
تنها در نیمسال اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، او و متحدانش اخراج را به تهدیدی آشکاراً سیاسی علیه مخالفان و منتقدان تبدیل کردهاند. جدیدترین و پرسروصداترین نمونه، زهران ممدانی کاندیدای شهرداری شهر نیویورک است.
هر کشوری زمانی دست به اخراج (deportation) مهاجری میزند؛ اما باید توجه داشت که این نقطهٔ پایانی یک فرآیند بوروکراتیک است که تعیین میکند آیا فردی واجد شرایط ماندن در یک کشور هست یا نه. گاهی اوقات — مثلاً اگر فرد مرتکب جنایتی وحشتناک شده باشد — این فرآیند در حالی طی میشود که او در زندان بهسر میبرد. اما در بسیاری دیگر از موارد، این روند در قالب سلسلهای از جلسات استماع در برابر قضات در دادگاههای مهاجرت طی میشود، در حالی که آن شخص به زندگی روزمره خود ادامه میدهد. اخراج، آخرین ایستگاه این قطار است، انتهای خط، و فقط در زمانی که دیگر دلایل یک فرد برای ماندن در کشور قانعکننده نباشد و همهٔ مراحل تجدیدنظر طی شده باشند.
آنچه که اخراج نباید باشد، مجازات یا تهدید است — و بهویژه نه تهدیدی علیه مخالفان سیاسی. در جهان غرب و بهویژه در تاریخ معاصر ایالات متحده، بهسختی میتوان نمونههایی یافت که در آنها اخراج به این شکل تلقی شده باشد.
اما تنها در نیمسال اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، دقیقاً همین اتفاق افتاده است: اخراج به تهدیدی تبدیل شده که سیاستمداران آمریکایی و حامیانشان حالا با آسودگی و بهطور منظم علیه مخالفان سیاسیشان مطرح میکنند، با کمترین بهانهای که نشان دهد انگیزهشان از این کار، نقض واقعی قانون بوده است. در واقع، این فقط یک تهدید نیست؛ بلکه بهطور فعال و صریح بهعنوان شکل جدیدی از مجازات برای اظهارات سیاسی به کار گرفته میشود.
آخرین و پرسروصداترین نمونهٔ این موضوع همین دیروز رخ داد؛ زمانی که دونالد ترامپ بهطور غیرمستقیم تهدید کرد که زهران ممدانی، برندهٔ اولیهٔ حزب دموکرات برای شهرداری نیویورک را اخراج خواهد کرد. یک خبرنگار با اشاره به اینکه ممدانی، که شهروند آمریکاست، متعهد شده بود که اجازه ندهد اداره مهاجرت و گمرک (ICE) کسی را در این شهر بازداشت کند، از ترامپ پرسید: «پیام شما به این کمونیست زُرهان [sic] ممدانی چیست؟»
ترامپ پاسخ داد: «ما داریم خیلی با دقت به او نگاه میکنیم. خیلیها میگویند او غیرقانونی اینجاست. ما به همهچیز نگاه خواهیم کرد.»
برای روشن شدن موضوع: هیچکس این را نگفته است. ممدانی که در اوگاندا به دنیا آمد، بیش از بیست سال پیش خانوادهاش بهطور قانونی به آمریکا مهاجرت کردند، و او هفت سال پیش شهروند آمریکا شد. اشاره ساختگی ترامپ به اینکه ممدانی مهاجر غیرقانونی است فقط یک توهین بیاساس نبود؛ بلکه ادامهٔ هشدارهای قبلیاش بود که گفته بود چون ممدانی مخالف بازداشتهای ICE است، «ما باید او را دستگیر کنیم» و در تلافی، کمکهای فدرال به نیویورک را قطع کنیم. پیام ضمنی آنقدر واضح است که دیگر ضمنی نیست: ممدانی میخواهد با من مخالفت کند، پس شاید او را اخراج کنیم.
پیش از این نیز تهدیدی صریحتر و آشکارا نژادپرستانه از سوی اندی اوگلز، نمایندهٔ جمهوریخواه تنسی مطرح شد که دو روز پس از پیروزی ممدانی اعلام کرد:
«زهران “محمد کوچولو” ممدانی یک فرد یهودیستیز، سوسیالیست و کمونیست است که شهر بزرگ نیویورک را نابود خواهد کرد. او باید اخراج شود. به همین دلیل من خواستار آغاز روند لغو تابعیت او هستم.»
توجه داشته باشید که اوگلز حتی زحمت متهم کردن ممدانی به هیچ کار خلافی را به خود نداد؛ تنها بر اساس احتمال اینکه ممدانی شهردار شود، این حرفها را زد. در نامهاش به دادستان کل، پم باندی، تنها مدرکی که ارائه کرد، یک شعر رپ بود که ممدانی هشت سال پیش نوشته بود. او چند ساعت بعد دوباره این تهدید را تکرار کرد — این بار با کاریکاتوری هوش مصنوعی از خودش که او را با فک مربعی و شانههای پهن نشان میداد، چیزی که در واقعیت وجود ندارد.
اما این تنها حادثهٔ اخیر نیست. وقتی ایلان ماسک، میلیاردر و حامی مالی ترامپ، بهطور علنی با ترامپ دچار اختلاف شد، اولین کاری که ترامپ و متحدانش کردند چه بود؟ آنها تهدید به اخراج او کردند.
استیو بنن، متحد ترامپ، در همان اوایل ماجرا گفت: «ایلان ماسک غیرقانونی است و باید برود. فوری اخراج شود.» سپس خواستار آن شد که رئیسجمهور «تحقیقات رسمی دربارهٔ وضعیت مهاجرتی او آغاز کند.» ترامپ خود نیز دیروز در این ماجرا وارد شد (روز شلوغی برای تهدیدهای اخراج بود)، وقتی که از او پرسیده شد آیا ماسک را اخراج خواهد کرد، پاسخ داد: «باید بررسی کنیم.»
وقتی که کاربر معروف توییتر «آقای لباس مردانه» (the menswear guy)، که با طنز تند لباسها و ظاهر چهرههای راستگرا مانند معاون رئیسجمهور جی. دی. ونس را مسخره میکرد، فاش کرد که مهاجری بدون مدرک است که در کودکی به آمریکا آورده شده، چند کاربر این موضوع را برجسته کردند و یکی پیشنهاد داد که ونس او را اخراج کند. هم خود ونس و هم حساب رسمی وزارت امنیت داخلی با تصاویر طنز گونه پاسخ دادند که نشان میداد در حال بررسی این موضوع هستند.
ویل چمبرلین، مشاور ارشد پروژهٔ مقالهٔ سوم (Article III Project)، که نسخهای ترامپگرا از جامعهٔ فدرالیستهاست، در توییتی نوشت: «مهدی حسن را از تابعیت خلع و اخراج کنید» — منظورش همان روزنامهنگار شناختهشده و منتقد ترامپ بود. دو سال پیش، رئیس و بنیانگذار همان پروژهٔ Article III نیز تهدید مشابهی کرده بود؛ نه تنها تهدید به لغو تابعیت و اخراج مهدی حسن، بلکه تهدید به صدور کیفرخواست و بازداشت او، با این لاف که «برای او در گولاگ دیسی جا رزرو کردهایم.»
شادمانی سادیستی همراه تهدیدی به اخراج
نکتهٔ شگفتانگیز، فقط این نیست که اخراج به تهدیدی معمول در گفتمان سیاسی راستگرایانه تبدیل شده، یا اینکه صرفاً به خاطر سخنرانی و فعالیتهای سیاسی که خوشایند دنیای ترامپ نیست، مطرح میشود. بلکه شادمانی سادیستی عجیبی است که همراه آن است: با گیفهایی از جک نیکلسون در حال لبخند و تکان دادن سر با شرارت، یا لاف زدن از «ساختن جدول مسابقات به سبک March Madness برای جشن گرفتن اخراج قریبالوقوع مهدی.»
این نشانهای است از اینکه جناح راست دیگر اخراج را بخشی از روند اداری مهاجرت نمیداند، بلکه آن را ابزاری برای سرکوب سیاسی تلقی میکند — هدفی که کاملاً با نیت اولیه از ایجاد روند اخراج در ایالات متحده و دیگر کشورهایی که خود را آزادیخواه میدانند، مغایرت دارد.
و اشتباه نکنید: این تهدید، هماکنون در حال تبدیلشدن به سلاحی برای سرکوب سیاسی است، در قالب حملهای تمامعیار از سوی دولت ترامپ علیه آزادی بیان. اغلب مردم حالا با نام محمود خلیل آشنا هستند؛ دارندهٔ گرینکارت، پدر تازهکار، و فعال حامی فلسطین که بهصراحت بهدلیل دیدگاههای سیاسیاش هدف اخراج قرار گرفته است. اخیراً، ماریو گوئهوارا، روزنامهنگاری با پرونده در جریان برای دریافت گرینکارت، که بهدلیل پوشش خبری از اعتراضات آتلانتا بازداشت شد، نیز با روند اخراج مواجه شده است.
در واقع، پس از سالها تهدید به «توربوشارژ» کردن کارزار «اخراج گسترده و لغو تابعیت»، ترامپ بهنظر میرسد حالا آن را به اجرا درآورده. دوشنبهٔ گذشته گزارش شد که وزارت دادگستری دولت او، اولویت را به سلب تابعیت از شهروندانی naturalized us citizen که متولد آمریکا نبوده ولی به شهروندی امریکا در آمده اند؛ داده که مرتکب برخی جرایم جدی از جمله تروریسم شدهاند، با این ادعا که هدف کارزار «پایاندادن به یهودیستیزی» است. با توجه به تعاریف آزادانهای که ترامپ و جنبش او از این اصطلاحات داشتهاند — که گاه شامل منتقدان اسرائیل، فعالان یا حتی کاربران شبکههای اجتماعی شده — تقریباً قطعی است که این کارزار نیز به ابزاری دیگر برای مجازات مخالفان سیاسی تبدیل خواهد شد.
متاسفانه، استفاده از قانون مهاجرت برای سرکوب سیاسی در تاریخ آمریکا بیسابقه نیست. در جریان “وحشت سرخ اول” و یورشهای پالمر، هزاران مهاجر چپگرا بازداشت و صدها نفر اخراج شدند. در دوران “وحشت سرخ دوم” مککارتی نیز موارد مشابهی رخ داد. اما امروزه به این دورانها بهعنوان لحظاتی ننگین در تاریخ آمریکا نگاه میشود، زمانی که نظام سیاسی از ارزشهای والای ملت خود فاصله گرفت.
سقوطی جدید
آنچه دولت ترامپ اکنون انجام میدهد، نهتنها تکرار همان شرم تاریخی است، بلکه ایالات متحده را در کنار فهرستی از دولتهای استبدادی رسوا قرار میدهد — برخی از همانهایی که خود ترامپ نیز بهخاطر نقض آزادیها در آن کشورها مورد انتقاد قرار داده بود.
سال گذشته، سازمان Freedom House (که بیشتر بودجهاش از دولت آمریکا تأمین میشود) «سلب تابعیت» را یکی از تاکتیکهای اصلی حکومتهای استبدادی برای مجازات مخالفان سیاسی معرفی کرد. این حکومتها شامل برخی از استبدادیترین و دیکتاتورترین رژیمها هستند: بحرین، مصر، کویت، امارات متحده عربی و میانمار — که در سالهای اخیر تابعیت صدها روزنامهنگار، فعال و مخالف را سلب کردهاند.
اما یک نام بهطور خاص برجسته است: دولت نیکاراگوئه به رهبری دانیل اورتگا، که ترامپ در دوران اول ریاستجمهوریاش مسئولان آن را تحریم کرد و آنان را متهم به «تضعیف دموکراسی» و قانونگرایی نمود. اخراج و لغو تابعیت، از شاخصترین ویژگیهای حاکمیت اورتگا بودهاند: تنها دو سال پیش، او ۲۲۲ زندانی سیاسی را اخراج و تابعیتشان را لغو کرد، و سپس تابعیت ۹۴ نیکاراگوئهای دیگر از جمله نویسندگان، روزنامهنگاران و رهبران مذهبی را نیز سلب نمود.
به این مسئله فکر کنید: ترامپ، با معیارهای خودش، مانند دیکتاتوری عمل میکند که دموکراسی و حاکمیت قانون را تضعیف میکند.
واقعا دیگر دلیلی وجود ندارد که تهدیدهای ترامپ به اخراج به شهروندان غیر متولد naturalized us citizen محدود بماند؛ آنها شهروند درجهدو نیستند بلکه دقیقاً همان حقوق و جایگاه شهروندان بومی را دارند. هر استدلالی که برای لغو تابعیت یک شهروند غیر متولد naturalized us citizen مطرح شود، میتواند علیه دیگر شهروندان نیز استفاده شود. فراموش نکنید که ترامپ پیشتر یک اقدام بی رحمانه علیه مهاجران انجام داد — اخراج آنها بدون هیچ روند قضایی به زندانی وحشیانه در السالوادور — و بعداً در خفا اعتراف کرد که قصد داشته همین کار را با شهروندان آمریکایی هم انجام دهد.
ممدانی خود نیز در واکنش به تهدید ترامپ مبنی بر دستگیریاش به این موضوع اشاره کرد و گفت که این «نه فقط حمله به دموکراسی ما، بلکه تلاشی برای فرستادن پیامی است به همهٔ نیویورکیهایی که از پنهان شدن خودداری میکنند: اگر صدایتان را بلند کنید، به سراغتان میآیند.» او افزود که نیویورکیها «این ارعاب را نخواهند پذیرفت»، و ممکن است حق با او باشد — حتی فرماندار محافظهکار نیویورک، کتی هوچول، که تاکنون از حمایت از ممدانی خودداری کرده، هشدار داد: «اگر تهدید کنید که بهطور غیرقانونی به یکی از همسایگان ما حمله خواهید کرد، با بیست میلیون نیویورکی طرف میشوید — از جمله با من.»
تهدید ترامپ و متحدانش به اخراج ممدانی و دیگر مخالفان سیاسی، یک سقوط ننگین جدید در سیاست معاصر آمریکاست. هر چه دنیای ترامپ به خود بقبولاند، اقدامات افراطی او در حوزه مهاجرت و اخراج چندان محبوب نبودهاند، و اکثریت مردم آمریکا معتقدند که عملکرد ICE بیش از حد پیش رفته است. این افراط اخیر نیز به احتمال زیاد با نفرت از سوی افکار عمومی مواجه خواهد شد — مردمی که هنوز به اصول بنیادین آمریکایی مانند حق آزادی بیان و عدم آزار توسط یک حاکم مستبد باور دارند.
نویسنده:
برانکو مارکتچ، نویسندهٔ ارشد ژاکوبین و نویسندهٔ کتاب مرد دیروز: پروندهای علیه جو بایدن
منبع