یکشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۴

هفت اکتبر و منطق زید آبادی ها – محمود دلخواسته

« شاید بشود گفت که یکی از مهمترین نتایج ۷ اکتبر، فروپاشی مشروعیت اسرائیل، به عنوان آخرین تجربه «پروژه استعماری مهاجران» بود.»  

یاداشت آقای زید آبادی با عنوان «آخر الزمان است این یا….» را دیدم و اینکه کسانی که با نظر ایشان و پیروزی اسرائیل و شکست فلسطین موافق نیستند را کسانی می دانند که در دوران فرا حقیقت بسر می برند.  یعنی:

« ما در دورانی به سر می‌بریم که دیگر فکت‌ها و داده‌های عینی و آماری تأثیری بر نظر و داوری افراد در بارۀ یک پدیده ندارد!»

واقعا مانده ام چه بگویم.  کسی ما متهم می کند که در دوران «فرا حقیقت» بسر می بریم که با نگاه خود را بر تمام سنجش افکارهای پی در پی در مورد حمایت بالای ۷۰ درصد جامعه اسرائیل از جنوساید در غزه و پاکسازی قومی غزه  و تکرار عمالیق ( به معنی کشتار تمام زنان و مردان و کودکان و حتی حیوانات)  بر گرداندن می گوید که اکثر مردم اسرائیل با جنایتهای ارتش اسرائیل در غزه مخالف می باشند!!! 

بگذارید رک و صریح بگویم که از نظر اینجانب، آقای زید آبادی و زید آبادی ها  نه نگاه پرنده /bird’s eye-view که نگاه تحلیلگر باید باشد بلکه نگاهی از «سطح خاک» نسبت به واقعیت دارند و در نتیجه کوته بین است و نزدیک بین.  این بیشتر بر می گردد به نوع شخصیت آنها.  شخصیتهایی که چنان ستایش گر اسرائیل می باشند که حتی وقتی ناچار میشوند به جنایتهای ارتش شهروندان اسرائیل فاشیست و دولت نژاد پرست و آپارتاید اذعان کنند اصرار دارند بگویند که اکثریت مردم اسرائیل اینگونه نیستند و این دولت بر خلاف نظر و باور آنها این جنایتها را مرتکب می شود.

این نوع نگاه خاکی به علت همان خاکی بودنش فاقد نگاه وسیع و عمیق است.  در واقع نه تنها «برد دید از پایین را دارد» بلکه از همانجا هم  فقط آنچه را که می خواهد می بیند و نه آنچه که وجود دارد.  در غیر اینصورت این آقای از جمله می توانست از خود بپرسد:

– اسرائیل به عنوان کشوری که قدرتمندترین نیروهای مسلح در منطقه را دارد و آمریکا و اروپا برای تبدیل آن به ابر قدرت منطقه همیشه از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در اختیارش گذاشته اند .  یعنی کشوری که اعلام کرده بود کار حماس و دیگر نیروهای مقاومت ( یادمان باشد در حملات ۷ اکتبر ۱۰ سازمان نظام با گفتمانهای ملی و چپ و اسلامی، که بزرگترین آن حماس بود شرکت داشتند.) را در عرض چند هفته تمام می کند، چه شد که با وجود ارتکاب مجموعه ای از عظیم ترین جنایاتهای جنگی، یعنی هولاکاست/جنوساید/نسل کشی و پاکسازی قومی شدن، بعد از دو سال از پس حماس که توان تسلیحاتی اش هرگز حتی به اندازه یک گردان اسرائیل نبوده است بر نیامد و توانا به فتح الفتوح کردن غزه و پاکسازی قومی نشد و ارتش جنایتکارش در دروازه های شهر غزه متوقف شد و فرماندهان نظامی اش یکی بعد از دیگری یا استعفا دادند و یا اخراج شدند.  چرا که می گویند که هدف نابودی حماس ممکن نیست؟

-احمد زید آبادی ها نمی خواهند بدانند که ممکن است ارتشی، نبردی را ببرد ولی جنگ را ببازد.  برد و باخت فقط در صحنه نبرد نظامی نیست و از آنجا که ۷ اکتبر،فلسطین را به مسئله ای جهانی تبدیل کرد برای تحلیل آن به نگاهی جهانی نیاز است.  

از جمله:

– قبل از ۷ اکتبر، جهان از فلسطین روی بر گردانده بود و مردم غزه محکوم به مرگ خاموش در بزرگترین زندان رو باز جهان بودند.  ولی عملیات ۷ اکتبر، مسئله فلسطین را که در قبر مصلحت های سیاسی دفن شده بود از زیر خاک بیرون کشید و به مهمترین مسئله ژئو پلیتیک در جهان، حتی مهمتر از جنگ اوکراین، تبدیل کرد.

– سینوار گفته بود یا اسرائیل را مجبور خواهیم کرد به مرزهای ۱۹۶۷ بر گردد یا اعتبار جهانی اش را از بین خواهیم برد.  می بینید که در این اهداف استراتژیک، هدف پیروزی نظامی نیست.  بلکه استفاده از نیروی نظامی است برای رسیدن به  اهدافی استراتژیک. 

-اسرائیل شاید نبرد را برده باشد.  ولی جنگ را در تمامی ابعاد دیگر بشدت باخته است:

الف: در بعد اقتصادی: سرمایه گذاری ها یا از اسرائیل فرار می کنند و از سرمایه گذاری در اسرائیل صرفنظر کرده اند.  صنعت توریسم که یکی از مهمترین منابع اقتصادی اسرائیل بود بکل از هم فرو پاشیده است.   فقط در سال قبل ۶۰ هزار بیزینس کوچک ورشکست شده اند و…و

ب: در بعد سیاسی، حتی کشورهایی که بگونه ای تاریخی از اسرائیل بشدت حمایت کرده اند، تحت فشار افکار عمومی مردم خود مجبور شدند کشور فلسطین را برسمیت بشناسند و اینگونه بیش از ۱۵۰ کشور فلسطین را برسمیت شناختند.  اینگونه، آمریکا و اسرائیل در دنیا منزوی شده اند.

ج: لابی صهیونیسم در آمریکا که بدون آن، اسرائیلی نمی توانست وجود داشته باشد.  یعنی لابی هایی که همیشه از پشت پرده خیمه شب بازی بندهای سیاستمداران در اختیار خود را می کشیدند، در اثر حمله ۷ اکتبر و جنبش دانشجویان آمریکا در مخالفت با هولاکاست فلسطینی ها، مجبور شد به جلوی صحنه بیاید و اینگونه این هیولا خود را در معرض دید مردم آمریکا قرار داد.  از جمله نتایج و مهمترین آن این است که این لابی که بر دوش «صهیونیستهای مسیحی» بنا شده بود و از آنها تغذیه می کرد، دچار خطری حیاتی شده است.  چرا که موجی از میان این مسیحیان صهیونیست، حال بر ضد اسرائیل بر خواسته و این موج هر روز وسعت و شدت بیشتری می گیرد.  تا جایی که تالکر کارلسون و استیو بانونهای سخت مسیحی زبان آنها شد اند. 

این تغییر ماهوی و ۱۸۰ درجه ای دو دلیل دارد:  اول اینکه می بینند که اسرائیل، آمریکا را گاو شیردهی می داند که همیشه از آن استفاده و آن را به جنگهایی که به ضرر آمریکا ولی به نفع اسرائیل است می کشد.  دوم اینکه نمی توانند از کشوری دفاع کنند که مشغول انجام جنو ساید و هولاکاست است.  البته شکاف در میان مسیحیان صهیونیست، شروع پایان اسرائیل است.  

وضعیت گونه ای شده است که فقط در انگلستان، ۲۱ درصد از جوانها به این نتیجه رسیده اند که اسرائیل حق وجود داشتن را از دست داده است و نباید باشد.

به سخن دیگر، اسرائیل با فاصله زیاد به منفور ترین کشور دنیا تبدیل شده است.

البته فقط اسرائیل نیست که دچار چنین انحطاطی شده است، بلکه دنیا شاهد ورشکستگی اخلاقی غربی که بعد از جنگ جهانی دوم خود را مظهر و مدافع کرامت کانتی و حقوق انسان معرفی کرده بود، در حمایتش از انجام هولاکاست، ماسک از چهر اش افتاد و ماهیت سخت نژاد پرست خود را به نمایش گذاشت و اینگونه بقول ارونداتی روی/Arundhati Roy، یکی از اثر گذار ترین رمان نویسان و فعالان سیاسی جهان:

«در زیر ساختمانهای ویران شده در غزه، تنها بدنهای فلسطینی ها دفن نشده است، بلکه در کنار آنها لاشه دموکراسی لیبرال غربی نیز دفن شده است.»

