
در نیمهشب ۱۳ ژوئن، ژنرالهای ارتش اسرائیل در پناهگاهی در زیر ستاد نیروی هوایی این کشور گرد هم آمدند و شاهد فرود جنگندهها بر فراز تهران بودند؛ عملیاتی که آن را «عروسی خونین» (Red Wedding) نامیده بودند. ساعاتی بعد و هزار مایل دورتر، فرماندهان ارشد نظامی ایران کشته شدند؛ کشتاری جمعی شبیه صحنه مشهور سریال «بازی تاج و تخت».
به گزارش وال استریت ژورنال ترکیب اطلاعات دقیق و دقت نظامی بالا در این عملیات، جهان را شگفتزده کرد. اما این تنها موفقیت غیرمنتظره اسرائیل در آغاز کارزار دوازدهروزهاش نبود. در بخشی دیگر از این حمله اولیه که حتی برای طراحانش بهقدری خیالی بود که آن را «عملیات نارنیا» نامیدند، ۹ دانشمند ارشد هستهای ایران تقریباً همزمان در منازلشان در تهران کشته شدند.
اجرای این حملات نیازمند فریبکاریها و پوششهای پیچیدهای بود تا عنصر غافلگیری حفظ شود. در لحظات پایانی، عملیات نزدیک بود شکست بخورد.
این عملیاتها جایگاه اسرائیل را بهعنوان قدرت برتر نظامی منطقه تثبیت کرد و زمینه را برای آرایش جدیدی در روابط کشورهای منطقه فراهم نمود؛ چرخشی که اسرائیل امیدوار است منجر به فاصلهگرفتن کشورها از نفوذ ایران و نزدیکی به اسرائیل شود. مقامات ارشد اسرائیل و ایالات متحده گفتهاند انتظار دارند پس از این نبرد، پیمانهای صلح جدیدی با اسرائیل امضا شود.
با وجود این، همچنان تردیدهایی وجود دارد که آیا اسرائیل به اهداف اصلی خود رسیده است یا نه. گزارشها درباره میزان خسارات واردشده به تأسیسات هستهای ایران متناقضاند. مشخص نیست که اسرائیل و آمریکا بتوانند مانع بازسازی این تأسیسات شوند.
با این حال، حتی برخی مقامات اسرائیلی از هماهنگی دقیق طرحهایی که بعضاً بیش از یک دهه قدمت داشتند، شگفتزده شدند. سرتیپ اودد باسیوک، رئیس مدیریت عملیات ارتش اسرائیل و از طراحان اصلی عملیات گفت: «وقتی برنامهریزی دقیق را آغاز کردیم، بسیار دشوار بود بدانیم آیا موفق خواهیم شد یا نه.»
این گزارش بر اساس گفتوگو با ۱۸ مقام امنیتی فعلی و پیشین اسرائیل و آمریکا تهیه شده است.
ریسک بالا
اسرائیل با آغاز این عملیات، قمار بزرگی را پذیرفت: یا تمامی اهداف انسانی بهصورت همزمان مورد اصابت قرار میگرفتند، یا متفرق میشدند. در صورت دوم، انتقام ایران بسیار شدیدتر میشد و برنامه هستهایاش دستنخورده باقی میماند. اگر ترامپ نیز تحت تأثیر موفقیت اولیه اسرائیل اقدام به بمباران سایتهای هستهای ایران نمیکرد، شاید اسرائیل به هدف اصلی خود نمیرسید.
این عملیات ریشه در دهه ۹۰ میلادی دارد، زمانی که اطلاعات اسرائیل نخستین نشانههای برنامه مخفی هستهای ایران را شناسایی کرد. اسرائیل شبکهای گسترده از جاسوسان در داخل ایران ایجاد کرد و دست به خرابکاریهایی همچون انفجار در سایتهای غنیسازی و ترور دانشمندان زد. اما در نهایت به این نتیجه رسید که تنها راه، نابودی از طریق حمله هوایی است.
چالش بزرگ، فاصلهٔ بیش از هزار مایلی سایتهای هستهای ایران بود. خلبانان اسرائیلی باید نحوه پرواز گروهی ۶ تا ۱۰ جنگنده بهدور تانکرهای سوخترسان، با سوختگیری مکرر را میآموختند. همچنین لازم بود پرتاب موشکها طوری هماهنگ شود که ظرف ۱۵ تا ۲۰ ثانیه با هم به هدف اصابت کنند.
چنین تمرینی در کشور کوچک اسرائیل ممکن نبود. در سال ۲۰۰۸، در قالب «عملیات اسپارتان باشکوه»، بیش از ۱۰۰ جنگنده اسرائیلی به یونان پرواز کردند تا توانایی حمله به ایران را آزمایش کنند. تمرینهایی از این دست بعدها مکرراً انجام شد.
در سالهای بعد، چند بار اسرائیل به آستانه اجرای حمله هوایی رسید، اما نتانیاهو با مخالفت وزیران و مقامات امنیتی روبرو شد. آنها نگران آغاز جنگ با ایران و همچنین واکنش منفی آمریکا بودند که در آن زمان رویکردی دیپلماتیک داشت.
برنامهریزان نظامی اسرائیل سناریوهای جنگ چندجانبه با حماس و حزبالله را نیز بررسی کرده بودند. همچنین باید عبور از سوریه – کشوری تحت نفوذ ایران – حل میشد. اما پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس، اسرائیل حماس را تضعیف و حزبالله را نیز بهشدت آسیبپذیر کرد. در نهایت، مخالفان در سوریه دولت حامی ایران را سرنگون کردند و مسیر هوایی اسرائیل باز شد.
در این زمان، شبکههای اطلاعاتی اسرائیل در داخل ایران آنقدر گسترده شده بودند که بتوانند رهگیری دقیق فرماندهان نظامی ایران را انجام دهند و حتی پایگاههایی برای پهپادها در خاک ایران مستقر کنند تا در حمله، سامانههای دفاع هوایی ایران را از کار بیندازند.
در سال ۲۰۲۴، اسرائیل توان حمله از راه دور را با حمله به حوثیها در یمن آزمود و همچنین سامانههای پیشرفته S-300 ایران را در حملات آوریل و اکتبر منهدم کرد. حملاتی که در پاسخ به پرتاب موشکهای سنگین ایران انجام شد و عمدتاً با کمک پدافند هوایی اسرائیل و متحدانش دفع گردید.
عملیات نارنیا
در اسرائیل این احساس شکل گرفت که ایران به سطحی از غنیسازی اورانیوم رسیده که فقط چند ماه با تولید بمب فاصله دارد. در حالیکه شاید تأسیسات را بتوان نابود کرد، دانشمندان مسئول طراحی بمب باید حذف میشدند؛ هدف «عملیات نارنیا».
در نوامبر ۲۰۲۴، جلسهای با حضور ۱۲۰ افسر اطلاعاتی و نیروی هوایی برای تعیین فهرست اهداف برگزار شد. در نهایت، بیش از ۲۵۰ هدف انتخاب شد: دانشمندان، سایتهای هستهای، پرتابگرهای موشکی، و فرماندهان نظامی.
بهدست آوردن برتری هوایی از ابتدا، اولویت دیگر بود. مقامات اسرائیلی با استفاده از هزاران منبع اطلاعاتی، سامانههای دفاعی هوایی ایران را نقشهبرداری کردند. موساد نیز وارد عمل شد: ماهها قطعات صدها پهپاد انفجاری را در چمدان و کانتینر به ایران قاچاق کرد. تیمهایی کوچک در نزدیکی سایتهای پدافندی ایران مستقر شدند تا در آغاز حمله، آنها را از بین ببرند.
در کنار آن، پهپادهای بزرگتر از خاک اسرائیل پرتاب شدند. برخی از این پهپادها شب پیش از عملیات برای اولین بار آزمایش شدند.
فریبهای اسرائیل
نتانیاهو و مشاورانش در ۹ ژوئن تصمیم نهایی برای حمله را گرفتند. برای فریب ایران، اعلام شد نتانیاهو برای تعطیلات آخر هفته و مراسم ازدواج پسرش به مرخصی میرود. هیچیک از اعضای خانواده حتی پسرش آونر در جریان نبودند. همچنین گزارشهایی از اختلافنظر میان ترامپ و نتانیاهو درباره زمان حمله به رسانهها درز داده شد.
روز حمله، ترامپ اعلام کرد آمریکا و ایران «نزدیک به توافق» هستند و اسرائیل نباید حمله کند. همزمان، ژنرالهای اسرائیلی آخرین آمادگیها را انجام میدادند. کلید موفقیت، این باور در ذهن ایرانیها بود که اسرائیل بدون آمریکا حمله نخواهد کرد؛ در حالی که هواپیماهای اسرائیلی در حال پرواز بودند، ترامپ در شبکه Truth Social نوشت: «ما به راهحل دیپلماتیک متعهدیم!»
عروسی خونین
بخش کلیدی عملیات، حذف همزمان فرماندهی کل ارتش ایران بود تا از واکنش فوری جلوگیری و فرصت لازم برای انهدام سایتهای موشکی فراهم شود. اما بهناگاه مشخص شد که رهبران نیروی هوایی ایران در حال جابجاییاند. احتمال لو رفتن عملیات بالا رفت. ولی برخلاف تصور، آنها در یک مکان جمع شدند؛ اشتباهی مرگبار.
همزمان، خانههای دانشمندان هدف حمله قرار گرفت. ۹ دانشمند کشته شدند. سامانههای پدافند، رادارها و موشکهای زمینبهزمین نیز منهدم شدند. طی حدود چهار ساعت، مرحله نخست عملیات پایان یافت. در روزهای بعد، هواپیماهای اسرائیلی به بمباران سایتهای تولید موشکهای بالستیک و تأسیسات هستهای ادامه دادند.
دانشمندانی که کشته شدند
در حملات هدفمند اسرائیل که در ژوئن ۲۰۲۵ علیه دانشمندان هستهای ایران انجام شد، چندین چهره کلیدی کشته شدند. به گفته دیوید آلبرایت، رئیس مؤسسه علوم و امنیت بینالمللی، یکی از مهمترین اهداف فریدون عباسی دوانی بود؛ رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران و یکی از بنیانگذاران برنامه هستهای مرتبط با سلاح. عباسی دوانی مدیر و مشاور ارشد برنامه AMAD بود و کار علمی او متمرکز بر توسعه آغازگرهای نوترونی بود؛ تجهیزاتی که با پرتاب نوترون به هستهٔ سلاح، واکنش زنجیرهای را آغاز میکنند.
عباسی دوانی در سال ۲۰۱۰ در همان روزی که یکی دیگر از دانشمندان هستهای ایران کشته شد، از سوءقصدی با بمب خودرو جان سالم به در برد. او اخیراً در یک مصاحبهٔ تلویزیونی گفت: «ایران همهٔ دانش لازم برای ساخت بمب را دارد. اگر به من بگویند بمب بساز، آن را خواهم ساخت.»
یکی دیگر از دانشمندان کشتهشده، محمدمهدی ترنچی بود که به گفتهٔ وزارت خزانهداری آمریکا، مسئول واحدی تحت نظر محسن فخریزاده بود و بر پژوهشهای مربوط به مواد منفجرهٔ قوی برای استفاده در سلاحهای هستهای تمرکز داشت. رونن سولومون، تحلیلگر امنیتی اسرائیلی، گفت ترنچی بعدها استاد فیزیک در دانشگاه شهید بهشتی شد؛ دانشگاهی که بسیاری از دانشمندان هستهای ایران، از جمله عباسی دوانی، در آن فعالیت میکردند.
سید صدیقی صابر، از دیگر دانشمندان کشتهشده، رئیس گروه کلیدی شهید کریمی در برنامه SPND بود که پروژههای مرتبط با مواد منفجره را اداره میکرد. وزارت خزانهداری ایالات متحده در زمان تحریم صابر در ۱۲ مه اعلام کرد: «صدیقی صابر با پروژههایی از جمله تحقیق و آزمایش مرتبط با توسعه ادوات انفجاری هستهای در ارتباط است.» سخنگوی ارتش اسرائیل از ذکر نام این فرد خودداری کرد.
عباسی دوانی، ترنچی و دانشگاه شهید بهشتی نیز پیشتر در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفته بودند. آندریا استریکر، پژوهشگر اندیشکدهٔ «بنیاد دفاع از دموکراسیها» در واشنگتن گفت که ترورهای هدفمند اسرائیل «مغزهای متفکر برنامه هستهای ایران» را هدف قرار داد و «به توانایی ایران در اتکا به افرادی با تجربهٔ گذشته یا فعلی در ساخت اجزای خاص تسلیحات هستهای» ضربه زد.
با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که ایران یک سامانهٔ پیچیده برای حفظ و انتقال تخصص در حوزهٔ سلاحهای هستهای توسعه داده است. این سامانه امکان پیشرفت برنامهٔ هستهای را حتی در شرایطی که دانشمندان کلیدی هدف قرار گرفتهاند، فراهم کرده است.
به گفتهٔ منابع اسرائیلی، ایران سالهاست یک آرشیو محرمانهٔ هستهای را نگهداری میکند که جزئیات فعالیتهای پیش از سال ۲۰۰۳ و برنامههای آیندهٔ تهران را دربر دارد. این آرشیو در سال ۲۰۱۸ توسط نیروهای ویژهٔ اسرائیل کشف و ضبط شد. تجهیزات قدیمی مرتبط با برنامهٔ سلاح، از جمله اورانیوم غنیسازیشدهٔ اعلامنشده، در نزدیکی این آرشیو نگهداری میشدند. این مواد در سال ۲۰۱۸ پراکنده شدند و از آن زمان تاکنون، آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار توضیح دربارهٔ محل نگهداری آنهاست.
سولومون میگوید ایران طی دو دههٔ گذشته از دانشگاههایی نظیر شهید بهشتی، صنعتی شریف و مالک اشتر برای حفظ تخصص در حوزهٔ تسلیحات هستهای بهره برده است. در این مراکز علمی، دانشمندان ارشد با دانشجویان جوانتر در انجام پژوهشها و آزمایشهای علمی همکاری میکنند.
دو تن از دانشمندانی که در ۱۳ ژوئن کشته شدند، یعنی احمدرضا ذوالفقاری و عبدالحمید مینوچهر، مقالهای در «سالنامهٔ انرژی هستهای» در ژوئن ۲۰۲۴ منتشر کرده بودند. آنها با استفاده از مدلسازی کامپیوتری پیشرفته، رفتار منابع نوترونی در یک واکنش زنجیرهای را شبیهسازی کرده بودند. این دادهها میتواند هم در طراحی رآکتورهای غیرنظامی و هم در ساخت تسلیحات هستهای کاربرد داشته باشد.
سولومون میافزاید: «استادان، دانشمندان جوان را آموزش میدهند تا به مرکز برنامهٔ هستهای ایران وارد شوند.»