این روزها، پس از تجاوز نظامی رژیم های اسرائیل و در کنار و کمک او آمریکا به خاک ایران، گفتمان همه پرسی یا رفراندم برای وادار کردن رژیم جمهوری اسلامی به تغییرات جدی در ساختار خود ، قانون اساسی و تعامل با نیروهای اپوزیسیون و شرکت دادن فراگیر همه نیروهای میهن پرست در ائتلای کشور و آمادگی دفاعی آن داغ شده است و هواداران و مخالفانی دارد.
شهاب برهان در مقاله خود با عنوان« تب بر رفراندوم » در «اخبار روز», ۱۹ جولای ۲۰۲۵، برابر ۲۸ تیر ۱۴۰۴، مخالفت خود را با همه پرسی یا رفراندم بعنوان وسیله ای برای تغییر رژیم بیان میکند.
ابتدا تمرکز او بر پیشنهاد مهندس میرحسین موسوی، دال بر رفراندم برای تشکیل مجلس موسسان قانون اساسی است. ولی در نهایت با مراجعه به سابقه مطرح شدن این خواست در اواخر کار دولت خاتمی، جنبش اعتراضی ۱۳۹۶ و رجوع به ویژگی های گوناگون و کاستی های سرشتی رفراندم بعنوان وسیله و تاکتیکی برای تغییر رژیم، و نارسایی ها و نادرستی های نهفته در اهداف و چگونگی اجرا و نظارت بر آن، آنرا ابزار درستی برای تغییر رژیم نمیداند و حتا طرح آنرا فریبی برای کشاندن مردم از میدان و خیابان به خانه ها میداند- در خیزش اعتراضی ۱۳۹۶- و «سرگرم کردن آنها به اینکه احساس کنند ، واقعاً دارند کاری برای بدست گرفتن سرنوشت خود انجام میدهند»- پیشنهاد مهندس موسوی-، در حالی که همه این ها در تجربه ای که با رژیم جمهوری اسلامی بوده، فریبی بیش نیست.
اجازه دهید بدون غرق شدن در بحثی کشدار به مهمترین موارد و ویژگی های یاد شده بپردازیم.
۱. او پیشنهاد رفراندم مهندس موسوی را که خواستار تغییر ساختاری شده است که دیگر نماینده همه مردم نیست، یک تلاش در جهت اصلاح نظام میداند و وعده رفراندم را «امید کاذبی» میداند که برای سرگرم کردنشان» به این که «خیال کنند دارند کاری جدی برای هائی خودشان میکنند» . «در حالی که مردم نه تغییر در شیوه حکمرانی و اصلاح ساختار نمایندگی نظام بلکه سالهاست که سر نظام را میخواهند.»
۲. او سپس با نگاهی به تاریخچه طرح خواست رفراندم، به طرح رفراندم از سوی گروه ناهمگونی از اسماعیل خویی تا فرخ نگهدار میپردازد که نهایتاً دو دسته شدند و گروهی از آن در سایت «شصت میلیون دات کام» در پی «مسلط کردن گفتمان رفراندم بعنوان یک راهکار» برای تغییر رژیم بوده است و نه شرایط اجرایی رفراندم و چند و چون حکومت آینده، و نه چیزی بیشتر از آن.» . شهاب مینویسد که: «مسئله این است که این شکل و فرم، و این گفتمان و راهکار… وقتی بر جامعه مسلط شد و به مرحله اجرا رسید، اصلأ عملی و شدنی هست…. یا اینکه مردم….سر از برهوت دیگری در خواهند آورد؟»
۳.در ادامه بحث روشن میشود که مشکل شهاب به این یا آن تفسیر و برداشت از طرح رفراندم از سوی شخصی خاص و با هدفی خاص در شرایطی خاص نیست. او با مراجعه به طرح خواست رفراندم در خیزش ۱۳۹۶ هم میگوید که در آن «هم تک صداهایی برای «رفراندم» شنیده میشد.» ولی «رفراندم یعنی برگردید به خانه. امروز رفراندم در خیابان است و پاسخ رژیم آشکار.» با وجود اینکه شهاب میپذیرد که این فراخوان رفراندم «در شرایط ائتلای سیاسی بود و بخصوص که مهر زحمتکشان…را بر خود داشت و تمامیت رژیم را نفی میکرد.»
یعنی در آن مورد هم شهاب رفراندم را در برابر خیابان و میدان، ترمز و فریب حرکت کردم در خیابان و میدان میبیند، نه همراه آن و برانگیزاننده آن.
۴. شهاب در ادامه در زیر چند عنوان به چگونگی برگزاری رفراندم، چه کسی برگزار کننده است، چه تضمینی برای پذیرش نتیجه رفراندم از سوی رژیم وجود دارد، وقتی که نتیجه به زیان او باشد و غیره میپردازد که در نهایت آنرا به عنوان وسیلهای برای تغییر رژیم زیر سؤال میبرد و رد میکند. به چند مورد مهم میپردازیم.
۵. ابهام در موضوع رفراندم. طبیعی است که نیروهای اپوزیسیون کنونی باید برای خود هدفی روشن، دست یافتنی و بسنده داشته باشند که مقطع مشترک اکثریت بزرگ و قاطع این نیرو باشد. بنظر من این مقطع مشترک باید ۵ خواست را در نظر بگیرد. اپوزیسیون و در درجه نخست اپوزیسیون چپ،باید خواهان یک جمهوری ملی، دموکرات ، سکولار و عدالت خواه باشد.
اگر در گذشته یا در پیشنهاد مهندس موسوی در تعیین اهداف رفراندم ابهام و کاستی وجود دارد، این اشکالات به سرشت و ذات رفراندم برنمیگردد. این اهداف را میتوان روشن و درست هم تعیین کرد و با روند پیشرفت جنبش تطبیق داد.
۶. فشار برای برگزاری رفراندم برای رسیدن به اهداف سیاسی، به ذات خود یک روش خشونت پرهیز و کم هزینه برای جامعه است و نشان از بلوغ سیاسی دارد و نه گمراهی. رفراندم آنزمان فریب و گمراهی خواهد بود که اهداف آن مبهم، متناقض، نارسا و یا دست نیافتنی تعیین شده باشد.
۷. شهاب میپرسد که چه کسی برگزار کننده رفراندم خواهد بود. طبیعی است که با توجه به تجربیات رژیم جمهوری اسلامی نمیتوان همه کارها را به او سپرد. قطعاً اپوزیسیون هم باید در برگزاری این همه پرسی در کنار نهادهای بینالمللی بیطرف نقش فعالی داشته باشد و بر درستی انجام آن نظارت کند. شهاب میگوید که چگونه ممکن است از رژیم جمهوری اسلامی برگزاری رفراندمی را بخواهیم که بزیان اوست. او فراموش میکند که چنین رفراندمی در شرایط ضعف رژیم تحقق مییابد و نه تسلط کامل او بر اوضاع. چنانکه رژیم شاه هم گام بگام زیر فشار اعتراضی مردم به عقب نشینی هایی تن داد که یکسال پیش از آن هیچ کس تصورش را هم نمیکرد. یا همین رژیم در جریان جنبش های اعتراضی متوالی سنگرهایی را تسلیم کرد که در گذشته بسختی از آن ها دفاع مینمود. نمونه روشن آن، کوتاه آمدن در حجاب و پوشش زنان حتا پس از سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» است.
۸. شهاب میگوید که برای پذیراندن نتیجه رفراندم مردم باید به رژیم فشار وارد کنند، وگرنه او نتیجه رفراندمی را که بزیان اوست نمیپذیرد. بعد میپرسد که اگر مردم به این درجه از توانایی رسیده اند، دیگر چه نیازی به برگزاری رفراندم دارند.
شهاب در نظر نمیگیرد که رفراندم یک خواست بسیج کننده است و مردم به این توان در صورتی میرسند که مسیر تحمیل رفراندم به رژیم را با موفقیت طی کرده باشند. در ابتدای حرکت چنین توانی بسیج و سازمان دهی نشده است.
۹. تفاوت بین ابزار دموکراتیک و دموکراسی:
در باره رفراندم بعنوان وسیله دموکراتیک شهاب هشدار درستی میدهد که نباید حاصل کار آنرا الزاماً دموکراسی دانست، صرفاً چون از وسیله ای دموکراتیک استفاده کردیم. میدانیم که اکثریت میتواند اشتباه کند. استفاده ناقص یا نادرست از یک وسیله دموکراتیک، هم میتواند نتیجه بسیار بدی ببار بیاورد. خمینی شیاد درست روز پیش از همه پرسی پس از سرنگونی رژیم شاه در جریان انقلاب ۵۷ که قرار بود، تکلیف رژیم سلطنتی را با نظرخواهی بین جمهوری یا سلطنتی تعیین کند، موضوع همه پرسی را به «جمهوری اسلامی، آری یا نه» تغییر داد. این تغییر ناگهانی موضوع رفراندم با سواستفاده او از قدرت و اتوریته ای صورت گرفت که او در مسیر انقلاب بدست آورد. نتیجه فاجعه بار آن، تحمیل قانونی یک رژیم واپس گرای مذهبی بود که بکلی از اهداف و شعارهای نخستین انقلاب، استقلال، ازادی و عدالت اجتماعی دور بود.
ولی چنانچه گفته شد، چنین سواستفاده ای، در سرشت خود رفراندم نیست. چنانچه خود شهاب هم یادآور میشود، شما میتوانید از یک وسیله مثل چاقو، برای بریدن نان صبحانه یا دریدن شکم بیگناهی استفاده کنید.
آز این رو، این بار باید موضوع همه پرسی از پیش روشن و دقیق تعیین شده باشد. با توجه به خواست اکثریت بزرگ مردم برای رهایی از شر یک رژیم مذهبی واپسگرا، سرکوب گر و فاسد، و افزایش آگاهی مردم در این چهل و چند سال حیات جمهوری اسلامی، قائدتا خطری چون همه پرسی پس از انقلاب ۵۷ نتیجه رفراندم را تهدید نمیکند.
۱۰. نتیجه گیری: همه پرسی که این روزها موضوع گفتمان داغی شده است، میتواند یک خواست و شعار بسیج کننده و برانگیزاننده باشد. نیروهای چپ باید در آن فعالانه شرکت کنند، شعارها و خواسته های آن را بر پایه مهمترین اهداف مشترک نیروهای ملی و دموکرات تعیین کنند و آنرا بستری برای تشکیل یک جبهه واحد دموکرات و ملی از اپوزیسیون داخل و خارج کشور تبدیل کنند. خواست محوری این جبهه و این رفراندم باید تشکیل یک جمهوری ملی، سکولار، دموکرات و عادلانه باشد.
بهزاد عمرانی ، اول مرداد ۱۴۰۴، ۲۳ جولای ۲۰۲۵






یک پاسخ
با عرض تاسف, در دنیای کنونی سیاستمداران جزٔ صادق ترین افراد جامعه محسوب نمیشوند و عمومأ سعی در طرح و پیچیده نمودن مقاصد اصلی خویش در فرم های دیگر را دارند. ایشان نیز مورد استثنا نبوده و گذری کوتاه به گفتارهای گذشته ایشان نماینگر مقصد اصلی ایشان است و کمتر نیازی به گقتکوهای استدللی ضروری بنظر میرسد. کوتاه سخن: وقت تلف نکنیم.