د: تا قبل از ۷ اکتبر و حتی مدتها قبل از آن، کسی در غرب جرئت نمی کرد که از اسرائیل انتقاد کند و انتقاد از اسرائیل معادل یهودی ستیزی توصیف می شد و در بسیاری از ایالات آمریکا، در زمان استخدام، کاغذی را در جلوی فرد جویای کار می گذاشتند تا امضا کند که بنا بر آن حق هیچ انتقادی از اسرائیل را ندارد و…و.  ولی وضعیت گونه ای شد که حتی چارلی کرک که در پول لابی صهیونیستها غلت می خورد و جوان سخت محبوب آنها بود، تغییری ۱۸۰ درجه ای کرد و زمانی که ترور شد، بخش عظیم جامعه آمریکایی اسرائیل را متهم به ترور کردند تا جایی که نتانیاهو دو بار مجبور شد بگوید که او دستور ترور کرک را نداده است.  چرا که حال دنیا می داند که دولت اسرائیل، دولتی است تروریست و ترور کردن، دیپلماسی رسمی اسرائیل است. 

ه: شاید بشود گفت که یکی از مهمترین نتایج ۷ اکتبر، فروپاشی مشروعیت اسرائیل، به عنوان آخرین تجربه «پروژه استعماری مهاجران» بود.  یعنی کشوری که خود را به عنوان جزیره دموکراسی در جنگ وحشی ها در غرب آسیا جا انداخته بود و حالی که نتانیاهو انجام هولاکاست در غزه را جنگ بین تمدن غرب و وحشیگری مسلمانان توصیف می کرد، اسرائیل به عنوان مظهر وحشیگری، جنایت که دچار سادیسم کشتار است در جهان شناخته شد.

سنجشهای افکار حتی در غرب می گوید که اسرائیل جایش را با ایران عوض کرده است.  توضیح اینکه  سیاستمداران و رسانه ای اصلی غرب سالها ایران را به عنون علت اصلی عدم ثبات در منطقه می دانستند و محکوم می کردند.  ولی حال   نه تنها اسرائیل جای ایران را گرفته است.  بلکه در جنگ ۱۲ روزه نه فقط در منطقه و نه فقط در میان مسلمانان و نه فقط در دنیا جنوب که در میان اکثریت جوانان در غرب نیز، بخواهیم یا نخواهیم، موشکهایی ایران سخت محبوب شدند.

البته سخن بسیار است و در این یاداشت فقط خواستم نشان دهم که ماسک از روی اسرائیلی که دهها سال خود را به عنوان تنها دموکراسی در آسیای غربی/خاورمیانه و ویلایی در میان جنگل وحشی ها توصیف کرد و ستایش می شد افتاده است و این به یمن ۷ اکتبر ( البته به قیمتی غیر قابل پیشی بینی شده و بس گزاف و غیر قابل تصور.) ممکن شد.  حال جهان می بیند که در پشت این ماسک، هیولایی آدمخوار قرار دارد که مردمانش قتل کودکان و زنده در آتش سوختن آنها را با موزیک در تیک تاک جشن می گیرند و می رقصند.  تا جایی که فیلسوف اسرائیلی چند روز پیش در مصاحبه با رسانه آلمانی ( که تا چندی پیش کوچکترین انتقادی از اسرائیل تابو بود و موجب مجازات.) می گوید که اسرائیل دچار فرایند بربریت شده است.

آقای زید آبادی و زید آبادی ها، با این چه می کنید؟ اگر شما این را پیروزی اسرائیل و شکست فلسطین می دانید شما را با دوران «فرا حقیقت تان» و:

« ما در دورانی به سر می‌بریم که دیگر فکت‌ها و داده‌های عینی و آماری تأثیری بر نظر و داوری افراد در بارۀ یک پدیده ندارد!»  تنها می گذارم.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

8 پاسخ

  1. اقای دلخواسته مقاومت فلسطین تنها این نیست که گروهی مسلح به فرماندهی حماس کشتاری از مردم بی سلاح دست بزنند و گروهی را به گروگان بگیرند. مقاومت راه های گوناگون و شکل های گوناگون دارد . می گویید اقدام حماس مسئله فلسطین را مطرح کرد مائو تسه تونگ می گوید اگر سیل ویرانگری به راه افتاد و همه چیز را ازمیان برد اما زمین هایی راکه ابگیر نبودند سیراب گرد نمی توان گفت سیل پدیده ای خوب و نتیحه اش مثبت است.گرچه هوا پیمایی ربایی فلسطین ها در سالهای ۷۰ میلادی سبب مطرح شد ن مسئله فلسطین شد اما ۱۵ سال بعد مذاکره اسلو با فشار بوش پدر براسراییل اغاز شد.نقش حماس اسلامیست و راست های افراطی اسراییلی در شکست روند صلح را فراموش نکنید. سازمان فتح ان زمان که عملیات مسلحانه می کرد می کوشید به اهداف نظامی حمله کند و وبه مردم عادی اسیب نزند.
    مراد شما بنی صدر مخالف زور در سیاست بود و شما هوادار زور و خشونت شده اید.

  2. جناب دلخواسته،

    کجای تکست من در کامنت پایین حاوی غرب ستایی است، حتی یک کلمه؟؟ مشکل شما تفکیک این غرب از آن غرب نیست بلکه ستیز بی‌پایان با کلیت آنست که محصولیست از اندیشه‌های مشترک ارتجاع سیاه و چپ بلشویک پیشا پنجاه و هفت. بنده فقط نوشتم (البته بر اساس گفته‌های خود شما به زیدآبادی) که ظاهراً عنوان پیروزی اسرائیل به کسانی چون شما برمی‌خورد. مضحک نیست که بعد از ۷۰ سال که اسراییل بدون ترمز به اینجا رسیده‌ است شما فلسطین را پیروز می‌دانید؟ در پاسخ تان به “نیک” و با اشاره به مقاومت فلسطین دارید جنایت هفت اکتبر و حماس را تطهیر می‌کنید. می‌بینید که همین حماس و دیگران به خاطر ترس از یک فاشیست کاخ سفید حاضر به صلح و خلع سلاح شدند. اگر روشنفکران انگلیسی برای مناقشه فلسطین واجد شرایط هستند به این دلیل است که خود در خانه‌شان یک آخور ولایت فقیه ندارند.

  3. سلام هموطن محترم آقای نیک،

    اگر اصل را بر این بگذاریم که فلان نظر را ندهیم چرا که فلان فرد/جریان بدنام آن را داده است، از دست دادن کنش است و واکنش آن فرد/جریان بد شدن. درستی یا بدی نظر در خود نظر است و به بیان کننده آن.

    چند ماه پیش تحقیق دانشگاه هاروارد تعداد کشته شدگان فلسطینی در غزه را حدود ۴۰۰ هزار نفر تخمین زد. ژورنال علمی لانست، این تعداد را حدود ۶۰۰ هزار نفر تخمین زد. به نسبت جمعیت، چنین جنایتی شاید در تاریخ سابقه نداشته باشد.

    حال مسئولیت ما چیست؟ آیا حماس و ۹ سازمان سیاسی دیگر را که تصمیم گرفتند از حق انسانی، ملی و بین المللی خود در مقابل تجاوز دفاع کنند را محکوم کنیم؟ من شخصا به عنوان کسی که در مکانی امن زندگی می کند و حقوق دارد به خود اجازه نمی دهم که به جای آنها تصمیم بگیرم. تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که در عین حمایت از مقاومت مردم فلسطین، آن را تحلیل و نتایج آن را بر رسی کنیم و با پروپاگاند اسرائیل و رسانه های در خدمت اسرائیل در حد امکان مقابله کنیم.

