نگاهی به ضرورت همگرایی نیروهای سیاسی ایران
بر کسی پوشیده نیست که فقدان گفتگویی دلسوزانه، روشنگرانه، موضوعمحور و حقیقتجویانه یکی از عمیقترین معضلات جنبش آزادیخواهی ایران است. هرگاه گفتگو از دستور کار کنار گذاشته شود، نه مسئلهای حل میشود و نه تفاهمی شکل میگیرد. این خلأ، بهراستی از مهمترین گرههای تاریخی جنبشی است که مدعی آزادیخواهی، تحمل تفاوتها، رواداری و چندصدایی است؛ اما در عمل، هنگام مواجهه با بحرانهای ایران و طراحی آیندهای آزاد، کمتر به گفتگو و تفاهم میدان داده است.
دو رویداد مهم
در روز ۱۲ اکتبر، کانون همکاری جمهوریخواهان ایران اعلام موجودیت کرد(۱)؛ رویدادی امیدبخش و گامی مثبت در مسیر تفاهم. در بخشی از بیانیهٔ تأسیس این کانون آمده است:
«برای مقابله با پراکندگی و شکاف در میان طیف گسترده جمهوریخواهان و بهمنظور یافتن راهکارهایی جهت تقویت همکاری، هماهنگی و تأثیرگذاری بیشتر، شماری از نهادهای جمهوریخواه، با حفظ اصول، استقلال و هویت خود، در ماههای گذشته گفتوگوهای مستمر و سازندهای را آغاز کردند.»
سه نکته کلیدی، این بیانیه را برجسته میسازد:
- طرح درست صورت مسئله؛
- به رسمیت شناختن استقلال و هویت نیروها؛
- تأکید بر گفتگو بهعنوان مبنای همگرایی.
دو روز بعد، سازمان مجاهدین خلق ایران با صدور بیانیهای تولد این کانون را تبریک گفت(۲) و برای آن آرزوی موفقیت کرد. در این بیانیه آمده است:
«تأکید بر ‹باورمندی به استقلال و یکپارچگی ایران؛ مخالفت با مداخله قدرتهای خارجی در امور مربوط به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و عدم وابستگی به آنان› شایان تقدیر مضاعف است و باشد که با تصریح بر حقوق ملیتها تکمیل گردد.»
این موضعگیری را باید نشانهای امیدبخش دانست؛ گامی در جهت همکاری گستردهتر نیروهای آزادیخواه. افزون بر این، تأکید مجاهدین بر حقوق ملیتها، یادآور یکی از زخمهای تاریخی ایران است: حقوق پایمالشدهٔ ملیتهای محروم و سرکوبشده. چنین رویکردی مسئولانه و قابل توجه است.
ضرورت گفتگوی واقعی
با اینهمه، در دو دههٔ گذشته، گفتوگوی سیستماتیک و روشمند میان مجاهدین و دیگر نیروهای سیاسی، یا اصلاً شکل نگرفته یا بازتاب بیرونی نداشته است. تجربه نشان میدهد که هیچ اجماع و اتحادی در سپهر گسترده جنبش آزادیخواهی ایران بدون پذیرش و مشارکت مجاهدین خلق ممکن نیست. از سوی دیگر، نباید نادیده گرفت که مجاهدین نیز در این سالها در برج و باروی خود ماندهاند و دسترسی و گفتوگو با آنان آسان نبوده است.
جالب آنکه در دوران استبداد سلطنتی، با وجود امکانات محدود آن زمان، فضای گفتگو و همکاری میان مجاهدین از یکسو و نیروهای چپ و دموکرات از سوی دیگر بهمراتب بازتر و فعالتر از امروز بود. این مقایسه نشان میدهد که زمان آن فرا رسیده است تا موانع گفتگو کنار گذاشته شود.
امروز، نه فردا
اکنون، در شرایطی که جنبش آزادیخواهی ایران در اکثریت قاطع خود، جمهوریخواه است و سرمایه ی سیاسی و مبارزاتی بینظیری در خود دارد، ضرورت گفتگو بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. چنین سرمایهای در هیچ اپوزیسیون دیگری در جهان امروز یافت نمیشود و هر ذرهٔ آن میتواند برای تضمین آیندهای آزاد، حیاتی باشد.
اکنون توپ در زمین جمهوریخواهان است. از مجاهدین نیز انتظار میرود که نقش سازندهٔ خود را ادامه دهند و در گشودن فضای گفتگو و تفاهم، هیچ تلاشی را فروگذار نکنند.
روزنههای امید
در روزگاری که مردم ایران نگران حفظ موجودیت تاریخی سرزمینشاناند و نیروهای استبدادیِ وابسته به قدرتهای بیگانه در پی تجزیه، عقبگرد و تداوم استبدادند، تنها یک راه پیشِ روست: گسترش گفتگو، نزدیکی و همکاری. رهبران سیاسی، از مجاهدین تا نیروهای چپ، ملی و دموکرات، باید هرچه زودتر این واقعیت را دریابند و از گفتگو سکویی برای همکاری بسازند.
جنبش آزادیخواهی ایران نمیتواند و نباید هیچ نیروی آزادیخواهی را حذف یا نادیده بگیرد. پیروزی این جنبش در گرو فعالسازی همهٔ ظرفیتها و سرمایههای تاریخیاش است.
گام بعدی
پیشنهاد مشخص این است:
آیا زمان آن نرسیده که کانون همکاری جمهوریخواهان، ابتکار برگزاری یک کنفرانس تفاهم را بهدست گیرد؟ کنفرانسی که در آن از سازمان مجاهدین خلق و دیگر نیروهای دموکرات و آزادیخواه که در شکلگیری این کانون حضور نداشتهاند، دعوت رسمی به عمل آید.
باشد که همهٔ نیروهای آزادیخواه و مستقل از قدرتهای خارجی، فارغ از گذشته، موقعیت یا اندازه، به مصالح تاریخی کشورمان و خطیر بودن اوضاع کنونی پی ببرند و نقش تاریخی خود را ایفا کنند.
تشکیل یک جبههٔ فراگیر میتواند آفتاب امید را بر افق جامعهٔ ایران بتاباند.
به امید آن روز.
داریوش نیکجو – مهر ۱۴۰۴
………………………………




6 پاسخ
با ارزوی موفقیت برای شما ،امیدواریم که جریانها و شخصیتهای منفرد سیاسی فعال حول چندین محور مشخص و محدود گردهم آیند که از پیجیده های جزییات هم به کنار باشند.
من فکر میکنم جنبش آزادی نام بهتری برای جمهوریخواهان است. در غیر این صورت، به نظر میرسد که ما جایگزینی برای سلطنت هستیم، در حالی که ریشههای عمیقتر و تاریخ طولانیتری داریم. با این وجود، نیروهای مختلف باید به یکدیگر نزدیک شوند، گفتگو و همکاری بسیار مهم است و گامی بزرگ به جلو است. ابتکار جمهوریخواهان عالی است. مجاهدین وقتی حمایت میکنند، موضع خوبی میگیرند، اما نباید منتظر دعوت به همکاری باشند، میتوانند خودشان همکاری را شروع کنند.
مقاله انگیزشی و خوبی است. مشکل این است که ما ترجیح میدهیم با هم مخالفت کنیم تا اینکه با هم همکاری کنیم. امیدواریم که روزنه ای برای همکاری و همزیستی پیدا کنیم.
به نظر میرسد تنها راه برای به حرکت درآوردن جنبش سیاسی در تبعید، گفتگو، هماهنگی و یافتن راهحل است.
با درود به آقای نیکجو!
رضا پهلوی کفگیرش به ته دیگ خورده. بخصوص بعد از حلمه بی سرانجام اسراییل به ایران حال پادشاهی طلبان زیاد خوش نیست.هر گاه صحبت از نزدیکی و گفتگو و اتحاد نیروها بشود خواب بر چشم بازمانده استبداد شاه حرام و دستگاه تفرقه افکنی و فحاشی به کار می افتد.
به نظر می آید که اتحاد جمهوری خواهان و بخصوص همراهی همه جنبش سیاسی ایران منهای ساواکی ها و پرو اسراییلی ها به مذاق سرابازان مجازی شاهزاده که این روزها از حمایت برادران حزب اللهی هم بر خوردرند، خوش نمی آید. ماموریت اصلی شاهی ها ایجاد تفرقه و تشنج و لمپنیزم سیاسی است. با درود به آقای نیکجو که بیشتر از ده سال است مطلبی ننوشته بود و امیدوارم از این پس ، بیشتر بنویسند!
چند «نهاد» گمنام که نام اعضای موسس خود را پنهان نگاه داشته اند تا کسی نتواند بفهمد که آبشخورشان کجاست با عمده کردن چشمگیر تضاد میان جمهوری خواهان و دوست داران و حامیان رضا پهلوی مدعی شده اند که می خواهند همه جمهوریخواهان را گرد هم بیاورند!
حتی اگر مجاهدین بلافاصله به این ها تبریک نگفته بودند هم معلوم بود که این ها چه کاره هستند و هدف استفاده ابزاری از جمهوری خواهان به منظور قربانی کردن آن ها پیش پای مجاهدین و تبدیل آن ها به کارت های بازی قمار مجاهدین علیه رضا پهلوی در کسب مشروعیت نزد امپریالیست ها را دارند.
بر عکس ادعای این سطور ارسال شده یا سفارش شده توسط مجاهدین، هیچ جمهوری خواه مردمی چپ و حتی راست مستقل و ملی نیازی به حساب کردن روی مجاهدین و شراکت در تمام سیاه کاری ها و بدنامی های تا کنونی آن ها و مخصوصاً تبدیل شدن به کارت قمار مجاهدین ندارد، و تضاد واقعی هم تضاد جمهوری و مشروطیت نیست، و رو در روی یکدیگر قرار دادن مردم فقط شایسته مجاهدین است که متخصص این کارند.