
فرانسه ۲۴: حمایت غرب از «حق اسرائیل» برای حمله به ایران، ادامهی الگویی از خشونتهای «پیشدستانه» را رقم میزند که به گفتهی منتقدان، بیشتر و بیشتر حقوق بینالملل و نظم مبتنی بر قواعد را که پس از جنگ جهانی دوم بنا شد، تضعیف کرده و جای آن را با «قانون جنگل» عوض میکند؛ نظمی که در آن قدرت نظامی بر حقانیت تقدم مییابد – با پیامدهایی وخیم برای ثبات و همکاری جهانی.
در ۱۲ اکتبر ۲۰۲۳، تنها چند روز پس از حملات خونین حماس در جنوب اسرائیل، وزیر دفاع وقت آمریکا در پاسخ به سوالی دربارهی اعمال شروطی برای کمکهای گستردهی نظامی به اسرائیل، گفت: «نه»، و دلیلش را اعتماد به ارتش اسرائیل در جنگ با گروههای مورد حمایت تهران دانست که «کار درست» را انجام خواهد داد.
بیست ماه بعد، اسرائیل غزه را ویران کرده، مناطق وسیعی از لبنان را بمباران کرده، قلمروهایی از سوریه را اشغال کرده و اکنون در راستای آنچه خود آن را «نبردی حیاتی برای بقا» در برابر جمهوری اسلامی و متحدانش میخواند، حملهای مستقیم به ایران انجام داده است.
در طول این جنگها، رهبران افراطی اسرائیل بارها شواهد فزاینده دربارهی جنایات جنگی در غزه را رد کردهاند؛ شواهدی که باعث شد دیوان کیفری بینالمللی در نوامبر ۲۰۲۴ حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل را صادر کند.
برخی از وزرای ارشد کابینهی اسرائیل آشکارا از اخراج اجباری جمعیت غزه (که جنایت نسلکشی محسوب میشود) و تجزیهی سوریه دفاع کردهاند. خود نتانیاهو نیز در مصاحبه با رسانههای آمریکایی از احتمال ترور رئیسجمهور ایران و «تغییر رژیم» در جمهوری اسلامی سخن گفته است.
طنز تلخ ماجرا آن است که چنین اظهاراتی اسرائیل را به لحن تهدیدآمیز همیشگی دشمن دیرینش، ایران، نزدیک کرده – با این تفاوت مهم که اسرائیل سلاح هستهای در اختیار دارد و توان نظامی تحقق این تهدیدات را نیز داراست.
به گفتهی ه.ا. هلیِر، پژوهشگر ارشد در مؤسسه سلطنتی خدمات متحد دفاعی و امنیتی بریتانیا (RUSI) در لندن، این تشدید بیسابقه، نتیجهی «طبیعی فضای مصونیتی است که در دو سال گذشته در منطقه حاکم بوده.
او میگوید: «اینکه اسرائیل بارها بدون تبعات، قوانین بینالمللی را نقض کرده، پیام روشنی دارد: اگر بخواهد اقدامات بیشتری انجام دهد، میتواند. و میداند که قدرتمندترین بازیگران بینالمللی یا کاری نمیکنند یا عملاً آن را تشویق و تقویت میکنند.»
مهمترین پیامد فوری این مصونیت، رنج عظیم مردم غیرنظامی است، بهویژه در غزه، جایی که بر اساس آمار مقامات بهداشت محلی، بیش از ۵۵ هزار نفر در جریان عملیات نظامی اسرائیل کشته شدهاند و این نوار باریک عملاً غیرقابل سکونت شده است.
پیامد دیگر، با تبعاتی گستردهتر، تضعیف بیشتر نظم جهانی مبتنی بر قواعدی است که از سال ۱۹۴۵ برقرار شده بود. کریم امیل بیطار، کارشناس مسائل خاورمیانه در دانشگاه سنژوزف بیروت و استاد مهمان در دانشگاه علومپو پاریس میگوید:
«تحولات اخیر آخرین میخ را بر تابوت حقوق بینالملل و نظم جهانی لیبرال کوبیدند. پیام به جهان این است که اگر قدرت نظامی در اختیار دارید، میتوانید تمام قواعد را زیر پا بگذارید، قانون بینالملل را لگدمال کنید، و هیچ مسئولیتی هم متوجهتان نخواهد بود.»
نتانیاهو اقدامات اسرائیل را «طلوع خاورمیانهای جدید» توصیف کرده – عبارتی که از زمان جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ با آمریکا در پی بازطراحی منطقه بر سر زبانها بود و پیامدی فاجعهبار داشت.
هلیِر میگوید: «عدهای در میان منتقدان ایران این وضعیت را نشانهی تولد خاورمیانهای جدید میدانند. اما در واقع این یک چرخهی خشونت است که در فضای مصونیت شکل گرفته؛ جایی که اقدامات خودسرانه بیهیچ پیامدی انجام میگیرد.»
او اضافه میکند: «نیازی نیست طرفدار رژیم ایران یا حزبالله یا حماس باشید تا ببینید که این رفتار چقدر برای نظم و امنیت منطقهای بیثباتکننده است. این پیامدهای عظیمی برای نظم و امنیت بینالمللی دارد، چراکه نشان میدهد اصولی وجود ندارد. یعنی قانون جنگل. و این باید برای همهی ما نگرانکننده باشد.»
بیطار نیز میگوید در جهان عرب سنی «کمتر کسی برای رژیم ایران اشک خواهد ریخت – و بهحق، با توجه به رنجی که گروههای نیابتیاش به منطقه وارد کردهاند»، اما در عین حال «آنها از اسرائیلی مهارنشده نیز بیم دارند – کشوری که برخلاف ایران، توانایی نابودی کامل شهرها را دارد و وزیران ارشدش آشکارا از پاکسازی قومی در غزه دفاع میکنند.»
یک پیامد فوری این وضعیت، آغاز رقابت تسلیحاتی منطقهای برای پر کردن فاصله با اسرائیل است. در مورد ایران، تحلیلگران احتمال میدهند فشارها برای حرکت بهسوی سلاح هستهای بیشتر شود – درست بر خلاف هدف ادعایی عملیات نظامی اسرائیل.
داریل کیمبال از «انجمن کنترل تسلیحات» در آمریکا میگوید: «حملهی اسرائیل باعث شده ایران احساس آسیبپذیری بیشتری کند. بازدارندگی متعارفشان شکست خورده و بهزودی شاهد درخواستهای بیشتر برای حرکت بهسوی سلاح هستهای خواهیم بود.»
کیمبال اشاره میکند برخی در ایران خواستار خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) شدهاند. او اضافه میکند: «بمباران ایران فقط آنها را مصممتر میکند، چون نتیجه میگیرند نظمی مبتنی بر قواعد وجود ندارد، فقط تهدید و نابودی متقابل.»
بیطار نیز میگوید اکنون «شمار اندکی از مردم که دربارهی احترام به حقوق بینالملل سخن میگویند، بهعنوان ایدهآلگرایانی بیارتباط با واقعیت قلمداد میشوند.»
اگرچه حملهی اسرائیل به ایران در جهان محکوم شده، اما پیام رهبران غربی بسیار دوپهلو بوده و بیشتر بر «حق دفاع اسرائیل» تأکید کردهاند تا پایبندی به قوانین بینالمللی.
رئیسجمهور فرانسه، امانوئل مکرون، ساعاتی پس از آغاز حملات اسرائیل، تقصیر را متوجه ایران دانست و گفت فرانسه آمادهی دفاع از اسرائیل است. صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، پا را فراتر گذاشت و گفت اسرائیل «دارد کار کثیف ما را انجام میدهد» – اظهاراتی که در کشوری با سنت تنشزدایی، خشمبرانگیز بود.
بن سال، استاد حقوق بینالملل در سیدنی، در یادداشتی در گاردین نوشت حمایت از «حق دفاع اسرائیل» در این درگیری، پایهی حقوقی ندارد و یک سابقهی خطرناک ایجاد میکند.
او حمله به ایران را بخشی از «الگوی خشونتهای غیرقانونی پیشدستانه علیه کشورهای دیگر» دانست – از جمله حملات اخیر به پایگاههای نظامی سوریه – «بدون اینکه سوریه حملهای به اسرائیل کرده باشد.»
سال نوشت: «ریسک سواستفاده از دفاع پیشدستانه آنقدر زیاد و خطرناک است که جهان نباید آن را تحمل کند. اجازه دادن به کشورها برای تصمیمگیری یکجانبه دربارهی نابود کردن نیروی نظامی کشور دیگر، بدون حملهی اولیه، یعنی آشوب جهانی و مرگ بیدلیل افراد بیگناه.»
سر ریچارد دالتون، سفیر پیشین بریتانیا در تهران، در گفتوگو با میدلایستآی گفت دولتهای پیشین آمریکا از حملهی گستردهی اسرائیل به ایران جلوگیری میکردند، اما «نتانیاهو اکنون نفوذ بیشتری بر آمریکا دارد (با بازگشت ترامپ به قدرت) و اسرائیل بیشازپیش تابع قوانین خود است.»
دالتون افزود: «دیگر کشورهای غربی نیز در ۲۰ ماه گذشته در پاسخ به رفتار اسرائیل، بسیار منفعل بودهاند – بخشی از آن ناشی از بیاعتنایی فزایندهی آنها به حقوق بینالملل است.»
او گفت: «آنها به مسئلهی حقوقی نگاه نمیکنند. بررسی نمیکنند که چه زمانی یک حملهی پیشدستانه طبق قوانین بینالملل قانونی است و چه زمانی نیست. حملهی اسرائیل تجاوزی غیرقانونی بود. دربارهی روسیه صادقانه صحبت میکنیم، اما دربارهی اسرائیل نه.»
نهادهایی که غرب برای حمایت از نظم جهانی پس از جنگ تأسیس کرده، نیز دسترویدست نگذاشتهاند. دیوان کیفری بینالمللی و دیوان بینالمللی دادگستری هر دو در بحبوحهی جنگ غزه فعال شدهاند. دومی در سال گذشته هشدارهایی دربارهی خطر نسلکشی صادر کرد و خواستار توقف عملیات اسرائیل در جنوب غزه شد. با این حال، هیچیک از این نهادها ابزار اجرایی ندارند، اگر قدرتهای بزرگ همکاری نکنند.
جو بایدن، رئیسجمهور پیشین آمریکا، حکم بازداشت نتانیاهو را «شرمآور» خواند. جانشین او در کاخ سفید پا را فراتر گذاشت و در ژانویه دستور اجرایی برای تحریم دیوان کیفری صادر کرد.
دولت ترامپ همچنین آمریکا را از چند نهاد سازمان ملل خارج کرده و بودجهی آن را قطع کرده است. برایان بریواتی، استاد حقوق بشر و تاریخ معاصر در دانشگاه کینگستون، مینویسد: «یکی از ستونهای نظم جهانی پس از جنگ، حالا به جنگ با ستون دیگر برخاسته است.»
او در نشریهی The Conversation افزود: «ترکیب یک کشور قدرتمند که با مصونیت کامل عمل میکند با یک ابرقدرت که ابزارهای پاسخگویی را از کار انداخته، نقطهی عطفی جهانی است. قدرتهای دیگر مانند روسیه و چین اکنون فرصت را مغتنم شمردهاند تا از نظم مبتنی بر قواعد غربی عبور کنند.»
هلیِر از RUSI هشدار میدهد: «فروپاشی این نظام میتواند پیامدهای فاجعهباری برای ثبات جهانی داشته باشد. ما همیشه با بحرانهای جدید مواجه خواهیم بود – از جمله مقابله با بحران اقلیمی – و برای کاهش پیامدهای آنها، به قوانین بینالمللی و نظم مبتنی بر قواعد نیاز داریم.»