    1. جناب دلخواسته شما برای پاسخ ندادن به سؤال من از حق مردم فلسطین برای مبارزه سخن میگویید تو گویی کسی مخالف دفاع از تجاوز است!!! در واقع شما حمله بربرانه ۷ اکتبر حماس را به جوانانی که در کنسرت بودند و به شهرک های اشتراکی مردم اسرائیل و کشتارشان را دفاع از تجاوز میدانید. حمله ای بدون آماده کردن سرزمین و مردم خود برای مقابله با تلافی دشمن و به قول سنوار میفرمایید که این همه کشته و ضایعه به بدنامی اسرائیل میارزید, سؤال بی پاسخ من در اینجا بود که آیا شما چنین عملیاتی با چنین نتیجه ای را از طرف ایران نیز جهت بدنام کردن اسرائیل تایید و تشویق میکنید یا نه؟ نه جناب دلخواسته, حماس و دیگر سازمان های فلسطینی اگر قادر به حمایت از مردم غزه نبودند حق نداشتن مردم غزه را گوشت دم توپ کنند همچنان که اگر رژیم جمهوری اسلامی آژیر خطری و پناهگاهی برای مردم نساخته حق ندارد شعار مرگ بر این و ان کشور سر دهد و جنگ راه بیاندازد.

  4. جناب دلخواسته, روزنامه کیهان تهران و نماینده امام در آن یعنی آقای شریعتمداری به اندازه کافی این اصلاح طلبان را آمریکایی خوانده حال شما کت ایشان را از پشت بسته اید و هواداری از اسرائیل را نیز به آن افزودید چرا که برای شما مرگ ۶۰۰,۰۰۰ فلسطینی و نابودی غزه و تبدیل غزه به املاک زمین خواران بین المللی ارزش این را داشت که به گفته سنوار اعتبار جهانی اسرائیل را از بین ببرد. یعنی اگر فردا جمهوری اسلامی با حمله ای پیشگیرانه ایران را به غزه دیگری تبدیل کند و ۶۰۰,۰۰۰ ایرانی فدا شوند به از دست رفتن اعتبار جهانی اسرائیل میارزد. زید آبادی چه درست در باره افرادی چون شما نوشت ” « ما در دورانی به سر می‌بریم که دیگر فکت‌ها و داده‌های عینی و آماری تأثیری بر نظر و داوری افراد در بارۀ یک پدیده ندارد!».

  5. سلام هموطن محترم قای مهرداد،

    شما مانند اصلاح طلبان و بسیار ی دیگر، نگاهی غرب محور دارید و غرب ستا و بنا بر این هر انتقادی از غرب را غرب ستیزی تفسیر می کنید. در حالیکه جهان بسیار بزرگتر از غربی است که شما تصورش را می کنید. آنهم غربی، که برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم، فاشیسم و نژاد پرستی سر بر آورده است و رئیس جمهور آمریکا به آزادی و دموکراسی اعلام جنگ داده است و با نقض قانونی اساسی ارتش را به شهر های آمریکا می فرستد. منظورم این است، غرب واقعی، آن غربی نیست که امثال شما و زید آبادی ها در ذهن دارید و آن را اسطوره کرده اید.

    به علت همین نوع نگاه است که انتقاد اینجانب از غرب را «نسخه جنگ پیچیدن» متوجه می شوید.

    دیگر اینکه داستان اینکه زید آبادی ها در وطن هستند و ما در خارج زندگی می کنیم، پس حق با داخلی هاست، نشان از این دارد که متوجه نیستید که درستی یا غلطی نظر در خود نظر است و نه محل جغرافیایی نظر دهنده.

    با احترامات
    مخلص
    دلخواسته

  6. می‌شود از عنفوان ۲۰ سالگی در پی آرمان فلسطین بود و بعد از نیم قرن که آن آرمان‌ها امروز نابود شده‌اند و فلسطینی‌ها دوباره آواره، هنوز ادعای شکست اسرائیل داشت! و تازه می‌شوید محمود دلخواسته! محض اطلاع ایشان اسرائیل مشروعیتش را ‌دهه ها پیش از دست داد اما کماکان جنگ‌ها را می‌برد حتی به قیمت جان ۷۰ هزار نفر. این همان نسخه‌ای است که ایشان برای ایران می‌پیچد اما اما خوشبختانه محلی از اعراب ندارد. حداقل احمد زیدآبادی در ایران دستی بر آتش دارد. شما چطور در خارج از کشور که به خاطر عداوت با اسرائیل و آمریکا نسخه جنگ و بدبختی در ایران می‌پیچید؟

پاسخ دادن به مهرداد ۱ لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آگهی