زندان اوین مورد حمله نیروی هوایی دولت تجاوزگر اسرائیل قرار گرفت. در حمله به بخشی از زندان، به خصوص سر در و محل ورودی آن، عده ای از سربازان و کارکنان بخش اداری و نیز بعضی مراجعهکنندگان به زندان از خانوادههای زندانیان، به شکل دهشتناکی کشته شدند. سازمان عفو بینالملل به فاصله کوتاهی پس از حمله اسرائیل، این حمله را «عمیقاً دلهرهآور» خواند که میتواند «مصداق جنایت جنگی» باشد.
بنا به تفسیر برخی توجیهکنندگان حملات اسرائیل، گویا نظامیان اسرائیلی و مشاوران آنها این تصور کودکانه را داشته اند که زندان اوین مثل یک خانه است که اگر در ورودی آن تخریب شود زندانیان میتوانند از آن فرار کنند!
به دنبال این بمباران و فشار خانوادهها، افکار عمومی و نگرانی همگانی از حال زندانیان، نظام ضدحقوقبشری ولایتفقیه به جای آزادی و یا مرخصی دادن به زندانیان نقشه دیرینهاش برای تعطیلی زندان اوین و پراکندن زندانیان در زندانهای مختلف را به اجرا در آورد.
زندانی که در حال گذراندن مدت حبس خویش است به تدریج از همان فضای محدودی که در اختیار دارد و وسایل ابتدایی که به آن دسترسی دارد، محیطی کوچک و خصوصی برای خویش فراهم میکند، با دیگر هم بندیان ارتباط برقرار میکند و فضای دوستی برای تحمل شرایط سخت زندان تدارک میبیند. برهم زدن این فضا و محیط به بهانههای مختلف مثل حمله به آشیانه کوچک پرندگان و بر همزدن آرامش نسبی آنهاست.
نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی که از مدتها پیش در پی تعطیلی زندان اوین به عنوان سندی تاریخی از چند دهه نقضحقوق بشر و به خصوص اعدامهای تابستان خونین ۱۳۶۷ است، اینک فرصت را غنیمت شمرده و احتمالا در پی تعطیلی زندان اوین برآمده است.
بر این اساس ما برخی از زندانیان قبل و بعد از انقلاب، فعالان مدنی و سیاسی، خواهان بازگرداندن کلیه زندانیان به زندان اوین، دادن مرخصی به کلیه زندانیان تا برطرف شدن شرایط جنگی و آزادی بی قید و شرط همه زندانیان عقیدتی و سیاسی هستیم.
اسامی امضاکنندگان:
احمد پورمندی (زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
احمد علوی (زندانی سیاسی ج.ا)
اسماعیل زرگریان
الهه امیرانتظام (زندانی سیاسی ج.ا)
امید اقدمی
آلان توفیقی
بهروز خلیق (زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب)
پرویز مختاری
تقی رحمانی (زندانی سیاسی ج.ا)
توران همتی
جعفر قدیم خانی
حسن یوسفی اشکوری (زندانی سیاسی قبل و بعد از انقلاب)
حسین بحیرایی (زندانی سیاسی ج.ا)
حسین علیزاده
داود نوائیان
رزا روزبهان
رضا جعفریان (زندانی سیاسی ج.ا)
رضا علیجانی (زندانی سیاسی ج.ا)
رضا قرشی
رضا گوهرزاد
رضا مسموعی (زندانی سیاسی ج.ا)
زهرا قضات
ژاله شمس یوسفی
سیامک سلطانی
شاپور رشنو(زندانی سیاسی ج.ا)
شعله پاکروان
صادق شجاعی (زندانی سیاسی ج.ا)
عباس شیرازی
عفت ماهباز(زندانی سیاسی ج.ا)
علی افشاری (زندانی سیاسی ج.ا)
علی ایزدی
علی کلایی (زندانی سیاسی ج.ا)
فلورا شفیعی
کاظم علمداری
کورش پارسا
محسن یلفانی(زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
مجید میرزائی(زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
محسن قشقایی
محسن نیکومنش فرد
محمد اولیائی فرد
محمدرضا عالی پیام(زندانی سیاسی ج.ا)
مریم پور تنگستانی(زندانی سیاسی ج.ا)
مریم سطوت
مزدک لیماکشی
مسعود لدنی(زندانی سیاسی ج.ا)
معصومه شاپوری
ملیحه شریف زاده (زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
منصور فرهنگ
منصوره شجاعی (زندانی سیاسی ج.ا)
مهدی امینی
مهدی امینیزاده (زندانی سیاسی ج.ا)
مهدی عربشاهی (زندانی سیاسی ج.ا)
مهدی فتاپور (زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
مهدی ممکن (زندانی سیاسی قبل از انقلاب)
مهدی نوربخش
مهدیه گلرو (زندانی سیاسی ج.ا)
مهرداد ابریشم کار (زندانی سیاسی ج.ا)
ناهید افراخته
نسرین آزاد
نیره توحیدی
وهاب انصاری
هایده مغیثی
هژیر عطاری (زندانی سیاسی ج.ا)
هما کلهر (زندانی سیاسی ج.ا)
یاسر میردامادی
6 پاسخ
چنین بیانهِ مغشوشی تا بحال نخوانده بودم! نمی دانم چرا بعضی از کسانی که میخواهند بیانه ای را انتشار و یا امضا کنند، آن اول به دقت نمی خوانند؛ و یا اینکه چرا در بیشتر بیانه های صادر شده، اصلا امکانی به بقیه کسانی که مایل به امضای بیانه هستند، داده نمیشود، و تنها گروهی از “خواص” میتوانند پای بیانه ای را امضا کنند! تو گویی ‘نظرخواهی’ و ‘نظر دهی’ و ‘امضا کردن’ حق همگان نیست و برای امضا کردن بیانه ای باید عضو کلوپِ “خواص” بود. بعضی وقتها اصلاً بدون اجازه افراد ، نامشان را پای بیانه ای میگذارند! اسفا ازین عدم دقتها و عدم پایبندی ها به موازین دمکراسی و اخلاق سیاسی.
با توجه به ریشه دار بودنِ فرهنگِ دیر پای دیکتاتوری در دولتها و جامعه ما، پایان گذاشتن به این ناهنجاری ممکن نیست؛ حداقل، بیائید یک مقدار، هوشیارتر و شایسته تر و اصولی تر باشیم و این بازیهای قبیله ای را کمتر کنیم.
طی یک تماس، دوستان دستاندرکار تهیه بیانیه اطلاع دادند که خواست من برای عدم امضا بیانیه، ساعتی دیرتر از وقت تعیین شده دریافت شده است. بنا به خواست ما، اکنون امضا من و محمد رضا شالگونی از لیست امضا کنندگان بیانیه حذف شده است. سپاسگزارم.
در بیانیه زندانیان سیاسی شاه و ج. ا خواسته اند زندانیان سیاسی به زندان اوین بازگردند. مرخصی به آنها داده شود و آراد شوند. حیرت کردم از طرح این خواسته ها توسط زندانیان سابق
«همه ملتها سقف آزادی دارند. سقف آزادی رابطهی مستقیم با قامت فکری مردمان دارد، با همت بلند مردمان سقف بلند میشود. در جامعهای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی هم کوتاه میشود. وقتی سقف آزادی کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوچک اما راحت جولان میدهند، بعضی آدمهای بزرگ هم آنقدر سرشان را خم می کنند که کوچک میشوند. آن وقت سقفها هی پایین تر و مردم تا کمر خم میشوند و دیگر نمیتوانند قد راست کنند. آزادی میشود یواشکی و زندگی میشود جهنم
این نقد را به بیانیه داشتیم:
«خواهان بازگرداندن کلیه زندانیان به زندان اوین، دادن مرخصی به کلیه زندانیان تا برطرف شدن شرایط جنگی، و آزادی بیقید و شرط همه زندانیان عقیدتی و سیاسی هستیم.»
وقتی خواهان «آزادی بیقید و شرط همه زندانیان عقیدتی و سیاسی» هستیم، نمیتوانیم همزمان خواستار «مرخصی» یا «بازگرداندن آنان به زندان اوین» نیز باشیم.
اگر منظور از مرخصی و بازگرداندن به اوین، زندانیان عادی بوده باشد، باز هم به دو دلیل چنین ادغام مفهومی در متن بیانیه نادرست است:
نباید مطالبات احتمالی زندانیان عادی را با مطالبات روشن و سیاسی زندانیان عقیدتی و سیاسی در یک جمله گره زد.
یک توضیح ضروری:
شب گذشته ۲۶.۰۶.۲۰۲۵ به آدرس ایمیل دستاندرکاران این بیانیه نقد خود را به این بیانیه نوشتم و چون مطمئن نبودم که این نقد مورد توجه قرار گیرد، متعاقبا درخواست کردم که امضا دو نفر ( اصغر ایزدی و محمد رضا شالگونی) را که قبلا ارسال کرده بودم، از لیست امضاها تا قبل از انتشار حذف کنند. متاسفانه این دوستان به مسئولیت خود عمل نکردهاند و اکنون شاهد امضا خود در لیست امضا کنندگان هستیم. اکنون هم خواهان حذف نام خود از این بیانیه هستیم.
با سلام. من نیز نسبت بخاطر انتقاد به فرمولبندی های این متن نخواستم آن را امضاء کنم.
در ابتدا و حتی قبل از خواندن متن، از اینکه صدای جمعی دیگری در هشدار نسبت به جان زندانیان سیاسی از یکسو زیر ضربات بمباران جنایتکارانه دولت دست راستی نتانیاهو و از سوی دیگر در چنگال ادمکشان جمهوری اسلامی بلندشده است، بسیار خوشحال شدم. اما تا آن را خواندم گ مخصوصا که به پاراگراف مبهم و متناقض آخر آن رسیدم، واقعا تعجب کردم. پاراگرافی با این درونمایه: برای اینکه زندان اوین تخریب نشود، زندانیان را به آنجا برگردانید، آنها را به مرخصی بفرستید و اصلا زندانیان سیاسی را فورا آزاد کنید!
این نکته را نیز با دو دوست ارسال کننده متن برای امضاء در میان گذاشتم و نوشتم که بیانیه بسیار مغشوش است و ناشیانه.
امید که از این پس در متون جمعی برای اقدامات درست و بجا، اهمیت شفاف، کوتاه و برا و کارا بودن متن رعایت شود.