
کوروش طاهرنسب

امشب آن جمله کارل مارکس، که بر زبان آورده، در فینالی مملو از نمادگرایی ورزشگاه متلایف در ایست رادرفورد، نیوجرسی، در روز ۱۳ جولای ۲۰۲۵ که بر مبنای فرهنگهای منطقه خاورمیانه و از همه رایج تر در ایران، روزی است نحس، مصداق پیدا می کند. مارکس گفته: تاریخ دوبار تکرار می شود، به صورت کمدی یا به صورت تراژدی! در فینال جام باشگاههای جهان فیفا، تیم انگلیسی چلسی در مقابل تیم فرانسوی پاری سن ژرمن قرار می گیرد. اما، درام یا کمدی واقعی در محدوده خارج از سلطه دو تیم آشکار میشود. در این قلمرو، دونالد ترامپ، رئیس جمهور دمدمی مزاج ایالات متحده، مستبدانه و در حالی که رئیس فیفا مثل خدمه های کاخ سفید وی را نظاره می کند، در قامت ابر رئیس جمهور جهان که فیفا عضو کوچکی از قلمرو فرمانروای وی هست، مدال ها و جوایز داوران، بازیکنان و مربیان دو تیم را اهداء می کند. در اینجا است که حضور او در فینال، که ویترینی غبار گرفته از جاهطلبی جهانی فیفا است، سایهای طولانی بر این رویداد میاندازد. انتخاب علیرضا فغانی، داور متولد ایران که اکنون نماینده استرالیا است، برای قضاوت این مسابقه، تصمیمی است که به ویژه با توجه به تجاوز اسرائیل و بمباران تأسیسات هسته ای ایران توسط ترامپ – اقدامی تحریکآمیز است که مانند ابری طوفانی بر فراز مراسم سایه افکنده است، و دارای بار سیاسی ناخواستهای است. علیرضا فغانی، داور باتجربه ۴۷ ساله با سابقهای طولانی، قرار است پس از این مسابقه بازنشسته شود. انتخاب او، همانطور که پیرلوئیجی کولینا از فیفا اشاره کرد، نشان دهنده عملکرد بیعیب و نقص او، در این مسابقات، از جمله بازی افتتاحیه بین اینتر میامی و الاهلی، رویارویی بایرن مونیخ با بوکا جونیورز و پیروزی چلسی در مرحله یک چهارم نهایی مقابل پالمیراس است. با این حال، در این لحظه سیاسی، میراث ایرانی او به یک صاعقه تبدیل میشود و سوالاتی را در مورد چگونگی مدیریت ترامپ در این رویارویی، نحوه واکنش فغانی و اینکه آیا فیفا میدان مین دیپلماتیک را پیشبینی کرده بود، مطرح میکند.

با توجه به سابقه ترامپ و دمدمی مزاج بودن وی و همچنین اعمال رفتار و کردارهای فریبکارانه، می توان انتظار داشت که رفتار ترامپ با تیم داوری این بازی و در صدر آنان با علیرضا فغانی در مراسم اهدای جوایز مورد توجه و زیر ذره بین رسانه ها و جهانیان باشد .تصور کنیم، ترامپ، که همیشه یک نمایشدهنده و یک فریبکاراست، با گامهای بلند وارد زمین میشود، که البته حضورش آمرانه و تفرقهانگیز است. در این حالت غرش جمعیت ترکیبی از تشویق و تمسخر است که منعکسکننده شخصیت دوقطبی اوست. علیرضا فغانی، در کنار تیم داوری خود – دستیاران استرالیایی آنتون شچتینین و اشلی بیچام، داور چهارم آرژانتینی فاکوندو تلو و دیگران – ایستاده و منتظر دریافت جوایز و مدالهای تشریفاتی هستند. رفتار ترامپ با فغانی احتمالاً یک نمایش حسابشده خواهد بود. او، از جزئیات ماجرا آگاه است: دست دادن با یک داور متولد ایران پس از دستور حمله هوایی به ایران میتواند به عنوان نشانهای از بزرگواری یا یک اشتباه دیپلماتیک جلوه داده شود. ترامپ، که هرگز از جنجال دوری نمیکند، ممکن است رویکردی نمایشی را انتخاب کند. او میتواند دست فغانی را محکم بگیرد، لبخند مخصوص خود را بزند و با صدای بلند بگوید: «کارت عالی بود، داور! حالا استرالیایی شدی و ایران را جا گذاشتی؟ کارت درسته؟ انتخاب خوبی کردی!» این اظهار نظر که با صراحت خاص او همراه است، ریشههای ایرانی فغانی را نادیده میگیرد و در عین حال بر ملیت پذیرفته شده او تأکید میکند، اقدامی برای منحرف کردن هرگونه برداشت از گرمی نسبت به ایران. از طرف دیگر، ترامپ ممکن است رویکرد سردتری را انتخاب کند، یک دست دادن سرسری و سر تکان دادن مختصر انجام دهد و چشمان اش جمعیت را برای تشویق جستجو کند. که اگر تماشاگران ساکت بمانند یا معترض ترامپ شوند، آنگاه است که دونالد ترامپ از کوره در رود و هر چه در سر دارد نثار فغانی و ایران و استرالیا کند. مگر در کاخ سفید با زلینسکی و دیگران چنین برخوردهائی نکرده بود؟ چنین بیتفاوتی نشاندهنده بیمیلی او به هرگونه ارتباط با ایران است و با موضع جنگطلبانه او همسو میشود. با این وصف ، در شرایط عادی دست دادن نمادی بین ترامپ و فغانی لحظهای است که دوربینها آن را ثبت خواهند کرد. پس از بمباران تأسیسات ایران، این حرکت وزن نمادین عظیمی دارد. برای ترامپ، این فرصتی برای ابراز تسلط است و این تعامل را به عنوان بزرگواری یک پیروز نسبت به هموطن دشمن شکستخورده قاب میکند. برای فغانی، این آزمایشی از موضع غیرسیاسی اوست، لحظهای که میراث شخصی و وظیفه حرفهای او با هم تلاقی میکنند. ترامپ ممکن است دست دادن را طولانی کند و آن را به یک عکس یادگاری تبدیل کند، دست اش فغانی را در بر بگیرد در حالی که چیزی نامفهوم اما تحریکآمیز مانند «ما در ایران از پس کار برآمدیم، مگر نه؟» زیر لب زمزمه میکند. جمعیت، بیخبر از کلمات، فقط تصویر را میبیند: دو مرد، یکی یک دلال قدرت جهانی، دیگری داوری که در تیررس تاریخ قرار گرفته است. فغانی، که همیشه دیپلمات زمین، آن هم از نوع محافظه کاراش بوده است، احتمالاً محکم و با حالتی خنثی راه خود را پیش می گیرد. این لحظه، جریانهای پنهان سیاسی فوتبال را برجسته میکند. فیفا، علیرغم اصرار بر بیطرفی ورزش، نمیتواند از این واقعیت فرار کند که هر دست دادن، هر پرچم، هر سرود، یک بیانیه ژئوپلیتیکی است. تصویر ترامپ و فغانی، که برای میلیاردها نفر نمایش داده می شود، نه فقط زودگذر نیست بلکه بسیار عمیق و ماندگار در تاریخ است.

شرح تصویر سمت چپ: یک بازی بین المللی بین تیمهای امید ایران و امید روسیه. داوران از راست: جمشید نیک مهر- استاد جعفر نامدار- کوروش طاهرنسب
در چنین وضعیتی شاید شخصیت داوری مثل جعفر نامدار استاد بزرگ داوری ایران و آسیا نیاز بود که رودر روی ترامپ قرار گیرد. ترکیبی از هنر و شجاعت که نامدار به عنوان داور در آسیا و فراتر از آن تجسم بخشید. حضورش بیانیهای جسورانهتر میبود. نامدار میتوانست در کمتر از یک دقیقه مراسم را به یک کلاس استادی از متانت تبدیل کند، اعتماد به نفس او که در شاهین پرورش یافته بود، نقطه مقابل رجزخوانی ترامپ. شهرت او در ایران و آسیا میتوانست این لحظه را تقویت کند و آن را به یک سنگ محک فرهنگی برای هوادارانی تبدیل کند که فوتبال را به عنوان مقاومت میبینند. با این حال، فیفا احتمالاً فغانی را به عنوان انتخاب امنتر دید. شهرت نامدار و روابط اش با ایران میتوانست بررسی دقیقتری را به ویژه پس از بمباران آمریکا و تجاوز ۱۲ روزه اسرائیل به خاک ایران، به دنبال داشته باشد. گذرنامه استرالیایی و سابقه سیاسی پایینتر فغانی، او را به چهرهای کمتر تحریکآمیز تبدیل میکند، حتی اگر خداحافظی او فاقد پتانسیل نامدار برای شورش آرام باشد. در واقع سیاست و دیپلماسی در وجود داوران نسل گذشته ایران موج می زد. زیرا تکنولوژی مثل امروز در دسترس نبود که به داور کمک کند. یا شرایط جامعه و فوتبال ایران مثل این دوران نبود که سازوکارها و مکانیسم های اجتماعی و سیاسی بیگانه با فوتبال باشند. از طرفی بازیکنان خاک خورده زمین های خاکی بودند. زنده یاد جعفر نامدار بازیکن شاهین، بازیکن تیم ملی و یک مدرس واقعی در مکتب شاهین بود.
به باور من، بعید است که علیرضا فغانی با تحریکات ترامپ منقلب و آشفته شود. بلکه در عوض بر نقش خود تمرکز میکند: تضمین یک مسابقه عادلانه و یک خداحافظی آبرومندانه. موضع غیرسیاسی او سپر اوست و به او اجازه میدهد بدون اینکه در مدار ترامپ قرار بگیرد، مراسم را هدایت کند. با این حال، میراث ایرانی او، هر چقدر هم که دور باشد، او را به نمادی تبدیل میکند که نمیتواند کاملاً کنترلش کند. برخی از هواداران در ایران به دلیل ممنوعیت سفر ترامپ از ورود به ایالات متحده منع شدهاند، ممکن است او را به عنوان نمایندهای آرام و بی تفاوت از مقاومت خود ببینند. در حالی که دیگران ممکن است وفاداری او به استرالیا را خیانت بدانند. عده ای هم حضور فغانی را اعتباری برای فوتبال و جامعه ایران بدانند.
هر چند انتخاب فغانی را میتوان از زاویه دیگری و به عنوان تجلیل از تنوع – یک داور خاورمیانهای که در غرب شکوفا میشود – در راستای “لیبرالیسم” فیفا و شعار وحدت آن از طریق ورزش، در نظر گرفت. با این حال، بمباران ایران این روایت را پیچیده میکند. فغانی و هویت استرالیایی او، سرزنشها را منحرف کند. در هر صورت، این انتخاب اقدامی پرخطر است که آرمانهای ورزشی را با واقعیتهای ژئوپلیتیکی متعادل میکند.
شاید امشب از ابتدای شروع بازی، آتش زیر خاکستر شعله های اش زبانه بکشند و همراه گرمای سوزان ورزشگاه، همه را در خود غرق کند!




6 پاسخ
دنباله نظر قبلی
حاکمیت در استفاده از متخصصین که متعهد هم هستند
در بزنگاه هایی تخصص خود را به زیر پرش نمی برند گاهی خلاف خواسته حاکمیت عمل می کنند
حاکمیت از این گروه نتوانست بنفع خودش بهره های خاص ببرد
اما از آنجا که در جامعه حداقلی از کارها به باید به پیش برود که تخصص هایی نیاز است که
در یک حرکت مرید پروری از نوع مریدان ظاهر ساز، به افرادی که دانش هایی کمتر از دانش داران اصلی داشتند و دارند و دارای خصلت فرصت طلبانه هم هستند
فهماند برای بدست آوردن موقعیت ها باید ظاهرن تعهد هایی را نشان دهید و … این دانش داران تازه بقدرت رسیده اولین کارشان به حاشیه فرستادن دانش داران اصلی بوده
که این روش را در تمام موقعیت ها اجتماعی می بینیم
در کمیته داوران فردی بنام افشاریان حاکم می شود در پی حذف و یا به حاشیه بردند فغانی و یا فغانی ها بر می آید اما خود این افشاریان ناشیانه عمل می کند علنی رشوه می گیرد که سرنوشت خاصی پیدا می کند
در فدراسیون کشتی شخصی دلقک رفتار بنام دبیر حاکم می شود و..
برخورد با موضوع ترامپ و آقای فغانی در دو قسمت مجاز باید مورد توجه قرار داد
ترامپ شخصیتی است خود شیفته و دلال مسلک می خواهد خود را در اکثر مسائل دخیل کند و جوایزی از این رهگذر برای ثبت در تاریخ بدست آورد
او فکر می کند تمام جهان به او مانند یک فردی نگاه کنند که هرچه می گویدباید انجام دهند اما متوجه می شود دیگران برای او اهمیتی قائل نیستند دیگران روشی را پیش می گیرد از تیر راس تصمیاتش دور شوند تا دوره اش پایان پذیرد .
ترامپ وقتی رفتار دیگران را می بیند
حالت دمدمی مزاجیش را نشان می دهد می رود سراغ اهرم های که دارد اما او نمی داند اهرم هایش تاریخ مصرف خاصی دارند و می سوزند و….
بگذریم
اما موضوع آقا فغانی را چگونه باید دید؛
می دانیم
حکومت حاکم از همان ابتدای وارد یک بازی مخربی بنام تعهد و تخصص شده بود
گاهی روی تعهد تمرکز می کرد اما متوجه شد
متعهدینش یا شیادند و یاد ساده ویا فرصت طلبان خاص هستند
ناچارن بسمت تعهد و تخصص رفت
که در این موضوع هم دید بسیار از این متخصص ها که متهد هست
آقای طاهرنسب یکروز صبر می کردی تا بازی انجام شود و بعد تفسیر می کردی.
این داستان سازی ها و بیرون آوردن یک تئوری توطئه از آش شله قلمکار بی خاصیت به چه کار می آید؟
فغانی و بسیاری داورهای دیگر در بسیاری بازی های بین المللی منجمله بازی های جهانی که سردمداران کشورهای دو طرف حضور داشته اند داوری کرده.
شما حتی توجه نداری که در خود دولت ترامپ و اطرافش تعداد زیادی آمریکایی ایرانی تبار حضور دارند. همین اخیرا ترامپ با خسروشاهی رئیس ایرانی اوبر ملاقات داشت و حتی گفت شاید بهتر باشد او را برای مذاکره با حکومت ایران بفرستد این یعنی او نماینده آمریکا باشد.
فغانی داور خوب و خوشنام و مورد اعتماد با کمترین خطا در قضاوت هایش است و دلیل انتخابش هم همین است.
درود بر شما برزن گرامی و ممنون از نظرتان. عرض شود .لطف کنید و یکبار دیگر مطلب را بخوانید. آن چه که در لابلای حواشی این مطلب آرایش شده، در بازی فینال بین چلسی و پاری سن ژرمن با قضاوت علیرضا فغانی ، تا حد زیادی محقق شده.زمین فوتبال با دفتر کاخ سفید، زمین تا آسمان فاصله دارد.آقای علیرضا فغانی، شهروند آمریکا نیست .وی در آمریکا کار تجارتی، بازرگانی یا فعالیت ورزشی انجام نمی دهد. آقای خسروشاهی طی یک پروسه ادامه دار در جلسات با دونالد ترامپ شرکت می کند. ایشان در آن جلسه فقط یک فرد است و نه بیشتر! اما، آقای فغانی هم از طرف فیفا نمایندگی دارد، هم از طرف استرالیا، هم یک ایرانی است. افزون بر اینکه افکار عمومی جهان قضاوت وی را زیر نظر دارند(در موضوع داوری). چرا تماشاگران ترامپ را هو کردند؟ چرا ترامپ بر خلاف پروتکلهای ورزشی در جشن قهرمانی چلسی حضورداشت؟ در کجا شایستگی و توانائی علیرضا فغانی را نفی شده؟کجا نوشته ام وی با لابیگری انتخاب شده؟ نمیشود هم توطئه کرد هم آش شله قلمکار خورد! شاد باشی
ابتذال بر جهان انسانی در همه سو چیره گشته است، برادر. راست و چپ سیاسی، ورزش و هنر، فرهنگ و ادبیات همه تسلیم ابتذال شده و مقاومت در برابر این لشکر توانمند و تمامیت خواه ابتذال، کاری ست بی نهایت دشوار و طاقت فرسا.مقاومت در برابر ابتذال باید استراتژی ی شخصیت هر انسانی شود که خواهان فروش شعور وو معرفت خود نیست. زنده باد مقاومت در برابر تحقیر شدن.
توضیح و پوزش
در ابتدای جمله نخست ،متاسفانه در جریان نگارش یک اشتباه روی داده است. بدینوسیله با پوزش از خوانندگان و بازدیدکنندگان گرامی سایت اخبار روز، این اشتباه به شرح زیر تصحیح می گردد:
کارل مارکس گفته است که تاریخ دوبار تکرار میشود، یکبار بهصورت تراژدی و بار دیگر کمدی!