یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴

یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴

نامه‌ای از زندان؛ کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند

گلرخ ایرایی؛ کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند

در شامگاه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ و همزمان با هشتاد و دومین هفته از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»، گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک ورامین، نامه‌ای منتشر کرد که در آن با یادآوری کودتای ننگین ۲۸ مرداد و نقش ایستادگی مردمان در برابر استبداد، بار دیگر بر تداوم مبارزه علیه سرکوب و اعدام تأکید شده است.

به گزارش کانون حقوق بشر ایران، متن کامل نامه گلرخ ایرایی به این شرح است:

کسانی که بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند

افتادند و برخاستند. کودتا پایان یافت. زمان گذشت با فراز و فرودهایش و تاریخ سهم «ما» شد بی‌آنکه ورق خورده باشد. سردر آویخته دفتر روزنامه که بوی خون و باروت از تابلوی مفقود شده‌اش هنوز به مشام می‌رسد، قرنی را متاثر از خود نموده است. قرنی مملو از مردمانی پا به زنجیر که شکنجه را ناله‌ای سر ندادند و میراثی این‌چنین را حلقه به حلقه در زنجیر بی‌گسست مقاومت با بهت و خون و امید به «ما» پیوند زده‌اند. به «ما» که آن نقطه آسمان را دیده‌ایم. که آن تن‌های بی‌جان، آن‌گاه که زیر چکمه‌های امپریالیست و دیکتاتور دست‌نشانده‌اش بر سنگ‌فرش خیابان افتاده، تاریخ را رقم می‌زدند. بر آن چشم دوخته بودند. آن تن‌های بی‌جان که در «ما» هزاران هزار، تکثیر شدند و «ما» که از پی آنان و از پی قرنی که خشم و خون و ترکه بیداد را بر پیکر دارد، به میدان آمدیم.
شامگاه بیست و هشت مرداد ۱۴۰۴ است و آوای مرگ در چوب دست شعبان‌های بی‌مخ در ترکه‌های بیداد و ستم همچنان بر تن‌هامان ردی از خون و بربریت می‌نشاند و «ما» که همیشه دیرتر از موعد از کوچه‌ها به خیابان سرازیر می‌شویم، همچون قندیل‌های وارونه دریای مواج را از ساحل وحشت و کین، کین و خشم نظاره‌گریم.
شامگاه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ است و هشتاد و دومین هفته از «سه‌شنبه‌های نه به اعدام». بیش از ۷۰ سال از آن مرداد گران می‌گذرد. هفت محکوم به مرگ طی هفته‌های اخیر یه‌دست نیروهای امنیتی ربوده و مفقود شدند و سرانجام به بند سیاسی زندان قزلحصار برده شدند. از زندانیان عرب محکوم به اعدام که از سال گذشته به انفرادی منتقل شده‌اند، همچنان خبری در دست نیست.

در هفته گذشته حکم اعدام شریفه محمدی تایید شد. هر بار که نامش را می‌شنوم، ناخودآگاه به اولین مواجهه او با فرزندش بعد از اعلام تایید حکم فکر می‌کنم و آواز حزن پدری در گوشم می‌پیچد که تلخی‌های بسیاری برای گفتن دارد. او که لالایی‌های شریفه را برای کودکی که چوبه دار را می‌فهمد و آستانه نوجوانی را بی آغوش مادر در می‌کوبد، زمزمه می‌کند.
صدها تن فقط در یک سال اخیر به دار آویخته شدند. هر صبح‌گاه صدایی مثل کوبش طنابی سنگین از پیکری که بر آن آویخته در خواب رخنه می‌کند و جان را می‌آشوبد تا چیزی مثل مرگ راه گلو را مسدود کند.
خشمی در خاکستر تابستان خفته است و نقش‌آفرینان بیش از یک قرن مبارزه با ستم از مقابل چشمانم عبور می‌کنند. هریک با داستان‌ها و روایت‌هاشان. به یاد نقش‌آفرینان کودتای ۲۸ مرداد و تمامی کسانی که زیر بار ستم زیستن را تاب نیاوردند و بی‌واهمه در برابر ستمگر ایستادند.

گلرخ ایرایی
مرداد ۱۴۰۴
زندان قرچک ورامین

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. گلرخ ،شریفه، وریشه ،پخشان ،سپیده و……. زنان شجاع و هوشمندی که در برابر فاشیسم و ماموران جنایتکار دستگاه های سرکوب ارتجاع با تمام توان می رزمند ،می جنگند و به پیش میروند.
    انها دیکتاتوری را به زانو در خواهند اورند !

  2. ما همچنان در این شرایط بحرانی با نگاهی پر از خشم و نفرت نظاره گریم واین سکوت عمیق و معنادار منتظر جنبش دیگری از جنس مهسا هستیم این زورگویی عجیب در درنهایت استیصال حکومت در همه ی زمینه ها از جمله ناتوانی در حل ناترازی در تامین آب و برق ،وضعیت افتضاح اقتصاد خانواده ،ضربات سنگین بر اجاره ی منزل و… اضافه کنم همچنان درحال اختلاس و کلاهبرداری و بی محابا دستبرد به بیت المال زدن و… امان از ما بریده اند.
    واقعیت اینه که ممکلت آبستن حوادث است در درون حکومت اختلاف شدید است و هر گروه تاکتیک و استراتژی خود را دارد خامنه ای نمی‌تواند در این حکومت چند شقه تصمیم بگیرد احتمالا داریم به جایی می رسیم که حکومت نمیتواند تصمیم بگیرد.
    متاسفانه آلترناتیو نداریم تا بتوانیم مبارزه ی عدم خشونت را شروع کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *