سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

جنگ ایران و اسرائیل: دیگر هیچ چیز شبیه گذشته نخواهد بود! – ریوار آبدانان

نکته‌ای طلایی وجود دارد که دیکتاتورهای خاورمیانه با اصرار می‌خواهند آن را نفهمند! و آن نکته این است: «دموکراسی در داخل، تنها سدّ محکمی‌ست که می‌تواند جلوی مداخلات خارجی را بگیرد». اما نظام‌های خودکامه‌ی منطقه به کوری مسری گرفتار هستند! تغییرات آرام دموکراتیک و بدون زیان را نمی‌پذیرند و به‌گونه‌ای انتحاری، خود را در معرض تغییری تحمیلی و خشونت‌بار قرار می‌دهند! جهالت حیرت‌انگیز قرن بیست‌ویکمی، گویی در میان دولت‌مردان خاورمیانه پایانی ندارد!

جنگ دوازده روزه‌ی میان دولت‌های ایران و اسرائیل، اعلام رسمی «پایان یک دوره‌ی مشخص از تاریخ سیاسی معاصر و آغاز دوره‌ای جدید» بود! شکست حماس، فلج‌شدن حزب‌الله و سقوط رژیم اسد، به‌شکل دمینووار رخ دادند. این قضیه، موازنه‌ی تنش‌آلود و رقابت‌آمیز درازمدن میان ایران و اسرائیل را برهم زد. مسیری برگشت‌ناپذیر آغاز شد و سرانجام تقابل بزرگ اتفاق افتاد. سریع‌ترین عملیات اطلاعاتی‌ـ فن‌آورانه‌ی جنگی در یک چشم‌به‌هم‌زدن، تهران را به پایتختی جنگ‌زده مبدل کرد. تل‌آویو، خود را با خطر موجودیتی مواجه یافت و آمریکا با بمباران سنگین مراکز هسته‌ای ایران، به سیاست مماشات پایان داد. آستانه‌ها پشت‌سر گذاشته شدند و از این پس دیگر هیچ چیز شبیه گذشته نخواهد بود.

هرچند وقفه‌ی کنونی، آتش‌بس نامیده شود، اما از خصوصیات آتش‌بسی حساب‌شده که به سمت ترک مخاصمه برود، برخوردار نیست. بیشتر شبیه دورخیزی برای اعمال فشار سنگین‌تر بر جمهوری اسلامی و آغاز دور تازه‌ای از حملات است. بحران با تمام ژرفا و شدتش ادامه دارد. چراکه «مسئله» با همه‌ی دشواری‌اش، حل‌نشده باقی مانده است.

در این مقطعی که عزم نیروهای جهانی برای تغییر چهره‌ی سیاسی جهان جزم‌تر از همیشه است، هر دولت و نظام سیاسی‌ای که درهای خود را به روی دموکراسی باز نکند، قفل درهای بسته‌اش را پتک جنگ و مداخله‌ خواهد گشود. چنین رژیم‌هایی، به‌ناچار هزینه‌ی سنگین رفتار محافظه‌کارانه‌شان را در میدان جنگ خواهند پرداخت. آنچه بر سر رژیم‌های بعثی عراق و سوریه آمد، نمونه‌های عبرت‌آموز این واقعیت گزنده بودند. اما جمهوری اسلامی ایران، چشم خود را به روی این واقعیت بست و به خود باوراند که هنوز همان جزیره‌ی ثبات است که قبلا می‌پنداشت! زمان پرداخت هزینه‌ی این اشتباه مهلک فرا رسیده؛ حکومت نه‌تنها موجودیت متزلزل خود را به آستانه‌ی فروپاشی رسانده بلکه موجب واردشدن آسیب‌های سنگینی به سرزمین و مردم ایران گردیده است.

نکته‌ای طلایی وجود دارد که دیکتاتورهای خاورمیانه با اصرار می‌خواهند آن را نفهمند! و آن نکته این است: «دموکراسی در داخل، تنها سدّ محکمی‌ست که می‌تواند جلوی مداخلات خارجی را بگیرد». اما نظام‌های خودکامه‌ی منطقه به کوری مسری گرفتار هستند! تغییرات آرام دموکراتیک و بدون زیان را نمی‌پذیرند و به‌گونه‌ای انتحاری، خود را در معرض تغییری تحمیلی و خشونت‌بار قرار می‌دهند! جهالت حیرت‌انگیز قرن بیست‌ویکمی، گویی در میان دولت‌مردان خاورمیانه پایانی ندارد!

شواهد نشان می‌دهند که جمهوری اسلامی در میان دو گزینه‌ی «تن‌دادن به تسلیمیت کامل» یا «فروپاشی»، شانس انتخاب گزینه‌ی دیگری ندارد. مگر آنکه طی یک چرخش صدوهشتاد درجه‌ای اعجاب‌انگیز، از تمامیت‌خواهی و سرکوبگری علیه جامعه دست بکشد تا نیروهای جهانی را از نیمه‌راه جنگ به عقب بازگرداند؛ این امر بسیار بعید به نظر می‌رسد. فروپاشی ایدئولوژیک نظام مدت‌هاست آغاز شده. جنبش انقلابی «ژن ژیان ئازادی» پایه‌های مشروعیت و پایگاه اجتماعی حکومت را از درون فرو ریخت و به‌نوعی حکومت را خلع سلاح کرد. خامنه‌ای که از داخل و خارج لای منگنه گیر کرده، اگر به میز مذاکرات بازگردد و تن به خواسته‌های ترامپ بدهد، به معنای بالابردن دست‌هایش به نشانه‌ی تسلیم است. کوبیدن بر طبل تداوم جنگ و ستیزه‌جویی هم به معنای خودکشی‌ست. کاملا واضح است که نظام جمهوری اسلامی در یک بن‌بست مهلک گیر افتاده است.

پژاک با نوع جهانبینی سیاسی خود و خوانشی که از تحولات جهانی و منطقه‌ای دارد، بسیار پیش‌تر، تحولات کنونی را پیش‌بینی کرده بود. همچنین راهکارهای دموکراتیک بازدارنده‌‌ای را ارائه کرده و خطاب به حکومت ایران هشدار داده بود که اگر به تحول خودخواسته‌ی دموکراتیک تمایل پیدا نکند، با امواج پی‌درپی قیام‌های داخلی مردم و طوفانی از مداخلات نیروهای خارجی مواجه خواهد شد. این پیش‌بینی‌ها یکی پس از دیگری تحقق پیدا کردند.

آتش‌بس شکننده‌ی کنونی، وقفه‌ای گذراست و جنگ و بحران تداوم خواهد یافت. تا این لحظه، جمهوری اسلامی مصرانه در همان مسیری حرکت می‌کند که صدام و بشار اسد رفتند. جنگ کنونی، بر زندگی و آینده‌ی سیاسی همه‌ی جوامع ایران و ملت کورد اثراتی ژرف و گریزناپذیر به‌جای خواهد گذاشت. در جنگ‌ها، همیشه این ملت‌ها و اقشار تحت ستم‌اند که با خطرات بزرگ و آسیب‌های جبران‌ناپذیر مواجه می‌شوند. بنابراین دغدغه‌ی اساسی ما در وهله‌ی نخست، آسیب‌ندیدن مردم است. اما جوامع ایران و ملت کورد هزینه‌های فراوانی نیز برای آزادی و دموکراسی داده‌اند، بنابراین هم شایسته‌ی آن هستند که از میان شعله‌های آتش این جنگ ویرانگر به سلامت عبور کنند و هم توان آن را دارند که آینده‌ای آزاد، دموکراتیک و به‌دور از استبداد و سرکوب را در جغرافیای ایران برای خود بسازند. شرایط کنونی فوق‌العاده حساس است. در چنین شرایط آشوب‌زده‌ای که پر از ابهامات است، ما قطعا امنیت، آینده و سرنوشت ملت کورد را به انصاف هیچ دولت و قدرتی واگذار نمی‌کنیم و با هر نوع خطر احتمالی که متوجه موجودیت ملت‌مان بشود مقابله خواهیم کرد.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

7 پاسخ

  1. البته برای تانگو دو نفر لازم است. ما دیگر نمی‌توانیم چشم خود را بر واقعیتی که دهه‌هاست جمهوری اسلامی ایران را به بازیگری تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بدل کرده، ببندیم – یا می‌توانیم؟ ارجاع کلی به امپریالیسم و صهیونیسم دیگر نمی‌تواند توجیه‌گر یک دکترین ایدئولوژیک باشد که از جمله خواستار محو اسرائیل است.
    به همان اندازه، حمله نظامی به ایران – که نقضی آشکار و فاحشِ حقوق بین‌الملل به‌شمار می‌آید – هیچ‌گونه مشروعیتی ندارد. برعکس، چنین اقدامی باید با قاطعیت تمام محکوم شود.

  2. “در این مقطعی که عزم نیروهای جهانی برای تغییر چهره‌ی سیاسی جهان جزم‌تر از همیشه است، هر دولت و نظام سیاسی‌ای که درهای خود را به روی دموکراسی باز نکند، قفل درهای بسته‌اش را پتک جنگ و مداخله‌ خواهد گشود ….آنچه بر سر رژیم‌های بعثی عراق و سوریه آمد، نمونه‌های عبرت‌آموز این واقعیت گزنده بودند. ”
    “صل علا محمد رهبر ما خوش آمد” !
    آنچه امپریالیستها و دولت صهیونیسم اسرائیل در کشورها ساخته و خواهند ساخت به مراتب از حکومتهای سکولار دیکتاتوری صدام حسین، معمر قذافی ، بشار اسد و حکومت ارتجاعی دیکاتوری ایران هزاران بار خطرناکترند .
    جناب “ریوار آپادانان” برو این دام به جای دگر انداز …

  3. آقای آبدانان:
    گرچه من با گذشته شما و سمت گیری سیاسی شما آشنایی ندارم ولی باید بگویم که این تحلیل بسیار واقع گرایانه است. کاش تعداد بیشتری این احتمالات را درک میکردند و با در نظر گرفتن این امکانات برای آینده تدارک می‌دیدند!!!

  4. همانطور که در نوشتار آورده شد
    راه جلویگری از تجاوزات دیگران به کشورها
    وجود آزادی و دمکراسی در کشورهاست
    در سرزمینی که دیکتاتوری حاکم نیست
    تجاوزگران متوجه می شوند طرفشان یک دیکتاتور نیست که به بهانه ای حذفش کنند
    و بر کشور فتح شده حکومت کنند بل در آزادی و‌دمکراسی متجاوز باید با کلیت شهروندان آن کشور بجنگند که این نوع جنگیدن برای متجاوز بسیار هزینه بر است.
    که باید گفت
    آقای ریوار به نکته خوبی اشاره کرده است

    1. فعلا قدرتهای جهان برخلاف جنگ جهانی اول و دوم در یک سمت قرار دارند. روسیه درنهایت دیوانگی این توازن قوا را نادیده گرفت و به بهانه ی محاصر اش توسط ناتو ،مسئله ی قدیمی اوکرائین را پیچیده تر کرد.
      از این مناقشات مرزی در تمام کشور های شوروی سابق (قره باغ) کشورهای اروپائی(یوگسلاوی سابق) آسیائی (کشمیر) بعداز جنگ جهانی اول و دوم (فلسطین و اسرائیل) از « مرزکشی»ها وجوددارد.جمهوری خلق چین بر سر ِتایوان و هنگ کنگ به جنگ نرفت .برخلاف روسیه رقیب اقتصادی غرب و آمریکا شد.جمهوری اسلامی با زیربنای اقتصادی غرب محور معلوم نیست با روسیه به کجا میرسد؟
      بسیاری از کشورها در این جهان تک قطبی از وحشت قدرتهای بدسابقه و متجاوز دست به عصا میروند. ابلهانه ست که حکومت فاشیستی ایران با سابقه معاملات کثیف با قدرتهای جهان مخصوصا آمریکا بعداز بالارفتن از دیوار سفارت آمریکا تا سال ۱۹۸۶،به توسعه خود درمنطقه ادامه داد. تمام محاسبات توسعه طبانه اش دود هوا شد.هرنیروئی که در افشاء این حکومت کوتاهی کند در عمل با حکومت ست.

  5. جناب ریوار،
    تهنیت به شما که سرانجام بقول شما : ” تل آویو، خود را با خطر موجودیتی مواجه یافت (؟!) و آمریکا با بمباران سنگین مراکز هسته ای ایران، به سیاست مماشات پایان داد..”
    شما بر مبنای تربیت سیاسی خود، عاجز
    از این هستین که کلامی هم بر علیه تجاوز اسرائیل بنویسید و همینطور طوطی وار، گفتمان و ادعای رژیم نتانیاهو را تکرار میکنین! از کدام “خطر موجودیتی” برای اسرائیل حرف میزنید، در حالیکه این رژیم قدّار به دهها بمب اتمی مجهز بوده و زرادخانه ارتش امریکا همیشه ضامن و حامی اش بوده است؟ میگوئید: “هر دولت و نظام سیاسی که درهای خود را به دمکراسی باز نکند، قفل درهای بسته…با پتک جنگ و مداخله خواهد گشود و..”. اما نمی گوئید که پس از گشودن این قفل با “پتک” ( بمب های خانمانسوز؟!)، چه بلایی بر سر ملتهای بیچاره نازل میکنند و چه کشتار و چه ویرانی ی نصیب آنان میشود، و هرگز ازین “پتک ها” دمکراسی و بهبودی
    زاده نمیشوند؟! شما نمیدانید؟ ای ننگ ابدی بر این “پتک ” شما و مهاجمان، و رژیم ملایان.

    1. دوست عزیز داوود جان:
      این احتمالات واقعی هستند و باید در نظر گرفته شوند. مهم نیست چه کسی این احتمالات را رقم زده. مهم این است که توجه به این امکانات احتمال کمتر کردن درد و رنج مردم ایران را در پی خواهد داشت!!! البته اگر آمادگی برای این امکانات صورت بگیرد!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *