
فراخوانی امید آفرین
۱۷ نفر از فعالان مدنی و سیاسی در ایران بیانیه ای در داخل کشور تحت عنوان “ما نگران سرنوشت ایرانیم” صادر نمودهاند. آنها در این بیانیه مینویسند:
“راه رهایی ما از شرایط فعلی، تاکید بر عاملیت و کنشگری مردم و احقاق «حق تعیین سرنوشت» آنان است. راهی که نه سازش و همراهی با حاکمان و حکومت استبدادی است و نه از مسیر جنگ و اتکا به قدرتهای خارجی میگذرد.
ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بینالمللی و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر، برای «گذار دموکراتیک» هستیم.»
گذار دموکراتیک، برنامه، راهبردها و راهکارها
“گذار دموکراتیک” نقشه راه دستیابی به “دولتی دموکراتیک” در ایران است. در این مرحله از گذار دموکراتیک، دستیابی به اهداف فراخوان، یعنی برگزاری رفراندوم آزاد، و تشکیل مجلس موسسان در راستای شکلگیری یک دولت ملی و فراگیر در این فراخوان، تنها با برپایی “دیالوگ ملی” برای ائتلاف گسترده در جامعه سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج ایران، محتمل و ممکن است.
تردیدی در این نیست که رسیدن به اهداف نامبرده، تنها با بسیج دموکراتیک جامعه مدنی و مفصلبندی آن با ائتلاف جامعه سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج مقدور است.
برنامه مرحله نخست این گذار دموکراتیک: برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بینالمللی.
اولین راهبرد در این مرحله نخست: برنامهریزی و مدیریت سیاسی در جامعه سیاسی اپوزیسیون درداخل و خارج ایران برای دستیابی به نقشه راه ائتلاف گسترده از طریق ”دیالوگ ملی” و در نتیجه برگزاری رفراندوم آزاد در ایران است.
طبیعی است که مسیر این ”دیالوگ ملی” از میان احزاب سیاسی، جامعه مدنی، نخبگان سیاسی و کنشگران سیاسی میگذرد و هدف آن علاوه بر ایجاد ائتلاف گسترده، تنظیم برنامه، راهبردها و راهکارها، برای برگزاری رفراندوم آزاد در ایران است.
“دیالوگ ملی” در داخل و خارج
دیالوگ ملی، بسترساز عبور از پراکندگی به کثرتگرائی و امکانی برای برپائی نهادی در جهت ائتلاف سراسری جامعه سیاسی اپوزیسیون طرفدار برگزاری رفراندوم، در لحظه کنونی است.
سامان دادن به دیالوگ ملی، باید آگاهانه و با برنامه باشد و این امر تنها از طریق گفتگوهای سازمانیافته، امکانپذیر است.
تاکنون نشستها و گفتگوهای بیشماری، بدون تعیین هدف مشخص، با بازده بسیار محدود و به دور از پاسخگوئی مسائل اساسی، برگزار شده است.
دیالوگ ملی قاعدهمند، میتواند بستری برای افزایش کیفیت و کارآمدی گفتگوهای محدود، دو جانبه، چند جانبه و سراسری باشد و در خدمت تعیین برنامه، راهبردها و راهکارهای برگزاری رفراندوم قرار گیرد.
تفاوت دیالوگ ملی با گفتگوهای جاری
دیالوگ ملی هم در هدف و هم در متدولوژی با بحثهای اقنائی، جدلهای موازی و گفتگوهای بیهدف متفاوت است. برای دیالوگ ملی باید شیوههای رایج گفتگو در میان اپوزیسیون، مانند تصحیح نظرات دیگران، انتقاد یا ارشاد و همچنین دفاع از خود، به کنار گذاشته شود.
هدف از دیالوگ ملی، آگاه شدن طرفین از عقاید یکدیگر برطرف نمودن ناروشنیها و ابهامات در مسیر برگزاری رفراندوم است.
راهبرد دوم: هدف برنامهریزی و مدیریت سیاسی در جامعه مدنی باید براساس تجربه حاصل از جنبش مهسا، دستیابی به ائتلاف چهار جنبش عمده در ایران یعنی جنبش دموکراسی خواهی، جنبش زنان ، جنبش سبکهای جدید زندگی و جنبش عدالت خواهانه باشد.
با برتری هژمونیک (اتوریته) جامعه سیاسی و جامعه مدنی در ایران بر حکومت جمهوری اسلامی، راه برای برگزاری رفراندوم آزاد باز میشود.
راهکارها: بسیج دموکراتیک و بسیج سیاسی
جامعه سیاسی عرصهای برای بسیج سیاسی و جامعه مدنی عرصهای برای بسیج دموکراتیک است. با مفصلبندی و ائتلاف این دو عرصه، برگزاری رفراندوم آزاد محتمل و ممکن است.
الف – مفروضات بنیادین بسیج دموکراتیک
بررسی افق قابلیتهای بسیج دموکراتیک در ایران، نشانگر این موضوع است که جامعه مدنی بلقوه در کجا ایستاده است و در زمانی که گسترش یافت، چه میتواند باشد.
مفروضات بنیادین بسیج دموکراتیک در ایران عبارتند از:
الف- نارضایتیهای گسترده در عرصه معیشت و اقتصاد: تبعیض و شکاف طبقاتی، بالا بودن احساس محرومیت، توسعه فقر و حاشیه نشینی، ناپایدارکاری، افزایش جمعیت تهیدستان و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ، چالشهای اقلیمی و مسائل محیطزیستی، توسعه و تعمیق ناکارآمدی حکومت در اقتصاد، آموزش، بهداشت، محیط زیسـت، کسب و کار و…
ب- کنش های اعتراضی روزمره و افزاینده در عرصههای فرهنگی- اجتماعی: ناکارامدی الگوی فرهنگی رسمی در جمهوری اسلامی، خشونت و سرکوبگری در تحولات زیستی روزمره و سبک زندگی، فقدان حقوق شهروندی و آزادیهای سیاسی – مدنی، فساد و غارتگری در مجموعه دستگاه حکومتی، شکافهای نسلی، جنسیتی، اتنیکی، مذهبی و توسعه بیاعتمادی، بیآیندگی، ناامیدی و…
با ترسیم و توضیح این مفروضات بنیادین، میتوان افق قابلیتهای بسیج دموکراتیک در ایران را آیندهنگری نمود.
بررسی پژوهشهای اعتراضی حاکی از این است که با انباشت بیشتر نارضایتیها، این اعتراضات در ایران نیز فراگیرتر خواهند شد. بررسی روند این اعتراضات در سه دهه اخیر نشانگر کوتاهتر شدن چرخه تناوب، افزایش شدت و رادیکال شدن آنهاست.
نارضایتیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روند فزایندهای خواهند داشت و به تبع آن اعتراضات اجتماعی نیز گسترش مییابند. در مجموع بسترها و عوامل شکلدهنده نارضایتی پایدارتر و اثرگذارتر میشوند و در این رابطه است که اعتراضات رادیکالتر میگردند.
شیوهپهای مبارزاتی مسالمتآمیز و توسعه نافرمانی مدنی چند سویه
در حکومت استبدادی جمهوری اسلامی همه مجراهای قانونی و حقوقی برای بیان اعتراضات مسدود است. در این حکومت سازوکارهای نهادینه برای کنشهای اعتراضی مسالمتآمیز وجود ندارد. از سوی دیگر سرکوبگری در جمهوری اسلامی فقط منحصر به عرصه سیاسی نیست، نهادهای مختلف نظامی، شبهنظامی، اطلاعاتی، عملیاتی، قضایی، رسانهای دو عرصه مهم دیگر زندگی اجتماعی یعنی “عرصه عمومی” و “حریم حقوق شخصی” را زیر سیطره خود دارند. در این دو عرصه آنها مانع اصلی در راه ایجاد و گسترش نهادهای مدنیاند. آنها مهمترین مانع برای تامین حقوق شهروندی و آزادیهای شخصیاند.
شیوههای بسیج و مبارزاتی مسالمتآمیز در عمل اعلامیهنویسی، ارسال نامههای اعتراضآمیز، فعالیتهای مطبوعاتی، سخنرانی، گردهمایی، بستنشینی، راهپیمایی، تحریم و اعتصاب بودهاند. در مجموع میتوان گفت مقاومت مدنی در جنبشها تلفیقی از کنشهای خیابانی، اعتصابات گسترده و نافرمانی مدنی است.
توسعۀ فزاینده شکاف دولت- ملت، که همراه با بیاعتمادی گسترده به ارزشها و هنجارهای رسمی است، زمینه را برای سرپیچی و نقض این هنجارها در شهروندان در ایران فراهم کرده است.
نافرمانی مدنی، اقدامی اساسی برای نقض هنجارهایی است که از سوی حکومت تعیین شدهاند. در این زمینه است که شهروندان با سرپیچی از این هنجارها اعتراض خود را به نظام سیاسی مستقر اعلام میکنند و قابلیت اجرایی قوانین را به چالش میکشند.
ویژگیهای مهم نافرمانی مدنی، آگاهانه بودن، خشونتپرهیزی و عمومی و فقدان نفع ملموس فردی است.
سویه دیگر نافرمانی مدنی، گسترش ارزشها و هنجارهای مدرن در فضای اجتماعی است. شهروندان با ارائه سبک زندگی و الگوی مطلوب نظام سیاسی- اجتماعی قادر خواهند بود شکاف بین سپهر رسمی و مدنی را توسعه و تعمیق بخشند.
هدف اصلی گسترش نافرمانی چندسویه، گذار هژمونیک جامعه مدنی است. این گذار در سطح جامعه، از طریق هماهنگی و ائتلاف حداقل چهار جنبش عمده، دموکراسی خواهی، جنبش زنان، جنبش سبکهای جدید زندگی و جنبش عدالتخواهانه ممکن خواهد بود.
با پیوند یافتن خیزشهای خیابانی و جنبشهای مطالباتی و فراگیر شدن اعتراضات، جامعه مدنی قادر است، حمایت گستردهای را در تمام سطوح جامعه کسب نماید، و با مفصلبندی آن با ائتلاف جامعه سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج، راه را برای برگزاری رفراندوم آزاد، هموار کند.






5 پاسخ
با سلام
در چارچوب سناریوهای آینده برای ایران:
آینده غیر ممکن : اصلاحات ساختاری و گسترده از جانب حکومت
آینده های امکان پذیر وشدنی
– تداوم وضع موجود
– سرکوب کامل جنبش و ادامه رژیم
– انقلاب یا براندازی خشونت بار در داخل و ادامه چرخه اقتدارگرایی
– براندازی با نیروی خارجی ومسیر منتهی به فروپاشی (جنگ داخلی محدود، فروپاشی سرزمینی و …)
آینده محتمل: اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی (مصالحه ملی بر پایه میانجیگری)
آینده مطلوب و برنامه ریزی شده: گذار( انقلاب) دموکراتیک خشونت پرهیز”
به سه دلیل از فراخوان داخل کشور حمایت می کنم:
الف-ا فراخوان از جانب مبارزین مدنی و سیاسی شناخته شده از داخل ایران است.
ب-فراخوان ممکن است راه برای آینده محتمل باز شود: اصلاحات رادیکال ساختاری تحمیلی (مصالحه ملی بر پایه میانجیگری)
ج- در لحظه کنونی فراخوان جایگزینی در مقابلآ براندازی با نیروی خارجی
احمد هاشمی
فعالین مدنی میخواهند همه چی در آرامش ومطابق با اصول مدنی پیش برودلذا برایشان مهم نیست حکومتی مانند ج.ا تاکنون چگونه مردم و فعالیتهای مدنی وآرام آنها را با خشونت سرکوب کرده برای گذار از این حکومت ورفراندوم آزاد نسخه نافرمانی مدنی و پرهیز از خشونت میدهند. ولی نمیگویند ملت در این رفراندوم به چی رأی خواهند داد؛ برچیدن ج.ا، جمهوری از انواع آن یا پادشاهی و.؟ اما وقتی از بیانیه دفاع میکنند معلوم میشود چندان هم آدمهای مدنی نیستند وبخش کثیری از مردم و عقیده آنها را کنار میگذارند وقتی رسانه نزدیک به عبدالله مومنی (یکی ازامضا کنندگان)مینویسد تفاوت بنیادین بین پیشنهاد رفراندوم شاهزاده و آنها وجود دارد:” طرح مورد حمایت رضا پهلوی از ابتدا نتیجهای از پیش تعیینشده دارد: بازگشت به سلطنت”. یعنی میدانند که در یک رفراندوم آزاد که گزینه پادشاهی در آن باشد اکثریت مردم ایران به آن رای خواهند داد پس به سمتی میروند که یک رفراندوم حذفی داشته باشند. اینجوری دموکراسی اخته میشود.
جناب هاشمی دیگه از شما بعید بود که با شناخت طولانی که از رژیم شیعه فاشیستی ملاها دارید فریب شعار رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان را توسط گروهی را بخورید.شما وقتیکه شرط گذاشتید که چنین رفراندوم احتمالی زیر نظارت نیروهای خارجی مستقل بیطرف باشد یعنی میدانید که اگر سپاه تروریستان که محافظ صندوقهای رای مردم است در ایران باشد امکان جعل و دستکاری نتیجه رفراندوم زیاد است، پس چرا عاقل هایی امثال شما ابتدا خواستار منحل شدن سپاه نمیشوید که مزاحم هرگونه اصلاحات در ایران هست؟ساده لوحانه است که سپاه یعنی ج.ا. بیاید خودش داوطلبانه با برگزاری رفراندوم حتی نمایشی موافقت کند تا گور خودش را بکند.درضمن رفراندوم زمانی معنی دارد که شرایط ماقبل برگزاری حداقل نیمه دمکراتیک باشد و دوتا رسانه آزاد در ایران باشند که مردم حرف و درد دل شان را آزادانه با هم تبادل نظر کنند، وگرنه اگر قرار باشد همه چیز از کانال رژیم بگذرد و بلندگوی یکطرفه باشد رژیم نتیجه رفراندوم را به نفع خودش مصادره میکند چه بهتر!
اینکه از موضع دانایی بخواهیم بگویم نگارنده نوشتار فریب خورده است این روش
از آن روش های است که شاید فرد دچار توهم دانایی شده است
پریروز خامنهای آمده و میگوید که در درگیریهای اخیر ما پیروز شدیم و با توفیق الهی بزودی اسرائیل را نابود خواهیم کرد……
بعد در این شرایط و با بودن همین حاکمیت ما خواهان برگزاری رفراندوم آزاد، شفاف و تحت نظارت نهادهای مستقل بینالمللی و تشکیل مجلس موسسان شویم…..؟؟؟؟ سادگی محض نیست؟؟؟؟ آن هم از سوی یکسری از فعالان مدنی و سیاسی؟؟؟؟ و یا مسئله دیگری در پشت آن نهفته که ما خبر نداریم و یا آنها نمیخواهد به صراحت با مردم درمیان بگذارند….؟؟؟؟