دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴

چرا جمهوری اسلامی در شرم‌الشیخ حضور نیافت؟

در حالی‌که نگاه جهان به شرم‌الشیخ دوخته شده بود ــ جایی که دونالد ترامپ با حضور رهبران مصر، قطر و ترکیه سند «قواعد اجرای آتش‌بس در غزه» را امضا کرد ــ یک صندلی در سالن اجلاس خالی ماند: صندلی جمهوری اسلامی ایران. غیبت تهران، که دعوت آن مستقیماً از سوی عبدالفتاح السیسی و نه آمریکا انجام شده بود، معنایی فراتر از یک تصمیم تشریفاتی داشت؛ نشانه‌ای از تداوم بی‌اعتمادی و محاسبه‌ای دقیق در دل رقابت‌های ژئوپلیتیکی تازه خاورمیانه.

بر اساس گزارش خبرگزاری WANA، هدف از دعوت مصر، بازگرداندن ایران به میز گفت‌وگوهای منطقه‌ای و ایفای نقش میانجی میان تهران و واشنگتن بود. اما جمهوری اسلامی نه در سطح سیاسی و نه حتی با هیأتی فنی در این نشست شرکت نکرد. پرسش اصلی این است که چرا تهران، در لحظه‌ای که جهان به‌دنبال تثبیت آتش‌بس غزه است، چنین فرصتی را رد کرد؟ پاسخ در مجموعه‌ای از عوامل امنیتی، سیاسی و روایی نهفته است.

بازی دوگانه ترامپ: «دعوت به صلح» یا «تله مشروعیت»؟

تحلیل‌گران می‌گویند مسئله اصلی نه در فرستنده دعوت‌نامه، بلکه در هدف پنهان آن بود. ترامپ که می‌کوشد آتش‌بس غزه را میراث سیاسی خود معرفی کند، به‌دنبال آن بود که حضور ایران را به‌عنوان نشانه‌ای از «پیوستن تهران به روند صلح با اسرائیل» جلوه دهد. چنین تصویری مستقیماً در تضاد با اصول اعلام‌شده سیاست خارجی جمهوری اسلامی است و می‌توانست معنایی از عقب‌نشینی یا تغییر موضع در برابر غرب ایجاد کند.

در گزارش خبرگزاری غرب آسیا آمده است: از نگاه تهران، شرکت در این اجلاس می‌توانست به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به روایت آمریکایی از «صلح» بدل شود؛ صلحی که از نظر رهبران جمهوری اسلامی، بر پایه تداوم اشغال و تجاوز شکل گرفته است. در نتیجه، رد دعوت نه انزوا بلکه نوعی کنش فعال بود؛ امتناعی آگاهانه از بازی در زمینی که واشنگتن طراحی کرده است.

زخم فُردو و حافظه استراتژیک تهران

فراتر از محاسبات دیپلماتیک، ملاحظات امنیتی نیز نقشی تعیین‌کننده داشتند. تنها چند هفته پیش از برگزاری اجلاس شرم‌الشیخ، ایالات متحده در جریان «جنگ دوازده‌روزه» حمله‌ای مستقیم به تأسیسات هسته‌ای فُردو انجام داده بود؛ اقدامی که در تهران معادل حمله‌ای آشکار تلقی شد.

در چنین فضایی، حضور در نشستی با مشارکت مستقیم واشنگتن از نظر تهران می‌توانست به‌نوعی تضعیف بازدارندگی ایران تعبیر شود. وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز این موضع را به‌صراحت بیان کرد:

«ما نمی‌توانیم در گفت‌وگوهایی شرکت کنیم که با کسانی برگزار می‌شود که به ملت ایران حمله کرده‌اند و همچنان ما را تهدید و تحریم می‌کنند.»

به همین دلیل، دستگاه دیپلماسی ایران تصمیم گرفت «غیبت» را به ابزاری برای بیان اعتراض سیاسی تبدیل کند. اما این انتخاب، هرچند از منظر اصولی هماهنگ با گفتمان مقاومت است، می‌تواند پیامدهایی نیز در پی داشته باشد: عقب ماندن از فرآیندهای تصمیم‌سازی منطقه‌ای و واگذاری میدان به رقبایی که مایل‌اند با هزینه‌های سیاسی بیشتر، نقش فعال‌تری در سازوکارهای پساجنگ غزه ایفا کنند.

