پس از یکدور تهدیدات، تبلیغات و تحریکات جنگی اسرائیل و آمریکا علیه جمهوری اسلامی به بهانه آشنای خطر “ایران هسته ای” و حمایت دولتهای غربی و رسانه های رسمی آنها، اسرائیل با حملات همه جانبه به ایران جنگی را آغاز کرد که ۱۲ روز ادامه داشت. جنگی که کل منطقه و جهان را وارد دوره ای پر مخاطره و ترسناک کرد. جنگی که مستقل از لطمات همه جانبه آن به جمهوری اسلامی و دولت اسرائیل، بیشترین تلفات را از مردم گرفت. پس از گذشت ده روز از جنگ و بمباران وسیع توسط دو طرف، دولت ترامپ با بمباران مراکز هسته ای ایران و ریختن ۳۰ تن بمب بر سر این مراکز، سرانجام با اعلام آتش بسی شکننده جنگ فعلا متوقف شده است.
تهدیدات، قلدری ها و ادعاهای ترامپ و اسرائیل و پرونده سیاه آنان در عدم پایبندی به قوانین بین المللی، با توجه به نیاز دولت جنگ طلب اسرائیل به تشدید کشمکش و جنگ، با توجه به مصونیت کامل اسرائیل در قبال جنایت جنگی و نسل کشی و حمایت بی قید و شرط دول غربی از آن، سایه جنگ و ترس و نگرانی عمیق از سرگیری مجدد جنگ، هنوز بر سر مردم ایران و منطقه سنگینی میکند.
این جنگ یکبار دیگر صفبندی های نیروهای سیاسی در اپوزیسیون را روشن تر از قبل در مقابل جامعه و مردم آزادیخواه در ایران قرار داد. حمله اسرائیل و برخورد احزاب و نیروهای سیاسی به آن امروز سنگ محک دوستی یا دشمنی آنان با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران برای رهایی از بختک جمهوری اسلامی و دستیابی به آزادی، برابری، رفاه، امنیت و سعادت همگانی است.
سیاست و موضع نیروهای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در قبال این جنگ، در قبال شرکا و همکاران اسرائیل و در قبال حامیان و مبلغین حمله به ایران، بیان جایگاه این نیروها در صف نیروهای سناریوی سیاهی و مدافعان جنگ و ویرانی و تباهی مدنیت یا در صف آزادیخواهی، صف مدافعان مدنیت و زندگی شهری بدون بمباران و کشتار مردم، مدافعان سرنگونی جمهوری اسلامی از راه انقلابی آزادیخواهانه، سناریوی سفید، است.
طی این ۱۲ روز و تا امروز بخشی از اپوزیسیون به نام ״ضدیت با جمهوری اسلامی״، به نام ״دفاع از مردم ایران״، در جبهه دولت فاشیست اسرائیل، جبهه نئو محافظه کاران در امریکا، جبهه مدافعان حمله نظامی به ایران و جنگ، ویرانی و بمباران و با خاک یکسان کردن جامعه و تبدیل ایران به عراق، افغانستان، سوریه و لیبی و غزه و… اند. در راس این صف امثال فاشیستهای آریایی به رهبری رضا پهلوی، جریان ارتجاعی و ضد اجتماعی و مذهبی مجاهدین به رهبری مریم رجوی، فرقه های بدنام قومی امثال عبدالله مهتدی قرار دارند. نیروهایی که نه فقط حمایت که همسویی خود با فاشیستهای حاکم در اسرائیل برای عراقیزه کردن ایران را نه فقط مخفی نمیکنند که بمباران مردم بیگناه را فرصتی برای ایفای نقش در سیاست رژیم چینج امریکایی-اسرائیلی اعلام کرده اند. امروز دیگر این حقیقت که این جنگ توسط اسرائیل و در همراهی بخشی از اپوزیسیون با هدف ״رژیم چینج״ انجام گرفته است، را نه دولت اسرائیل و نه میدیای رسمی در غرب مخفی نمیکنند.
در حاشیه این جریانات دست راستی و ارتجاعی، نیروهایی به نام کمونیسم و چپ، مانند حزب حمید تقوایی (حزب کمونیست کارگری ایران)، عملا به پیاده نظام این سناریو و دستگاه تبلیغاتی ماشین جنگی اسرائیل- امریکا تبدیل شده اند. جریانی ضد اجتماعی که با دفاع از دخالت بشردوستانه امریکا در لیبی و سوریه هر شبهه ای در پروناتویی بودن خود و دشمنی با کمونیسم و طبقه کارگر را از بین برد.
حزب حکمتیست (خط رسمی) ضمن محکوم کردن هر نوع همکاری با اسرائیل، محکوم کردن مبلغین ماشین جنگی اسرائیل- امریکا، ضمن تلاش برای سازمان دادن و تقویت جنبش آزادیخواهانه و انقلابی طبقه کارگر و مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی، همه نیروهای سیاسی و اپوزیسیون جمهوری اسلامی را به افشا، طرد و منزوی کردن این نیروها بعنوان جریانات سناریوی سیاهی، دشمن مدنیت و مردم آزادیخواه و مبارزه آنان برای آزادی و برابری، دعوت میکند. افشا و شناساندن ماهیت واقعی و ارتجاعی و ضد انسانی این نیروها، حاشیه ای و منزوی کردن بیشتر آنها اولین شرط و وظیفه هر نیرویی است که خود را در صف اپوزیسیون جمهوری اسلامی و همزمان مدافع مدنیت جامعه میدانند.
رابطه و خوش بش نیروهای سیاسی با این جریانات، نه فقط بی پرنسیبی و پرده پوشی نقش مخرب و خطرناک این جریانات در سیر سرنگونی جمهوری اسلامی، که میدان دادن به ارتجاعی دیگر در خون پاشاندن به جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و به تباهی کشیدن زندگی میلیونها انسان است.
سیاست احزاب و نیروهای سیاسی براى مقابله با سناریوى سیاه در جریان سرنگونى ارتجاع اسلامى، انزاو و طرد نیروهای سناریو سیاهی، نه فقط جایگاه سیاسی و اجتماعی هر حزب و نیرویی را تعیین میکند که یک شاخص مهم در ارزیابی از رابطه این احزاب با مردم آزادیخواه ایران است.
حزب حکمتیست (خز رسمی) ضمن تلاش همه جانبه برای بسیج و سازماندهی طبقه کارگر، اقشار محروم، زنان و مردم آزادیخواه برای مبارزه با جمهوری اسلامی و سرنگونی انقلابی آن، مقابله با نیروهای سناریوی سیاهی، مخرب و ضد مدنیت را یکی از وظایف خود در این مسیر میداند و برای آن میکوشد.
تردیدی در آن نیست که انقلاب، تحولات انقلابی و آزادیخواهانه در جامعه ایران برای پایان دادن به عمر جمهوری اسلامی و برای تحقق آزادی، برابری و زندگی مرفه و انسانی در گرو به میدان آوردن طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و تعیین نوع حاکمیتی است که مردم ایران با دخالت و اراده مستقیم خود آنرا انتخاب میکنند.
دخالت دولتهای منطقه و جهان و خصوصا دخالت دولتهای غربی از دولت مخرب آمریکا تا دولت فاشیست و نژاد پرست و جنایتکار اسرائیل در این روند، نه تنها علیه مردم آزادیخواه ایران است، که مخرب و از پیش محکوم است.
حزب حکمتیست (خط رسمی)
۱۱ خرداد ۱۴۰۴- دوم ژوئیه ۲۰۲۵
یک پاسخ
کمونیستها در شرایط مشخص کنونی چه باید بکنند؟ شرایط کنونی این است که جبهه ای قدرتمند که قابلیت مانور و مبارزه مستقل داشته باشد بنام “جبهه سوم ” وجود ندارد. می شود آنرا در روی صفحه کاغذ اختراع کرد ولی این جبهه در عمل فاقد هر گونه تاثیر انقلابی است و آنها که می خواهند در”سه جبهه” بجنگند که توهم مضحکی بیش نیست و چه در داخل و چه در خارج ایران، در جبهه نیروهای تجاوزکار قرار می گیرند. در عمل دو جبهه بیشتر نیست.”جبهه سوم” تنها تا زمانیکه مسایل جدی نشده است ، نقش دوگانه و جای ایفای دلقک های انقلابی را باز می گذارد . تصورش را بکنید که اکنون آمریکا و اسرائیل به ایران تجاوز کرده اند و در لحظه ایکه بایستی تجاوزات و قطع بمباران اشغالگران صهیونیست را همراه با مردم جهان محکوم کنند ، یک گروه ایرانیهای “جبهه سومی” پیدا شوند که می خواهند با شعار “سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی” ، یا “ما خواهان قطع بمباران ایران هستیم”، به نمایشات اعتراضی بپوندند !!