
پیش از تو
باران میبارید
و ابرها در خواب فصلها راه میرفتند
میوههای اندیشه بموقع میرسیدند
و پرسشها در حوالی پاسخهایشان پرسه میزدند
شعرها انسان را و زیبایی را میپرستیدند
و آغوشها رو به سوی هم پرواز می کردند
و زندگی از شادی برق میزد
بمبها بیمارستانها را نمیشناختند
و ترکشها کودکان را
زنها را
و غیرنظامیها را.
.
مرگ
با مهربانی به خانهها میآمد
کهنسالان
و بیماران را میبرد
و خانه را پاکیزه و ایمن میکرد
.
تو
خانهها را به راکتها و موشکها نشان دادی
و آرزوها،
نقاشیها
و عروسکها را منفجر کردی
.
تو
ویران کردن و کشتن را به انفجار آموختی
و شهرها را گروگان گرفتی
سوزاندن
گرسنگی دادن
و تشنگی را
در آنها ترویج کردی
آغوشها و بوسهها را ویران کردی
و آوار کلامت
عاشقانهها را تیرباران کرد
و زخمی چرکین در چشمها نشاند.
.
تو قلب سربازان
و سایهها را از عصب و عشق خالی کردی
و بر جنازهی زندگی رقصاندی
یوسف،
باکرگی،
ایمان
و ید بیضا را
پیش پای سامری سر بریدی
.
.
تو با دستهای خود
انسان را بدنام
خانه را خراب
و عشق را بیآبرو کردی
نگاه کن
حتی سنگ
با شنیدن نامت بالا میآوَرَد
.
.
پیش از تو
قانونهای جهان جاری بودند
و مرزها را
تقدیس میکردند
و دوربینها
سیمهای خاردار را به مرخصی می فرستادند
.
تو
قانونها را زیر پا نهادی
و مرزها را به قناره کشیدی
مهربانی را
عاشقی را
و زیبایی را دروکردی
و به جایشان
نفرت
و ناسزا کاشتی
.
تو
ای جهودی که از دستمال جلادی
در آشویتس جوانه زدی
و دستهای هیتلر را شستی
تو
آری تو
بی قلبترین بنیامین تاریخ!
با من بگو
فردا
جهان
با فرزندان یعقوب
چگونه رفتار خواهد کرد؟
۸/۴/۴۰۴
یک پاسخ
با درود!
بسیار شیوا و گویا!
ترسیم چهره ای ویرانساز که در شقاوت و بی رحمی رکورد جدیدی به جای گذاشته است و نشان می دهد که همه خزئبلات لیبرالیزم سرمایه داری، ماسک زیبائی بر چهره ای کریه بوده است و اکنون نقاب از چهره افتاده و در استیصال از رقابت با چین، به جان کشورهایی افتاده است که توان دفاع ندارند.
تاریخ از این هیولای مرگ و ویرانی که در تک تک سول هایش کینه کاشته شده است، با ننگ و نفرین یاد خواهد کرد!