میان قاهره و تهران؛ سردی یا حسابگری؟

این خبرگزاری می‌نویسد: رد دعوت مصر از سوی تهران الزاماً به معنای تیرگی روابط دو کشور نیست. طی ماه‌های اخیر، تماس‌های دیپلماتیک سطح پایین میان تهران و قاهره ادامه داشته و هر دو پایتخت تمایل خود را به «عادی‌سازی تدریجی» اعلام کرده‌اند. اما هم‌زمان، ایران نسبت به هر طرحی که به ابتکار واشنگتن و در سایه حضور ترامپ شکل بگیرد، بدگمان است.

تحلیل‌گران منطقه‌ای می‌گویند تهران با آگاهی از تلاش آمریکا برای بازتعریف نظم جدید خاورمیانه پس از جنگ غزه، نخواست با حضور در شرم‌الشیخ به این روند مشروعیت ببخشد. ایران غیبت خود را نه نشانه ضعف بلکه پیام روشنی به قدرت‌های غربی می‌داند که حاوی این پیام است: «هیچ صلحی در منطقه بدون حضور و رضایت ایران پایدار نخواهد بود.»

خبرگزاری امنیتی تسنیم نیز در تحلیلی پیرامون این تصمیم نوشت:

یک: حضور در اجلاس شرم‌الشیخ به معنای تأیید ضمنی طرح‌هایی است که با منافع ملت‌های منطقه، به‌ویژه مردم فلسطین، در تعارض است. این اجلاس، که با محوریت طرح موسوم به «صلح ابراهیم» برگزار می‌شود، در عمل به عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی و پذیرش نقش رهبری ایالات متحده در منطقه منجر خواهد شد. 

دو: مشارکت در این اجلاس به‌منزله مذاکره با حامیان و عاملان جنایات گسترده در غزه و دیگر مناطق است. ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، با سابقه طولانی در ارتکاب اقدامات غیرقانونی و نقض حقوق بشر، از جمله کشتار جمعی مردم فلسطین و تحمیل جنگ‌های متعدد، نمی‌توانند به‌عنوان شرکای قابل اعتماد در مذاکرات صلح مطرح شوند. حضور ایران در چنین فرایندی به معنای مشروعیت‌بخشی به این اقدامات خواهد بود.

سه: تجربه‌های پیشین نشان‌دهنده بدعهدی مکرر ایالات متحده در مذاکرات و توافق‌های بین‌المللی است. نمونه بارز این بدعهدی، خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام و اعمال فشارهای غیرقانونی علیه ایران است. همچنین، رژیم صهیونیستی بارها تعهدات خود در توافق‌های آتش‌بس با کشورهای منطقه را نقض کرده است. این سوابق منفی، اجلاس شرم‌الشیخ را به فرایندی نمایشی و فاقد اعتبار تبدیل می‌کند.

چهار: اجلاس شرم‌الشیخ، به‌جای تمرکز بر حل ریشه‌ای بحران‌ها، به دنبال تحکیم نفوذ ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در منطقه است. چنین فرایندی با سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران، که بر استقلال منطقه‌ای و حمایت از محور مقاومت تأکید دارد، مغایرت دارد.

بر این اساس جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر اصول سیاست خارجی خود و در راستای حفظ منافع ملی و حمایت از ملت‌های مظلوم منطقه، به‌ویژه مردم فلسطین، تصمیم به عدم حضور در اجلاس شرم‌الشیخ گرفته است.

با این حال برخی در داخل و خارج تلاش دارند این تصمیم را به فرصت سوزی در سیاست خارجی ایران به خصوص در ارتباط با تنش زدایی با آمریکا و بیرون ماندن از ساز و کارهای منطقه ای تعبیر کنند!

برچسب ها

طبق این گزارش، بیش از ۶۹هزار و ۷۵۶ فلسطینی طی دو سال اخیر کشته شده‌اند و ارتش اسرائیل با عملیات نظامی خود «تمام ستون‌های بقا» در غزه را هدف قرار داده است. منابع غذایی، مسکن، زیرساخت‌های درمانی و سیستم اداری منطقه عملاً فروپاشیده و این بار، مسئله فقط تخریب نیست؛ مسئله احتمال پایان حیات سازمان‌یافته در غزه است. آنکتاد در این سند تأکید می‌کند: اسرائیل با روشمندترین شکل ممکن، همه ساختارهای زیستی غزه را نابود کرده است

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

یک پاسخ

پاسخ دادن به محسن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی