت (۳۶, ۳۴).

۵.۲. ریسک اشاعه تروریسم فرامنطقه‌ای

خطر جدی‌تر، اشاعه تسلیحات است. اگر کنترل‌های دولتی فروبریزد، تسلیحات حیاتی، از جمله موشک‌های بالستیک، پهبادها و حتی مواد رادیواکتیو شکاف‌پذیر، به دلیل از دست رفتن کنترل جغرافیایی، می‌توانند آزادانه در منطقه به گردش درآیند (۳۴, ۳۵). این امر گروه‌های جهادی فرامنطقه‌ای را تقویت خواهد کرد؛ دولت اسلامی در خراسان (داعش-خراسان) دسترسی جغرافیایی بیشتری پیدا خواهد کرد و به یک تهدید بزرگ برای منافع غرب تبدیل خواهد شد (۳۵, ۳۴).

۵.۳. بحران پناهندگان به سوی غرب و شرق

فروپاشی دولت در ایران (با بیش از ۹۰ میلیون جمعیت) یک بحران انسانی با ابعاد جهانی را در پی خواهد داشت (۳۴, ۳۷). ایران در حال حاضر بزرگ‌ترین کشور میزبان پناهندگان در جهان است (۳۸). یک جنگ داخلی باعث ایجاد یک جریان مضاعف پناهجویی خواهد شد: میلیون‌ها غیرنظامی ایرانی و همچنین بی‌ثباتی جمعیت‌های بزرگ پناهنده که قبلاً در کشور زندگی می‌کنند (۳۸). تحلیلگران هشدار می‌دهند که میلیون‌ها نفر نیز ممکن است به سمت شرق، به سوی آسیای مرکزی (تاجیکستان، ازبکستان) فرار کنند، که این کشورها را به خط مقدم بحران سوق خواهد داد (۳۷).

VI. ریزش اعتبار غرب به مثابه جامعه ارزش‌ها

پیگیری سیاست تغییر رژیم بر اساس حمله نظامی، ارزش‌های اعلام شده غرب به‌عنوان «جامعه ارزش‌ها» را نقض کرده و منجر به فرسایش استراتژیک موقعیت آن نزد شهروندان ایرانی می‌شود.

استفاده گزینشی از حقوق بین الملل و معیارهای اخلاقی (۳۹)، احساس ریاکاری را ایجاد می‌کند (۴۰) و اقتدار اخلاقی را که ضرورتی برای تعامل هر سیاست خارجی معتبر است،برای همیشه تضعیف می‌نماید (۴۱).استراتژی تهاجمی مداخله ایالات متحده منجر به شکاف در غربخواهد شد(۴۲). بدون اعتبار به‌عنوان یک مرجع اخلاقی، اتحادیه اروپا نفوذ دیپلماتیک خود را از دست می‌دهد و بیشتر از حال حاظر نیز از تأثیر گذاری مستقیم به حاشیه رانده میشود (۴۳). علاوه بر این، نقض صریح قوانین بین‌المللی توسط یک تغییر رژیم تحت حمایت غرب، اعضای بریکس (روسیه، چین) را به شدت خشمگین می‌کند و خطوط گسل ژئوپلیتیک را تسریع می‌بخشد (۳۴).

VII. نتیجه‌گیری و چشم‌انداز

تحلیل تاریخی از مداخلات خارجی در افغانستان، عراق، لیبی و سوریه یک نتیجه تجربی قطعی ارائه می‌دهد: تجاوز نظامی و دولت‌سازی تحمیلی از خارج در کشورهایی با جامعه ای پویا و پیچیده مانند ایران معمولاً منجر به فروپاشی دولت، هرج و مرج، خشونت شدید و رشد تروریسم در منطقه می‌شود. بنابراین، استراتژی‌ هایی که توسط برخی اندیشکده‌های غربی (HJS) و طیفی از اپوزیسیون سلطنت‌طلب و راست افراطی در خارج از کشور، به‌ویژه پیروان آقای رضا پهلوی، دنبال می‌شود و بر تجاوز نظامی، بی‌ثباتی سیاسی و ترغیب فعالانه تغییر رژیم در ایران مبتنی است، از نظر استراتژیک ورشکسته و از نظر اخلاقی غیرمسئولانه است. تنها استراتژی مسئولانه و امیدوارکننده، اجتناب مداوم از تجاوز و مداخله‌ نظامی است. این امر مستلزم روی آوردن فوری به یک دیپلماسی جامع و چندجانبه(a Dual-Track Deal) ، همراه با حمایت هدفمند و صلح‌آمیز از نیروهای سکولار و دموکراتیک بومی در ایران است. تنها با کاهش تهدید خارجی می‌توان فضای لازم را برای شهروندان ایران فراهم کرد تا در یک گذار دموکراتیک رژیم را از درون دگرگون سازند و در نتیجه، ثبات منطقه‌ای بلندمدت را ترویج دهند.

فهرست منابع

  1. (۱) CFR. (n.d.). Confrontation between the United States and Iran. https://www.cfr.org/global-conflict-tracker/conflict/confrontation-between-united-states-and-iran
  2. (۲) Henry Jackson Society. (2025). Regime Collapse in Iran: Report.((https://henryjacksonsociety.org/wp-content/uploads/2025/08/HJS-Regime-Collapse-in-Iran-Report-web.pdf))
  3. (۳) JINSA. (n.d.). A Regime Collapse Strategy for Iran. https://jstribune.com/ruhe-misztal-a-regime-collapse-strategy-for-iran/
  4. (۴) Seener, B. (2025). Regime Collapse in Iran: A Necessity for Regional Stability?Henry Jackson Society. https://henryjacksonsociety.org/publications/regime-collapse-in-iran-a-necessity-for-regional-stability/
  5. (۵) Think Tank Iranian. (n.d.). The future of Iran: The only path to salvation lies in a national government led by Crown Prince Reza Pahlavi. https://www.thinktank-iranian.com/en/the-future-of-iran-the-only-path-to-salvation-lies-in-a-national-government-led-by-crown-prince-reza-pahlavi/
  6. (۶) Seener, B. (2025). Restoring Deterrence: Destabilising the Iranian Regime. Henry Jackson Society. https://henryjacksonsociety.org/publications/regime-collapse-in-iran-a-necessity-for-regional-stability/
  7. (۷) Euronews. (2025, October 12). BTS of Haaretz’s revelations about Netanyahu’s government’s support for Reza Pahlavi. https://parsi.euronews.com/2025/10/12/bts-of-haaretzs-revelations-about-netanyahus-governments-support-for-reza-pahlavi
  8. (۸) Radio Farda. (n.d.). Research reports on two Israeli campaigns to promote Prince Pahlavi and against the Islamic Republic. https://www.radiofarda.com/a/reza-pahlavi-reports-israel-promotion-social-media-evin/33549469.html
  9. (۹) Citizen Lab. (2025). AI-enabled IO aimed at overthrowing Iranian regime. https://citizenlab.ca/2025/10/ai-enabled-io-aimed-at-overthrowing-iranian-regime/
  10. (۱۰) Atlantic Council. (n.d.). Regime Change in Iran: Women, Life, Freedom. https://www.atlanticcouncil.org/blogs/iransource/regime-change-iran-women-life-freedom/
  11. (۱۱) Institute for Global Change. (n.d.). The people of Iran are shouting for regime change – but is the West listening?https://institute.global/insights/geopolitics-and-security/the-people-of-iran-are-shouting-for-regime-change-but-is-the-west-listening
  12. (۱۲) Zunes, S. (2007). The United States and Regime Change in Iran. rightweb.irc-online.org. https://www.nonviolent-conflict.org/resource/the-united-states-and-regime-change-in-iran/
  13. (۱۳) MEI. (n.d.). Historical caution: Lessons from the region. https://www.mei.edu/publications/alternative-regime-change-changing-regimes-behavior
  14. (۱۴) Henry Jackson Society. (2025). Policy Briefing: Regional Influence After Iran – Preventing a Vacuum Following Regime Collapse. https://henryjacksonsociety.org/publications/policy-briefing-regional-influence-after-iran-preventing-a-vacuum-following-regime-collapse/
  15. (۱۵) Wikipedia (fa). (n.d.). Reza Pahlavi – Travel to Israel. https://tinyurl.com/muj4wbna
  16. (۱۶) Iran Diplomacy. (2018). A review of the Pahlavi regime’s relations with Israel. https://tinyurl.com/3cf7smdu
  17. (۱۷) Wikipedia (fa). (n.d.). Israel–Iran relations. https://tinyurl.com/bddtwjpj
  18. (۱۸) diplo.news. (n.d.). Vorsicht bei Regime Change (Cautionregarding Regime Change). https://www.diplo.news/articles/vorsicht-bei-regime-change
  19. (۱۹) Tehran Times. (2025). Israel’s digital efforts to manufacture unrest in Iran and promote Reza Pahlavi. https://www.tehrantimes.com/news/518655/Israel-s-digital-efforts-to-manufacture-unrest-in-Iran-and-promote
  20. (۲۰) Responsible Statecraft. (2023). Centrist DC think tank: US should threaten war, regime change in Iran. https://responsiblestatecraft.org/2023/03/31/centrist-dc-think-tank-us-should-threaten-war-regime-change-in-iran/
  21. (۲۱) Niland. (2015). Expedient Politics and Unholy Alliances. https://costsofwar.watson.brown.edu/sites/default/files/papers/Niland-61615.pdf
  22. (۲۲) Research Library Fordham University. (n.d.). U.S. democracy building interventions fail abroad. https://research.library.fordham.edu/cgi/viewcontent.cgi?article=1028&context=international_senior
  23. (۲۳) Murtazashvili, I. (n.d.). The Failure of State Building in Afghanistan. Stanford FSI. https://fsi.stanford.edu/news/failure-state-building-afghanistan
  24. (۲۴) Stanford Diamond Democracy. (2009). Building Democracy After Conflict: Iraq in Comparative Perspective. https://diamond-democracy.stanford.edu/teaching/building-democracy-after-conflict-iraq-comparative-perspective-winter-quarter-2009
  25. (۲۵) Chatham House. (2023). The architects of the ‘new Iraq’ designed an undemocratic state. https://www.chathamhouse.org/2023/03/iraq-20-years-insider-reflections-war-and-its-aftermath/introduction-promise-democracy
  26. (۲۶) Wikipedia. (n.d.). ۲۰۱۱ military intervention in Libya. https://en.wikipedia.org/wiki/2011_military_intervention_in_Libya
  27. (۲۷) Atlantic Council. (n.d.). Ten years ago, Libyans staged a revolution—here’s why it has failed. https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/ten-years-ago-libyans-staged-a-revolution-heres-why-it-has-failed/
  28. (۲۸) Brookings Institution. (n.d.). The Assad regime falls: What happens now?https://www.brookings.edu/articles/the-assad-regime-falls-what-happens-now/
  29. (۲۹) Journal of Democracy. (n.d.). Forever Has Fallen: The End of Syria’s Assad. https://www.journalofdemocracy.org/articles/forever-has-fallen-the-end-of-syrias-assad/
  30. (۳۰) Journal of Democracy. (n.d.). Forever Has Fallen: The End of Syria’s Assad. https://www.journalofdemocracy.org/articles/forever-has-fallen-the-end-of-syrias-assad/
  31. (۳۱) Hoover Institution. (n.d.). Regime Change in Iran: Treacherous Temptation. https://www.hoover.org/research/regime-change-iran-treacherous-temptation
  32. (۳۲) Responsible Statecraft. (2023). Centrist DC think tank: US should threaten war, regime change in Iran. https://responsiblestatecraft.org/2023/03/31/centrist-dc-think-tank-us-should-threaten-war-regime-change-in-iran/
  33. (۳۳) IPG Journal. (2025). Iran: Illusion vom Regimewechsel (Iran: Illusion of Regime Change). https://www.ipg-journal.de/regionen/naher-osten/artikel/gefaehrlicher-irrweg-8361/
  34. (۳۴) Middle East Institute (MEI). (n.d.). Alternative to Regime Change: Changing the Regime’s Behavior. https://www.mei.edu/publications/alternative-regime-change-changing-regimes-behavior
  35. (۳۵) US Navy History. (n.d.). US Democracy Promotion Policy in the Middle East. https://www.history.navy.mil/research/library/online-reading-room/title-list-alphabetically/u/us-democracy-promotion-policy-middle-east.html
  36. (۳۶) The Geopolitical Desk. (n.d.). Assessing the Risks of State Collapse in Iran. https://www.thegeopoliticaldesk.com/assessing-the-risks-of-state-collapse-in-iran/
  37. (۳۷) The Diplomat. (2025). How Iran’s Collapse Could Trigger a Central Asian Refugee Crisis. https://thediplomat.com/2025/06/how-irans-collapse-could-trigger-a-central-asian-refugee-crisis/
  38. (۳۸) UNHCR. (2025). Annual Results Report 2024: Iran.(https://www.unhcr.org/sites/default/files/2025-06/Iran%20ARR%202024.pdf)
  39. (۳۹) vorwaerts.de. (2024). Israels Irrweg: Warum ein Regimewechsel im Iran gefährlich wäre (Israel’sMistake: Why Regime Change in Iran Would Be Dangerous). https://www.vorwaerts.de/international/israels-irrweg-warum-ein-regimewechsel-im-iran-gefaehrlich-waere
  40. (۴۰) bpb.de. (2001). Die westliche Wertekultur auf dem Prüfstand (The Western Culture of Values on Trial). https://www.bpb.de/shop/zeitschriften/apuz/25804/die-westliche-wertekultur-auf-dem-pruefstand/
  41. (۴۱) Friedrich Ebert Stiftung (FES). (n.d.). Die Dominanz der stärksten Länder und ihrer Interessen (The DominanceoftheStrongest Countries and TheirInterests). https://library.fes.de/pdf-files/iez/05003.pdf
  42. (۴۲) Böll Stiftung. (n.d.). Europa und Weltunordnung (Europe and World Disorder). https://www.boell.de/sites/default/files/endf_europa-weltunordnung_web.pdf
  43. (۴۳) YouTube. (n.d.). Nahostexperte Walter Porsch (Middle East Expert Walter Porsch).(((((https://www.youtube.com/watch?v=YQvFBaS1IgA)))))

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *