
جمعیت زیادی از ایرانیان، حدو ده درصد مردم ایران، در خارج از کشور اقامت و زندگی دارند، بیشتر آنها تبعیدیهایی هستند که به دلیل استبداد و سرکوب سیاسی جمهوری اسلامی ناگزیر کشور را ترک کرده و پس از سالها سختی و مرارتهای ناروا، به خیل میلیونها مهاجران و تبعدیان جهان پیوستهاند. این گروه دور از وطن، هرکجا که توانستند در جامعهای در دل جامعهی میزبان گردآیند، هنر و صنعت خود را نیز آفریده و پی گرفتهاند که نمیشود و نباید هم از ریشهها و اندیشههای آدمیان یک سر گسست و با خود بیگانه شد. غالب تولیدات هنری ایرانیان در تبعید در دههای گذشته را موسیقی و ادبیات تشکیل میدهد که بررسی آماری و محتوی آن مجالی دیگر و فرصتی فراخ میطلبد.
فیلمسازی ایرانیان تبعیدی نیز آنقدر مهم و مؤثر بوده که بتوان ذیل عنوان «سینمای در تبعید ایرانیان» به نقد و بررسی آن نشست. هر دو سال یک بار هم جشنواره جهانی سینمای تبعید (۱) در شهر گوتنبرگ سوئد برگزار میشود که آثار همهی فیلمسازان تبعیدی و آثار فیلمسازان با موضوع تبعید را در بر میگیرد. سینمای ایرانیان در تبعید هم اشکال و نمودهای گوناگونی دارد، از فیلمهای تجاری و حتی هالیوودی تا سینمای سیاسی و تبلیغاتی و فیلمهای مستقل، فیلمهای داستانی و فیلمهای مستند و حتی برنامههای تلوزیونی و گزارشهای مستند خبری رسانهها و… را نیز میتوان ذیل این عنوان گرد آورد و بررسید. تاریخچه و چگونگی شکلگیری سینمای ایرانیان تبعیدی به همت «پرویز صیاد» در کتاب «راه دشوار سینمای در تبعید» آمده است (۲) و مقالات چندی به قلم «بصیر نصیبی» در این زمینه در سایت «سینمای آزاد» (۳) در دسترس است که به معرفی فیلمها و فیلمسازان تبعیدی اختصاص دارد. در این بین اما سینمای مستند و مستقل ایرانیان در تبعید خاصه در سالهای اخیر به یاری پخش تلوزیونی ماهوارهای و اینترنت نمودی شایان توجه یافته است. این مستندها روایاتی دست اول از راویان و شاهدان زندهی تاریخ و نقش آفرینان جامعهی ایران را مقابل نسلی میگذارد که به دلیل سانسور حکومتی کمتر از آنها اطلاع داشته است. همین بخش نیز دربرگیرندهی اشکال مختلفی است. از گزارشهای تبیلغاتی- سیاسی تلوزیونهای وابسته به دولتها و بازماندگان دربار که به نام مستند سازی سعی در تحریف تاریخ و جعل واقعیات دارند و در واقع دروغ پردازی میکنند، تا تلاشهای فردی و جمعی فیلمسازان مستقل که سعی در غبار روبی از چهرهی حقیقت داشته و چون اغلب آثارشان را بدون وابستگیهای مالی و با همت شخصی میسازند، به هر کیفیت اسناد ارزشمندی برای سینمای مستقل ایران به حساب میآیند.
بنای این یادداشت اما وارسی و معرفی گوشهای از سینمای مستند و مستقل ایرانیان در تبعید، آثار «احمد نیکآذر» و مختصر مروری بر آنهاست.
احمد نیکآذر، متولد ۱۳۳۳ تهران، نویسنده و کارگردان، تهیهکننده، بازیگر و عضو کانون نویسندگان ایران (در تبعید) است. (۴)
او که فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۲ با تئاتر شروع کرده، نخستین تجربهی فیلمسازی کوتاه خود را در گروه «سینمای آزاد» داشت، سپس با تأسیس «سینمای جوانان» از نخستین دانشجویان «سینمای جوانان تهران» بود و فیلم کوتاه «۲۴ ساعت در خواب و بیداری» را بر اساس داستانی از «صمد بهرنگی» میسازد که در آخرین فستیوال «سینمای جوانان» سال ۱۳۵۶ به نمایش درآمده. پس از انقلاب نیز «سینمای جوان» را تأسیس و در «کلوپ سینمایی سینما تئاتر کوچک تهران» فعالیت داشته و از سال ۱۳۶۲ با دستیاری «مهدی صباغزاده» و بازی در فیلم «پرونده» اصطلاحاً وارد سینمای حرفهای شد. او تا پیش از تبعید فیلمهای «آن سفر کرده» را در سال ۱۳۶۳ ساخت که برای مدتی توقیف شد و فیلمهای «سامان» را در سال ۱۳۶۴ و «مقاومت» را در سال ۱۳۶۵ کارگردانی کرده است. (۵)
احمد نیکآذر به دلیل برخوردها و تهدیدات پس از نمایش فیلم ضد جنگ «مقاومت» در همان سال تصمیم به ترک کشور گرفت و در کشور آلمان پناهنده شد. وی چهار فیلم مستند دربارهی پناهندگان و مسائل پناهندگی در آلمان ساخته است. مسئلهی تبعید همواره موضوع و محور آثار نیکآذر در آلمان بود که با همین مضمون فیلم بلند داستانی «فریاد در غربت» را میسازد. همچنین او فیلم بلند سینمایی مستقل دیگری به نام «دلتنگم رفیق» در سال ۱۳۹۹ ساخته است. در این سالها به واسطهی عضویت نیکآذر در کانون نویسندگان ایران (در تبعید) و برگزاری برنامههای گوناگون هنری و گردهمآییهایی با حضور هنرمندان و نویسندگان ایرانی در تبعید، او با گروه بیشتری از نویسندگان و فعالین هنری ایرانی آشنا میشود که زمینه ساز ساخت مجموعه مستندهایی با عنوان «ریشهها» در سالهای بعد است.
این مستندها که همه مستقلاً و بی کمترین پشتوانهای، با سرمایه و امکانات شخصی احمد نیکآذر تهیه و تدوین شدهاند، پس از پخش هفت فیلم مستند از مجموعهی «ریشهها» دربرنامهی اکران تلویزیون صدای امریکا، اکنون حدود یک سالیست از طریق شبکهی ماهوارهای، وبسایت و کانال یوتوب «تلوزیون برابری» به رایگان در اختیار مخاطب قرار دارد، و با استقبال زیادی از سوی اهالی هنر و فرهنگ و مخصوصاً نسل جوان مواجه شده است؛ در شبکههای اجتماعی اینترنتی بارها بازنشر و اصطلاحاً دست به دست میگردد و بحث بر انگیز است. همچنین به منبع و مرجع خوب و موثقی برای پژوهشگران و دیگر مستندسازان تبدیل شده است.
نخستین فیلم مستند مجموعهی «ریشهها» فیلمیست که در سال ۱۳۷۳ از زندگی «محمدعلی جمالزاده» نویسنده و مترجم ساخته شده است. مستند «چشمهایش» دربارهی «بزرگ علوی» نویسنده، بعد از آن ساخته شده و همچنین در سال ۱۳۷۶ که گلشیری مدتی به دعوت «بنیاد هاینریش بل» به آلمان سفر میکند، نیکآذر فرصت را غنیمت شمرده و فیلم مستندی از او تهیه میکند. «یک دریچه آزادی» مستندی دربارهی زندگی، افکار و کارهای «سیمین بهبهانی» معلم، نویسنده، شاعر و غزلسرای معاصر ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران که به انگیزه دهمین سالگرد خاموشی او نمایش داده شد، از نخستین مستندهای مستقل نیکآذر با موضوع زندگی نامه و معرفی چهرههای هنری ایرانیست.
فیلمبرداری این فیلم که نیک آذر خود آنرا «سینمای مستقل من در تبعید» نامیده همزمان است با ماههای پس از قتل دو عضو کانون نویسندگان ایران؛ «محمد مختاری» و «محمدجعفر پوینده» توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران. تصویر برداری این فیلم از سال ۱۳۷۸ که بهبهانی برای سخنرانی به پاریس آمده بود آغاز شد و احمد نیک آذر در سفرهای بعدیش نیز او را همراهی کرد و شعرخوانی و دیدگاهش را ثبت و مستند سازی نمود. در دهی هفتاد او مستند دیگری از مجموعهی ریشهها را دربارهی «بهرام بیضایی» و مستندی دربارهی «فرخ غفاری» و نیز میسازد که در شبکهی تلویزیون فارسی صدای امریکا به نمایش درآمده است.
مجموعهی مستندهای مستقل ریشهها به گفتهی نیکآذر مستندهایی از زندگی بالغ بر ۱۵۰ تن از نویسندگان و هنرمندان تبعیدی را در بر میگیرد که تدوین همهی آنها هنوز تمام نشده و کار ادامه دارد.
علاوه بر هفت فیلمی که از مجموعه مستند «ریشهها» در برنامهی اکران بخش فارسی صدای امریکا پخش شده، آنچه تا کنون از مجموعهی «ریشهها» منتشر شده نگاهی به زندگی و فعالیت «نسیم خاکسار»، «از ریل روبرو»، فیلمی درباره زندگی و فعالیت «جلال سرفراز»، «قلعه گالپاها»، فیلمی درباره زندگی و کارهای «حسین دولت آبادی»، «من یک شورشی هستم»، فیلمی دربارهی «عباس سماکار»، «حقیقت ساده» فیلمی دربارهی «منیره برادران»، «تابستان تلخ، هتل آستوریا» درباره «رضا علامهزاده» و «در حَضَر»، پرترهی «مهشید امیرشاهی»، «ذهن در بند»، فیلمی درباره نظریات و زندگی «اسد سیف» و «باران میبارد، اینجا برقص» فیلمی دربارهی «حسن حسام» و دیگر مستندهایی دربارهی شخصیتهایی چون «باقر مؤمنی»، «مهدی اصلانی»، «جواد طالعی»، «فرزانه تأییدی» است که با جستجو در اینترنت و یوتوب در دسترس است. چنانکه اشاره شد فهرست فیلمهای مستند این مجموعه بسیار بیشتر از این تعداد است.
در میان این آثار از نمونههای نخست مانند «تابستان تلخ، هتل آستوریا» که سال ۱۳۷۴ ساخته شده تا مجموعهی مفصل متأخر «باران میبارد، اینجا برقص» که امسال منتشر شد، شیوهی فیلمساز ثابت است. این مستندها به مثابهی ثبت تاریخ شفاهی از نماهایی ثابت که سوژه در یکی دو نشت، مقابل دوربین سخن میگوید تشکیل شده و به تناسب و تناوب عکس و تصاویری آرشیوی در بین آن جای داده شده است. بعضی مثل فیلم «علامهزاده»، طبعاً به دلیل وجود مواد خام سینمایی و تصویری، نماهای آرشیوی بیشتر و در فیلم «حسن حسام» کمتر و به چند عکس و طرح جلد کتابها قناعت شده. این مستندها مهمترین دلیل این سادگی در ساختار و روایت، نداشتن پشتوانهی مالی و کمبود امکانات است. اگر چه این نقص را با مونتاژ بهتر و خلاقانهی صدا و تصویر میشد کمرنگ کرد، اما باید به مشکلات فیلمسازی مستقل در تبعید، کمبود نیرو و دستتنهای فیلمساز را هم مزید بر علت شمرد. با این وجود فیلمساز هرجا که مقدور بوده فضای زندگی، شهر و خیابانها و محل ترد سوژه را با ایشان پیموده و به تصویر کشیده است.
با این همه این آثار گرچه دارای ویژگی سینمایی ممتازی نیستند، اما گنجینهای ارزشمند و قابل تقدیرند که ارزش آن با گذشت زمان بیشتر هم میشود و در آینده مورد رجوع مورخان، پژوهشگران و مستندسازان میشود. به مستندهایی که بر روی چهرهها و زندگینامه افراد خاص تمرکز دارند، «مستند پرتره» (Portrait Documentary) گفته میشود. این نوع مستندها معمولاً به بررسی زندگی، کار، و تأثیرات فرد مورد نظر میپردازند و میتوانند شامل مصاحبهها، تصاویر آرشیوی و دیگر مواد مرتبط با زندگی آن فرد باشند. هدف این مستندها معمولاً ارائه یک تصویر جامع و عمیق از شخصیت و دستاوردهای فرد است. مجموعهی مستند «ریشهها» از این منظر به هدف خود دست یافته است. علاوه بر این نیکآذر توانسته است کاستیها را با دوستی و در یگانگی با سوژههایش با جلب اعتماد آنها برای بیان بی واهمهی افکار و زندگی خود و بیان بی کم و کاست ناگفتههای تاریخی از زبان آنها به شیوهای ساده اما جذاب در سراسر مجموعه به شکلی یکدست، پاکیزه و هنرمندانه حفظ کند. «ریشهها» به عنوان نمونهی فیلمهای مستند مستقل، به راستی «میراث اندیشه» سانسور شده و به تبعید رانده شدهایست که به همت احمد نیکآذر برای نسلهای آینده ثبت و ضبط شده و دستاوردی ماندگار و ارزنده برای سینمای در تبعید است.
به نقل از خبرنامه کانون فیلمسازان مستقل ایران (ایفما) – جون ۲۰۲۵
منابع:
۱) وبسایت جشنواره جهانی سینمای تبعید
https://www.beta.exilefilmfestival.com
۲) راه دشوار سینمای در تبعید
۳) سینمای آزاد
۴) احمد نیکآذر در ویکی پدیای فارسی
https://fa.wikipedia.org/wiki/احمد_نیکآذر
۵) بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها
https://www.imdb.com/name/nm4562609
دیگر منابع:
– تلویزیون برابری: گفتگوی آرش کمانگر با احمد نیک آذر
– تلوزیون ایران فردا: گفتوگوی محمدرضا شاهید با احمد نیکآذر
یک پاسخ
برخلاف گفته نویسنده ” بیشتر آنها تبعیدیهایی هستند که به دلیل استبداد و سرکوب سیاسی جمهوری اسلامی ناگزیر کشور را ترک کرده”
در صد خیلی کمی از ایرانیان خارج به دلایل سیاسی و فشار رژیم از کشور خارج و یا فرار کرده اند. اکثریت عظیم ایرانی های خارج از کشور بخاطر فشار اقتصادی و شرایط سیاسی و اقتصادی کشور، در جستجوی زندگی بهتر خارج شده اند. در صدی هم با چپاول و غارت ثروت کشور برای بهره مندی از ثمره غارت شان از کشور خارج شده اند. جمع عظیمی از آن ها را میتوان در شهرهای مختلف کانادا دید.