
ده دوازده سال پیش که قوچانی در سرمقالۀ مهرنامه نوشت «مارکسیسم یعنی اشتراک زنان»، فانتزی جنسی خود را مینگاشت. بیچاره ازدواج سیاسی و مصلحتی کرده بود و ذهن سرشار از تخیل سرکوبشدۀ پورنوگرافیک داشت نه پولیتیک.
تمام آن کارها * برای خوشایند دولت روحانی و محافظهکاری نوپدیدش با عنوان «اعتدالگرایی» بود؛ تحت تدابیر اکبر رفسنجانی و با فاصله گرفتن از جنبش سبز و میرحسین موسوی. (و با حمله چپ و هر نوع تفکر رادیکال و انقلابی، تحت عنوان تروریسم)
حالا سردبیر سازندگی میخواهد از معلمش قوچانی تقلید کند، اما دیر آمده. الان دیگر دورۀ تلویزیون منوتو و سریالهای اطلاعات سپاه است، نه جراید اصلاحطلبِ وزارت اطلاعات و جناح طرفدار رفسنجانی.
اکبر مُرده، اکبر! به خودت بیا!**
پینوشت: در همزمانی این سریال با تجمع سلطنتطلبان و اعدام دو زندانی سمپات مجاهدین خلق، نکتههاست: جمهوری اسلامی از فرقۀ رجوی میترسد و از فرقۀ پهلوی نه.
ادبیات تلویزیون منوتو را در جراید بیمخاطب اصلاحات و سریال امنیتی پرمخاطب بازتولید میکند و به تجمع و حلقۀ اصلی سلطنتطلبان نفوذی میفرستد. چون میداند که بیخاصیتاند.
*برای سالها اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با حمله به چپ و هر نوع ایدۀ انقلاب برای توجیه محافظهکاری خود، چپ را عین تروریسم جلوه دادند و مردم را از عوارض انقلاب ترساندند. برای این کار، لازم بود تشکیلات مجاهدین خلق را هم چپ بنمایانند، حال آنکه آن هم همچون جناح حاکم بر جمهوری اسلامی گرایش مذهبی بنیادگرا داشت. (که به فراخور مد روز شعار چپ میداد و حالا هم به فراخور مد روز هیچ نمود چپی ندارد.) البته آنها به چپ سیاسی بسنده نکردند و در ادامه مصدق و جریان ملی را هم مورد حمله قرار دادند تا قوامالسلطنه را بهعنوان نماد سیاستمدار محافظهکار ایرانی برجسته کنند؛ و به تبع مقایسۀ مضحک سعید لیلاز، هاشمی رفسنجانی – که خود را پیشتر با امیرکبیر مقایسه کرده بود – را بازتولید قوام بنمایانند.
آن باد سیاسی که مطبوعات اصلاحات، بهویژه نشریات قوچانی، در جامعه کاشتند، خیلی زود تبدیل به توفان تلویزیون منوتویی شد که مخاطبانش هزاران برابر مطبوعات رانتی قوچانی بود؛ تلویزیونی که نه فقط از انقلاب ۵۷ و چپ، مصدق و جریان ملی شدن نفت، بد میگفت که خود اصلاحطلبان را هم تحقیر و تخطئه کرد. و درحالیکه نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی روی تلویزیونهای ماهوارهای سرگرمکننده و عامهپسند مثل جمتیوی سرمایهگذاری مستقیم کرده بودند، منوتو همراه با ایراناینترنشنال زمینه را برای براندازی به وجود آورد.
تلاش اصلاحطلبان محافظهکار برای خشکاندن تخیل سیاسی مردم بهمعنای طرد هر نوع امکان بدیل پساانقلابی و نفی تغییرات بنیادین جهت نیل به جامعهای بهتر بود. بدین ترتیب، خلأ سیاسی برای پیگیری خواست رادیکال جامعه که جناح راست اصلاحطلب در ایران دامن زد، نمیتوانست بیپاسخ بماند و خیلی زود اپوزیسیون راست خارجنشین میوۀ آن را چید: براندازی متکی به بیگانه و تروریسم راست.
اکنون تروریستهایی را در خیابانها و کوچهها بنگرید که هیچ نسبتی با مردم و میهن نداشته و از ترور و خرابکاری ابایی ندارند؛ چه تروریستهایی با آموزش حرفهای و چه عوامل خرد و میدانی که با وانت در سطح شهر و در پوشش زبالهگرد پهپاد هدایت میکنند و با لیزر سبز و گوشی موبایل به موشکهای اسرائیل گرا میدهند.
مبارک نهادهای امنیتی و اصلاحطلبانی باشد که از امثال ادارۀ چپ نوی وزارت اطلاعات به روزنامهنگاری روی آوردند و ترجیعبند سرمقالههایشان در «مهرنامه» این بود که «مارکسیسم یعنی اشتراک زنان». همچنان که برخیشان کتابهای زرد دربارۀ زندگینامۀ دیکتاتورها چاپ کردند و حتی راسپوتین (واعظ ارتدوکس و پیشگوی شارلاتانی در دربار تزار که اگر اطرافیان تزار نمیکشتندش، اولین اعدامی انقلاب اکتبر به دست لنین میبود) را هم چپ نامیدند.
ما اما با تمام این تهمتهای اصلاحطلبان و براندازان و تمام آن سرکوبهای امنیتی، پای ایدۀ «انقلاب» ایستادهایم.
*منبع: تلگرام رضا نساجی
**اکبر منتجبی








