
خیالپردازی مشترک بلر–ترامپ برای غزهِ پس از جنگ نشان میدهد نخستوزیر پیشین همچنان معتقد است «آزادسازی اقتصاد» میتواند تمام دردهای جهان را درمان کند.
تونی بلر در سال ۲۰۱۲ میگفت: «دو نوع سیاستمدار وجود دارد: واقعیتسازها و واقعیتمدیرها». بهگفته او، سیاست در دوران پساجنگ سرد عمدتاً کارِ مدیریتیِ باثبات بود، اما نظمی که در حال ظهور است، «در اقتصاد و در سیاست خارجی» به خلاقیت بیشتری نیاز دارد. تنها نوعی از رهبرانِ دوراندیش شایسته چنین مأموریتیاند.
بیش از یک دهه بعد، بلر اکنون با برجستهترین «واقعیتساز» زمانه، دونالد ترامپ، همدست شده تا یک طرح ۲۰ مادهای خیالانگیز برای غزه تدوین کند. طرح میکوشد نوار ویرانشده را به چیزی شبیه یک قیمومتِ استعماری بدل کند: پاک از درگیری مسلحانه، سرشار از پروژههای توسعهای و «منطقه ویژه اقتصادی» برای جریان سرمایه خارجی، و زیر نظر «هیئت صلح» بینالمللی با ریاست خودِ ترامپ.
نویسندگان این برنامه توضیح ندادهاند چگونه میخواهند آن را بر جمعیتی معترض تحمیل کنند یا حماس را به خلع سلاح و پذیرش شکست متقاعد سازند. ازاینرو، احتمال زیادی هست که خیالپردازیِ بلر–ترامپ همان خیالپردازی باقی بماند. با این همه، فارغ از سرنوشتش، این طرح آیینه لحظه تاریخی ماست: تازهترین جهشِ یک جهانبینیِ امپریالی که پیشتر ردّی طولانی از ویرانی در خاورمیانه به جا گذاشته است.
برای بلر، «اقتصاد و سیاست خارجی» مدتهاست در هم تنیدهاند. ماجراجوییهای نظامیاش در عراق و افغانستان تلاشی بود برای ترویج فضیلتهای بازار در ملتهای بهاصطلاح عقبمانده. خصوصیسازی منابع، فرصتهای سرمایهگذاری تازهای آفرید و دامنهای گسترده از سودجویان— از دلالان سلاح تا پیمانکاران امنیتی—از خودِ جنگها ثروتاندوزی کردند.
بلر بلافاصله پس از ترک نخستوزیری در سال ۲۰۰۷، سمتِ فرستاده ویژه خاورمیانه برای «چهارجانبه»—سازمان ملل، اتحادیه اروپا، ایالات متحده و روسیه—را پذیرفت. کارنامه او در فلسطین همان ایمان خطاناپذیر به اقتصادِ آزاد را نشان داد. مجموعهای از «پارکهای صنعتی» برای جذب سرمایه خارجی پیشنهاد کرد، طرحهای غیرمعمول کشاورزی صنعتی و گردشگری را رواج داد و پروژههای دیگری را پیش برد که پرسشهایی درباره تعارض منافع برانگیخت: مثلاً وقتی سالانه ۲ میلیون پوند بهعنوان مشاورِ جیپی مورگان دستمزد میگرفت، متهم شد از نقش خود در چهارجانبه برای پیشبرد منافع مشتریانِ همین بانک استفاده کرده است. (بلر این ادعاها را رد کرد و گفت از ارتباطهای میان بانکی که برایش کار میکرد و شرکتهای طرف معاملهاش خبر نداشت.)
در مقامِ فرستاده، بلر بارها راهحلهای سیاسی را دور زد یا رد کرد—او سخت با تلاشهای فلسطینیان برای کسب دولتبودگی در سازمان ملل جنگید—و در عوض، اقتصاد را مسیرِ پیشرفت دانست. فعالیتهای دیپلماتیکش بر این انگاره استوار بود که صلح بهطور طبیعی دنبالهِ رفاه است. اگر تأمین رفاه مأموریتِ دولتمردِ جسور باشد، آنگاه پیوندهای نزدیک با بخش خصوصی شاید یک «مزیت» تلقی شود.
بااینحال، دوران حضور بلر در خاورمیانه هیچ کاهشِ تعارضی به بار نیاورد. یک مقام ارشد فلسطینی در سال ۲۰۱۲ جمعبندی موجزی از کارنامه او داد: «بیفایده، بیفایده، بیفایده.» بااینهمه، بیاعتنا به شکست و شیفته بازگشتهای نمایشی، نخستوزیر پیشین اکنون میکوشد همان منطق را بر غزه اعمال کند. گزارشها حاکی است او از ماههای نخست جنگ، طرحی برای «روزِ بعد» میپرداخت.
کارکنان اندیشکدهاش، «مؤسسه تونی بلر برای تغییر جهانی» (TBI)، در پروژهای مشارکت داشتند که بهنظر میرسید «پاکسازی قومی» در این سرزمین را میپذیرد و بر فرازِ گورهای جمعیاش نقشه میکشد: «ریویِرای ترامپ»، «منطقه تولیدِ هوشمندِ ایلان ماسک»، «دیتاسنترهای منطقهای». هرچند سازمانِ بلر مدعی شد در این طرح دستِ معناداری نداشته و ایده جابهجایی فلسطینیان را رد کرد، اما چندین پیوستگی با نقشه خودِ بلر وجود دارد که جزئیاتش اندکی بعد به مطبوعات درز کرد.
این سند ۲۱ صفحهای با کمک جرد کوشنر، دامادِ ترامپ، تدوین شد و بازسازی غزه را از طریق «مشارکتهای عمومی–خصوصی» پیشنهاد میکند؛ مشارکتهایی که بهدست «یک مرجعِ تجاریمحور، متشکل از حرفهایهای کسبوکار و مأمور به خلق پروژههای قابلسرمایهگذاری با بازده مالی واقعی» شکل میگیرد. حماس خلع سلاح میشود و یک هیئت اجرایی کوچک و انتصابی بر سر کار میآید: با نقشآفرینی برجسته خودِ بلر، بهعلاوه «چهرههای بینالمللیِ برجسته با تخصص اجرایی و مالی» و «حداقل یک نماینده فلسطینی واجد صلاحیت (ترجیحاً از بخشِ کسبوکار یا امنیت)». همزمان، یک نیروی تثبیت بینالمللی هر «تهدید علیه نظم عمومی» را فرو مینشاند.
بلر در ۲۷ اوت با کوشنر و ترامپ در کاخ سفید دیدار کرد و طرحهایش با استقبال گرمِ رئیسجمهور روبهرو شد. از آن پس، این پیشنهادها صیقل خورد و در قالب «طرح صلح» ترامپ بازبستهبندی شد. همانند نسخههای پیشین، تأکید بر ساختن غزهای است «مستعد جذب سرمایه»—و در آن، برتری اسرائیل تداوم مییابد. بلر برای اداره نوار تا زمانی نامشخص، تا وقتی مدیریت روزمره شاید به «تشکیلات خودگردانِ اصلاحشده» بازگردد، در صفِ نخست قرار گرفته است.
مسائل عملی آشکارند: کدام دولتها چنان غیرمسئولاند که نیرو به خدمتِ این دیکتاتوریِ نوین بفرستند؟ چنین سازوکاری بدون پشتوانه و مشروعیت چگونه دوام میآورد؟ بااینهمه، شگفتانگیزتر از همه، میزانِ همپوشانیِ منشِ بلر و ترامپ است.
دور از ذهن نیست اگر بگوییم بلر زیرِ آوارِ غزه یک فرصت تجاری میبیند. برای فهمِ ذینفعان، باید به شبکه حامیان مالیاش نگاه کنیم. از ۲۰۲۱، لَری الیسون، بنیانگذار شرکت اُراکل، ۲۵۷ میلیون پوند به TBI اهدا یا تعهد کرده است. این اندیشکده نیز، به تعبیر یک مفسر، به «نمایندگی فروش اُراکل» بدل شده: ترویج نرمافزارهای شرکت در سراسر جهان، از جمله در کشورهایی فقیر که بهدلیل «بهدامانداختن» و «بدهکارسازی» کاربران مورد انتقاد قرار گرفتهاند. الیسون همچنین از حامیان برجسته اسرائیل است که میلیونها دلار به انجمنِ «دوستانِ نیروهای دفاعی اسرائیل» اهدا کرده و بنا بر گزارش هاآرتص، زمانی به بنیامین نتانیاهو پیشنهادِ عضویت در هیئتمدیره اُراکل داده است. اگر بلر بر غزه حکومت کند—و شاید «دیتاسنترهای منطقهای» مطابقِ طرحِ پیوندخورده با TBI برپا شوند—ممکن است الیسون نفوذِ عمدهای بیابد.
TBI همچنین مبالغ هنگفتی از رژیمهای اقتدارگرای عربستان سعودی، بحرین و امارات متحده عربی دریافت کرده و خودِ بلر قرارداد مشاوره پرسودی با شرکت سرمایهگذاری دولتیِ امارات، مبادله، دارد. هر سه دولت با طرحِ غزه همراهی کردهاند. هرگاه محاصره گشوده و میدانِ سرمایهگذاری باز شود، احتمالاً در صفِ نخست خواهند بود. کارِ بلر برای این پادشاهیهای نفتی با مشارکتش در صنعت سوختهای فسیلی همخوان است: از کنسرسیومی به رهبری بیپی گرفته تا شرکت نفتی «پترو سعودی» و شرکت کرهای «یو.آی انرژی» که در خاورمیانه ذینفعاند. با توجه به اعطای مجوزهای تازه از سوی اسرائیل برای اکتشاف نفت و گاز در سواحل مدیترانه، این پیوندها بعدها میتواند معنادار شود.
از یک دیدگاه، «طرح صلح» بلر ادامه طبیعی همان باوری است که او همیشه داشته است: اینکه بازار آزاد میتواند موتورِ پیشرفت باشد. اما این بار، این فصل از استعمارگرایی رنگ و بوی کاملاً ترامپی دارد. آن رؤیاهای پرطمطراقِ نظم نوین جهانی که زمانی پشتوانه پروژههای «تغییر رژیم» بودند، دیگر رنگ باختهاند. سیاست در این طرح به معامله و دادوستد فروکاسته شده، و استراتژیهای بزرگ جای خود را به سودجوییِ بیپرده دادهاند. در این الگو، مرز میان قدرت سیاسی و منفعت مالی از میان رفته است. بلر همچنان میکوشد «واقعیتهای تازه» بسازد، اما جهانی که او تصور میکند، جهانی نیست که کسی بخواهد در آن زندگی کند.
منبع: گاردین، برگردان برای اخبار روز فرهاد صفاری
الیور ایگلتون، دبیرِ همکار در «نیو لِفت ریویو» و نویسنده کتابِ «پروژه استارمر: سفری به راست» است.






