شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴

«زلال» – مجید میرزایی

(برای دوست نازنین‌ام رضا جلیل‌پور ، انسانی ناب و زیبا که جای خالی‌اش پر نمی‌شود.)

خاموش و ژرف

چون برکه ای به وسعت دریا بود

خورشید و ابر و پرنده

تصویر خویش را به شگفتی

در روشنای درونش

می یافتند.

بر سینه اش

نیلوفران آبی رنگارنگ

می رستند،

مرغابیان تشنه و قوهای خسته را به خود می خواند

و آشیان ماهیان و صدف ها بود.

شفاف و پاک و بلورین

گویی زلال کیمیای رفاقت بود!

ای آبی زلال گمشده در شنزار

ردت را

در ابرهای دور و باد وحشی مرطوب

می جویم!

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *