جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

جمعه ۱۶ آبان ۱۴۰۴

در اسرائیل فرایندی از بربریت در جریان است – گفت و گو با شائول سِتِر فیلسوف اسرائیلی – برگردان: هرمس برادری

شائول ستر

هفته نامه فرای‌تاگ– فیلسوف اسرائیلی، شائول ستر Shaul Setter، می‌گوید: رژیم اقتدارگرای نتانیاهو بسیاری از جنبه‌های زندگی در اسرائیل را نابود خواهد کرد. فلسطینی‌ها دیگر هیچ زندگی‌ای در اینجا نخواهند داشت، اما اسرائیلی‌های لیبرال و دموکرات نیز وضعیتی بهتر نخواهند داشت.

دو سال است که اسرائیل در حال جنگ است. آنچه به عنوان پاسخی به کشتار هفتم اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، امروزه توسط بسیاری نسل‌کشی ارزیابی می‌شود. فیلسوف اسرائیلی، شائول ستر، دربارهٔ تناقض‌هایی سخن می‌گوید که اپوزیسیون اسرائیل در مواجهه با این جنگ در آن قرار گرفته است.

شاعر فرانسوی، موریس بلانشو، نوشته است: «این فاجعه همه‌چیز را نابود می‌کند و همه چیز را سر جای خودش رها می‌کند». به واقع، همه‌چیز ویران شده است، اما هیچ چیز تغییر نکرده است. غزه در خرابه‌ها فرو رفته، کشته‌شدگان هفتم اکتبر همچنان مرده‌اند و به آن‌ها حدود ۶۶ هزار کشتهٔ تخمینی یک جنگ که پایان نمی‌یابد افزوده شده است، با وجود آن که به نظر می‌رسد این جنگ هیچ هدفی دیگر ندارد.

در اسرائیل، صدها هزار نفر به خیابان‌ها می‌آیند تا پایان جنگ و آزادی گروگان‌ها را طلب کنند؛ امری که بنیامین نتانیاهو بارها مانع آن شده است. با این حال، آن‌ها دربارهٔ جنایات ارتش اسرائیل حرف چندانی نمی‌زنند.

فیلسوف اسرائیلی، شائول ستر، تناقض‌های این اپوزیسیون را بررسی می‌کند: چگونه می‌توان چیزی را نقد کرد در حالی که خود بخشی از آن هستیم؟ چگونه می‌توان آینده‌ای مشترک را تصور کرد وقتی هر ایدهٔ مشترکی پیشاپیش به عنوان خیانت به منافع خود تلقی می‌شود؟ خلاصه: چگونه می‌توان تغییر را در مواجهه با این فاجعه ممکن ساخت؟

فرای تاگ: در جستار شما با عنوان «نقد از نزدیک»، موضع ضدجنگ در اسرائیل به‌عنوان یک بن‌بست فکری توصیف شده است: در اسرائیل، این موضع به‌عنوان تهدیدی برای موجودیت دولت تلقی می‌شود، دولتی که به عنوان «اسرائیل بزرگ»، شامل سرزمین‌های اشغالی، تصور می‌شود. در خارج از اسرائیل اما این موضع بیشتر شبیه به پردهٔ نفاقی به نظر می‌رسد که قرار است به این ایدهٔ دولت اسرائیل مشروعیت بدهد. منشأ این ناممکن بودن چیست؟

شائول ستر: یکی از پروژه‌های بزرگ بنیامین نتانیاهو این بود که نقد به دولت اسرائیل را به‌طور کلی با یهودستیزی مرتبط کند. هر موضعی که اقدامات دولت را زیر سؤال ببرد، به‌طور خودکار کل موجودیت دولت و در نتیجه موجودیت ملت یهود را نیز زیر سؤال می‌برد. او در این زمینه بسیار موفق بود.

فرای تاگ: به نظر می‌رسد تشخیص انتقادها از سیاست‌های نسل‌کشی‌ اسرائیل از مواضع یهودستیزانه هر روز دشوارتر می‌شود. دلیلش چیست؟

شائول ستر: در میان یهودیان مواضعی وجود دارد که علیه نسل‌کشی هستند، حتی علیه دولت اسرائیل. مواضع یهودی دیگری وجود دارد که ایدهٔ متفاوتی از حاکمیت دارند یا حتی ضدملی‌گرایانه هستند. حتی در درون صهیونیسم نیز مواضعی هست که توسعه‌طلب نیستند و برعکس، به دنبال زیست مشترک همکاری‌آمیز یهودیان و عرب‌ها هستند. نتانیاهو در محدود کردن این تنوع بسیار موفق بود، به‌طوری که زندگی یهودی اکنون به‌طور خودکار با صهیونیسم برابر شده، صهیونیسم فقط در شکل توسعه‌طلبانه‌اش دیده می‌شود و نسل‌کشی و آپارتاید به‌عنوان جزئی ضروری و نتیجهٔ منطقی آن جلوه می‌کنند.

فرای تاگ: این چه معنایی برای موضع شخصی شما دارد؟

شائول ستر: من مخالف اقدامات ارتش اسرائیل، آپارتاید و نسل‌کشی هستم. صهیونیسم اکنون همین وحشیگری است. همزمان، من خارج از آن قرار ندارم، من بخشی از آن هستم. نمی‌توانم بگویم «به نام من نیست!»؛ این یک تناقض است. بنابراین، موضع‌گیری علیه جنگ و علیه نسل‌کشی توامان با خواست یک اسرائیل دیگر است. موضع سیاسی من همزمان نیازمند بازسازی موضع شخصی خودم به‌عنوان یک اسرائیلی است، کسی که در این رژیم بزرگ شده و در اورشلیم زندگی می‌کند. این رژیم باید به‌طور رادیکال تغییر یابد. من نمی‌توانم این رخدادها را از بیرون و به نام «ارزش‌های جهانی انتزاعی» نقد کنم. جدا از اینکه این ارزش‌ها در وضعیت استعماری اسرائیل/فلسطین هیچ مشروعیتی ندارند، از زمان این جنگ نیز حداقل در سطح بین‌المللی یک ناهم‌زمانی محسوب می‌شوند.

ایدهٔ حقوق بین‌الملل کاملاً مسخ شده است. دیگر در غزه کاربرد ندارد. توانایی انجام هیچ کاری ندارد و سازوکار آن کاملاً بی‌ربط شده است. به عنوان مثال، سازمان «بنیاد انسان‌دوستانه غزه» (GHF) را در نظر بگیرید، سازمانی که وظیفه‌اش سوق دادن فلسطینی‌ها به جنوب نوار غزه است و اغلب در جستجوی غذا آن‌ها را می‌کشد. این سازمان مفهوم «انسان‌دوستی» را  مضحک و پوچ ساخته است. بنابراین ما به شکل‌های سیاسی جدیدی نیاز داریم که کسانی که علیه نسل‌کشی و آپارتاید اند، بتوانند در آن گرد هم آیند و مشترکا دست به عمل بزنند. بحث حقوقی که اکنون جریان دارد، ما را از فجایع دور می‌کند؛ گویا صرفاً اعلام اینکه واقعاً یک نسل‌کشی در حال رخ دادن است، می‌تواند آن را متوقف کند. اما این بحث صرفاً حقوقی، گفت‌وگوی سیاسی را مسدود می‌کند: ما به گفت‌وگوی سیاسی میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها و همچنین مردم کشورهای دیگر نیاز داریم.

نویسنده فلسطینی، غسان کنفانی، زمانی در این باره گفت: «این گفت‌وگو میان گردن و شمشیر خواهد بود»…

فرای تاگ: اینجا سئوال اساسی این است: غیر از گفت‌وگو میان نسل‌کش و بازمانده، چه گفت‌وگویی هنوز ممکن است؟ اما نداشتن هیچ گفت‌وگویی، مشکل بزرگ‌تری خواهد بود. نه تنها برای آن اسرائیلی‌هایی که با جنگ مخالف‌اند، بلکه برای فلسطینی‌ها نیز. هم‌زمان نمی‌توان انکار کرد که دولت اسرائیل پروژه نابودی فلسطینیان را دنبال می‌کند.

شائول ستر: پس پرسش این است: چگونه می‌توانیم با یکدیگر سخن بگوییم بی‌آن‌که شرایط سیاسیِ این نسل‌کشی را بازتولید کنیم؟ این همان پرسشی است که باید محور این گفت‌وگو باشد: تحول اسرائیل. و ما، چپ های اسرائیلی‌، برای این گفت‌وگو به فلسطینی‌ها نیاز داریم – همان طور که به آلمانی‌ها و به تمام جهان نیاز داریم. ما باید واژگان تازه‌ای اختراع کنیم، واژگانی که به‌گونه‌ای رادیکال از واژگانِ دولت یهودی، دفاع از خود، حاکمیت ملی و واژگان آپارتاید متمایز باشد. چگونه می‌توانیم گفت‌وگویی بوجود بیاوریم که فلسطینیان را نیز دربر گیرد؟

فرای تاگ: آیا امروز در اسرائیل هنوز امکانی برای چنین گفت‌وگویی وجود دارد؟

شائول ستر: آنچه اسرائیل انجام می‌دهد، ویرانگر است – اما در عین حال خودویرانگر نیز هست. اسرائیل غزه و مردم فلسطین را نابود می‌کند، اما هم‌زمان بسیاری از امکان‌های زندگی در خود اسرائیل را نیز از میان می‌برد. آنچه در غزه و کرانه‌ی باختری رخ می‌دهد، بی‌تأثیر بر اسرائیل نمی‌ماند: در اینجا فرآیندی از بربریت‌سازی آغاز شده است، فرآیندی که تا زمانی ادامه خواهد یافت که ویرانیِ غزه ادامه دارد.

رژیم اقتدارگرای نتانیاهو بسیاری از اشکال زندگی در اسرائیل را نابود خواهد کرد.
فلسطینی‌ها دیگر هیچ امکانی برای زیستن در اینجا نخواهند داشت، اما اسرائیلی‌هایی نیز که دارای گرایش‌های لیبرال و دموکراتیک‌اند، همین سرنوشت را خواهند داشت. تصویری که ما از اسرائیل در ذهن داشتیم، اکنون به‌طرزی رادیکال در حال دگرگونی است. اسرائیل هرگز دموکراسیِ کاملی نبوده است ــ به‌سبب اشغال. با این حال، زمانی در برابر آن اشغال، اپوزیسیونی وجود داشت. امروز هنوز صداهای انتقادی‌ای در اسرائیل شنیده می‌شود، اما ما اندکیم. و اگر روند بربریت‌سازی جامعه‌ی اسرائیل همچنان ادامه یابد، همین صداهای اندک نیز خاموش خواهند شد.

فرای تاگ: با تصاویری از تظاهرات گسترده علیه جنگ و برای آزادی گروگان‌ها، که در بسیاری از شهرهای اسرائیل برگزار می‌شود، چنین به نظر می‌رسد که اپوزیسیون در حال رشد است. آیا این تصور فریبنده است؟

شائول ستر: نوعی فرسودگی وجود دارد، اما همچنین کوری و بی‌تفاوتی نسبت به آنچه اکنون در غزه می‌گذرد. این بی‌تفاوتی تا حدی ناشی از پنهان‌کاری رسانه‌های اسرائیلی است.
آنچه باقی مانده، یأس و درماندگی است. محور اصلی گفت‌وگو در جامعه، سرنوشت گروگان‌هاست، بی‌آن‌که توجهی به اقدامات ارتش شود. هرچه زمان می‌گذرد، آشکارتر می‌شود که هدف این جنگ نه نابودی حماس است، نه بازگرداندن گروگان‌ها، بلکه نابودی ملت فلسطین است. در اسرائیل امروز، افراد اندکی هستند که با این نسل‌کشی مخالفت کنند، اما در دیگر نقاط جهان، از جمله در میان یهودیان و اسرائیلی‌ها، موج مخالفت با آن رو به افزایش است.

فرای تاگ: در کتابتان جامعه‌شناس اسرائیلی، اِوا ایلوز را به‌تندی نقد می‌کنید؛ کسی که کشتار حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ را «نقطهٔ صفر جنگ» می‌داند. آیا شما نظر دیگری دارید؟

شائول سِتِر: حملهٔ حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بی‌تردید یک نقطهٔ عطف بنیادی بود، اما نمی‌توان آن را نقطهٔ آغاز این درگیری دانست بی‌آن‌که به آنچه پیش و پس از آن رخ داده توجه کنیم. نگریستن به حملهٔ هفتم اکتبر به‌عنوان رویدادی مجزا، زمینهٔ محاصره و آپارتاید را نادیده می‌گیرد، سال‌ها رنج و فقر مردم فلسطین را بی‌پاسخ می‌گذارد و جنایت‌ها و بیرحمی‌هایی را که پس از آن رخ داد، نادیده می‌سازد.

اگر بخواهیم دوباره گفت‌وگویی را برقرار کنیم، نباید این زمینهٔ تاریخی را نادیده بگیریم. هفتم اکتبر رویدادی بود که بسیاری از ما را غافلگیر و شوکه کرد، اما بیانگر «غیر‌انسانی بودن» فلسطینیان نیست. این همان روایتِ امروزی است که نسل‌کشی را توجیه می‌کند. از این منظر، عنوان کتابِ او «هشتم اکتبر» کاملاً برنامه‌محور است: ایلوز می‌خواهد در همین لحظهٔ منفک بماند، در حالی که در آن لحظه اسرائیل صرفاً یک قربانی محض است.

اما ما دیگر در هشتم اکتبر ۲۰۲۳ نیستیم؛ اکنون سپتامبر ۲۰۲۵ است و از آن زمان تاکنون تحول واقعیتی رادیکال را تجربه کرده‌ایم. دیده‌ایم که چگونه پاسخ به آن حمله علیه جمعیت مدنی اسرائیل به یک کارزار انتقام‌جویانه علیه فلسطینیان تبدیل شد و چگونه این کارزار انتقام‌جویانه در مسیر تبدیل شدن به یک نسل‌کشی قرار گرفت.

فرای تاگ: این پیش‌بینی بسیار تیره‌ای است. آیا برای چپ اسرائیلی امیدی می‌بینید؟

شائول ستر: اسرائیلِ امروز آن اسرائیل بیست سال پیش نیست. و من امیدوارم که این، اسرائیلِ آینده نیز نباشد. تصویری که بنیامین نتانیاهو و دولتش از اسرائیل در سر می‌پرورانند، تصویری است از یک دولت اِتنو-‌یهودی. چنین چیزی نه‌تنها برای فلسطینیان غیرقابل ‌سکونت می‌شود، بلکه برای بخشِ بزرگی از جمعیت یهودی نیز قابل زیستن نخواهد بود. اسرائیل اکنون در مسیر خودویران‌گری و بربریت قرار دارد.

وقتی می‌گویم من طرفدارِ اسرائیل هستم، معنایش باید این باشد: من طرفدارِ یک اسرائیلِ دیگر هستم. طرفداری از یک اسرائیلِ آزاد و دموکراتیک برای من تنها می‌تواند به این معنا باشد که من همچنین طرفدارِ یک فلسطینِ آزاد و دموکراتیک هم باشم؛ چنین چیزی در اسرائیلِ کنونی قابل تصور نیست. وظیفهٔ سیاسیِ یک چپِ اسرائیلی این است که فضای امکان‌پذیریِ تحققِ چنین اسرائیلی را بگشاید.

منبع: هفته نامه فرای‌تاگ، ۶٫۱۰٫۲۰۲۵

برچسب ها

برنامه‌ی ممدانی، دسترس‌پذیری کالاهای اساسی را نه مسئله‌ای مربوط به «کارآمدی بازار»، بلکه وظیفه‌ای دموکراتیک می‌داند. این همان چیزی است که می‌توان آن را اقتصاد ضد فاشیستی نامید ــ نه رد یک حزب خاص، بلکه مواجهه با شرایط مادی‌ای که فاشیسم را جذاب می‌سازد.
ايالات متحده با تأييد ضمنی اسرائيل، پيش‌نويس قطعنامه‌ای را برای ايجاد يك نيروی بين‌المللی در غزه به چند عضو شورای امنيت ارائه كرده كه مأموريت آن دست‌كم دو سال خواهد بود. اين متن که «حساس اما طبقه‌بندی نشده» توصيف شده، اعطای اختيارات گسترده به آمريكا و كشورهای مشاركت‌كننده برای اداره و مهار اين باریکه را پيش‌بينی می‌كند...

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

یک پاسخ

  1. بربریت، چندی پیش از سال ۱۹۴۸ (بدست حکومت تبهکار انگلیس و صهیونیست ها) بذر-افشان شد و اکنون سایه ی ویرانگرش، با گذر از فراز فلسطین، بر پهنه هایی از جهان گستران گشته ست.
    بر خلاف باور خوشبینانه شائول ستر، این بربریت نه با پایان ویرانی غزه که با با پیدایش فلسطین مستقل درون مرزهای ۱۹۶۷ (تا اندازه ای) مهار خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *