فرماندهان حکومت توسط اسرائیل کشته شدهاند، اما بهای انتقام آنان را مردمی میپردازند که در وحشت جنگ بهسر میبرند. منطق امنیتی حاکمیت، سرکوب گسترده جان و مال مردم را با پیشوند اتهامهایی چون جاسوسی، محاربه، بغی و افساد فیالارض، مسبوق به سابقه کرده است.
ناتوانی نظامی در دفع تجاوز خارجی، همواره بهایی بوده که جامعه مدنی آن را پرداخت کرده است. ایجاد ایست و بازرسی در شهرها، خیابانها و جادهها، بازرسی عابران، مسافران و وسایل نقلیه؛
و بازداشتهای گسترده از کردستان تا تهران، از مهاباد تا کرج و کرمانشاه و بسیاری دیگر از شهرها، به بهانه “شرایط جنگی کشور”، مردمی را که پیشتر نیز از ناامنیهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رنج میبردند، گرفتار ناامنی مضاعف حقوقی و امنیتی کرده است.
دلیل این بازداشتها، مطابق معمول، “امنیت” عنوان میشود. اما امنیتی که در واقع توسط خود حکومت از شهروندان سلب میشود. امنیتی که در نتیجه سیاستهای خصمانه حکومت، چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی، دهههاست ما را درگیر کرده است.
“امنیت حکومتی”، مفهومی آشنا و همسنخ سرکوب است؛ سرکوبی که بر سر مردمی فرود میآید که هنوز وحشت جنگ از جان و روان خستهشان رخت برنبسته است. این نوع امنیت، دولتمحور است، نه جامعهمحور.
یک پاسخ
خانم گلعنبر گرامی. نباید چندان نگران بود. انقلابی که به رهبری حزب نوین طبقه کارگر و فرماندهی لنین بود با وجود بیش از یک ملیون کشته در جنگ با فاشیسم هیتلری ۷۵ سال طول کشید تا از رژیم خود آورده خلاص شوند و تازه به دست یک مامور KGB بنام پوتین دهند تا امنیتی برایشان فراهم کند که شما میگوئید. ۴۶ سال که چیزی نیست. شاید در این فاصله مهدی بیاید و مسائل خودبخود حل شود. فعلا که “ از شما حرکت، از خدا برکت” برای رژیم خوب کار کرده است. به قول آیت الله جنتی فوقش مردم دو هفته نق میزنن و شلوغبازی در میارن تموم میشه.