دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴

دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴

کفتارها و کرکس‌ها – آسیا ابتهاج 

وقتی هیتلر نقشه نابودی یهودیان را طرح ‌کرد، اطرافیانش پرسیدند، پس دنیا چه خواهد کرد؟ هیتلر جواب داد: دنیا در برابر نابودی وپاک‌سازی نسلی ارامنه سکوت کرد. 

دوازده سال حکومت نازی‌ها در آلمان برقرار بود واحتمالا اگر جنگی در نمی‌گرفت، با وجود نابودی و‌پاک‌سازی یهودیان، عمر طولانی‌تری می‌داشت.

این خط قرمز ادامه دارد تا به امروز: 

اسرائیل قربانی این نسل کشی و جنایت علیه بشریت از جهانی که این وقایع را شاهد بود، انتقام می‌گیرد وقصد ‌دارد سرزمین‌هایش را وسعت بدهد. مزاحم ارضی أردن، سوریه ولبنان هستند که تسلیم نمی‌شوند. اسرائیل به مرور زمان با سیاست اشغالگری تهاجمی وذره ذره تصرف‌ زمین درحال رشد زمینی‌ است. در ۴۶ سال اخیر جمهوری اسلامی ایران  نگذاشته که این لقمه‌ها به آسانی از گلوی اسرائیل پائین برود. 

چند کیلومتر آن‌طرف‌تر روسیه پس از تحریک‌های معدود بلاخره با قصد تصرف وضمیمه کردن به اوکراین حمله کرد. تصور این بود که این جنگ چند روزه به پایان می‌رسد. اروپا وآمریکا به اوکراین سلاح وجنگنده ونیروی “دفاعی” دادند. لغزش‌های جوامع خود را تحمل کردند، هزارها پناهنده را تقبل کردند وباوجود فشار اقتصادی در کشورها به حمایت از اوکراین ادامه دادند، با این تصور، که کار خیلی سریع یک‌سره خواهد‌شد. نشد! 

جنگ  روسیه  با اوکراین تبدیل به یک جنگ فرسایشی شد، بی هیچ چشم‌انداز توقف آن. این‌همه کشته واین همه خسارت در هر دو‌کشور باعث‌نشد که جامعه جهانی راهی عملی و واقعی پیدا کندتا این جنگ خاتمه یابد. 

دست روسیه برماشه شلیک سلاح‌اتمی‌ است وصرفا همین  بازدارنده دخالت بیشتر کشورهای غربی است. روسیه هم‌چنان تجارت می‌کند، اقتصادش جنگ طولانی را تحمل می‌کند وجنگ در هر دو‌کشور به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شده‌است. اخبار بمباران‌ها وحمله‌ها وکشتار در جوامع غرب دیگر کسی را تکان نمی‌دهد. قیمت روغن آفتاب‌گردان (قبل از جنگ از بی‌ارزش‌ترین روغن‌ها از نظر تغذیه) “عادی” شده وکمبود گاز دیگر نگرانی تبلیغاتی ‌نیست. 

اسرائیل چه درس می‌گیرد؟

وقتی زورت زیاد است ونیروی تهاجمی بیشتری داری ودستت هم بر ماشه شلیک سلاح‌اتمی‌است ورسما از خداوند متعال وپروردگار عالم چراغ سبز گرفته‌ای که تو تنها خلق در جهان وکهکشان‌ها هستی که اجازه تهاجم را برخلاف تمام قوانین دنیایی وزمینی داری. 

آنوقت بمباران کودکان، بیمارستان‌ها، مدارس وپناه‌گاه‌ها وگرسنگی وتشنگی دو‌میلیون جمعیت وآوارگی آن‌ها در غزه تبدیل می‌شود به سیلی که کشتی نوح از آن‌متولد شد، تا برود و این خلق برگزیده را که قربانی شش‌میلیونی داد، مستجاب کند برای انتقام از کل بشریت که هرآنچه که کشت ونابود کرد ثواب دارد! 

 روشن‌گرایی وحقیقت‌یابی امروز بزرگ‌ترین وظیفه مردم متمدن دنیاست. نگارنده نه با خلق یهود کدورتی دارد ونه با جمهوری اسلامی دوستی. این سیل تحلیل‌ها که در حد پروپاگاندا، رجز‌خوانی وشعارهای لحظه‌ای ایجاد شده‌اند، دهان به دهان از رئیس‌جمهور ترامپ تا وزیر دفاع اسرائیل وآقای خامنه‌ای سرازیر است. همه شعله این آتش جهان‌سوز را بالا وبالاتر می‌کشند، بدون اینکه عاقلی این وسط فرصت درک حوادث را داشته باشد. 

سازمان ملل متحد ودبیرکل آن به دشمنی با یهودیت متهم‌می‌شود. رافائل گروسی یک روز عامل اسرائیل و روز بعد جاسوس ایران می‌شود. هر نوع انتقادی با تهمت ضد یهودیت مهر و‌موم می‌شود وعملا هیچ نوع مداخله عاقلانه‌ای امکان‌پذیر نیست. 

آژانس انرژی اتمی وبازرسانش سال‌هاست که در ایران هستند وبارها گفته‌اند، ایران در راه تولید سلاح اتمی نیست. 

بارها وبارها توضیح داده شده که تولید سلاح اتمی روند ساده چند هفته‌ای نیست. از سال ۱۹۹۵ نتانیاهو ادعا می‌کند که ایران فقط هفته‌ها از تولید سلاح اتمی فاصله دارد. اسناد و‌مدارک وفیلم‌های این سخنرانی‌ها در سازمان ملل بر حافظه دائمی اینترنت ثبت شده‌است وهرکس می‌تواند با جستجوی ساده آن را مشاهده کند. مقاله‌ها نوشته شده‌است وساعت‌ها مذاکره شده‌است. همه این واقعیات در چند ثانیه بکنار زده می‌شوند، چون ترامپ با یک‌جمله می‌گوید: نه! صحت ندارد. 

جمهوری اسلامی تجهیزات نظامی دارد. ‌موشک و پهباد ساخته واقتصادش را به ورشکستگی کشیده تا خود را در منطقه سرپا نگه‌دارد. تجربیات تلخ جنگ هشت ساله با عراق درس مهمی بود. عراق به ایران حمله کرد و‌جمهوری اسلامی با تجهیزات جنگی زمان شاهنشاهی ۸ سال جنگ دفاعی وتهاجمی را تحمل کرد، در حالیکه دنیا ساکت به گوشه‌ای دیگر نشست وعراق را هر روز مسلح‌تر کرد. مواد شیمیایی که از آلمان برای ساخت بمب شیمیایی به عراق سرازیر شدند، خواب جوامع غرب را نا‌آرام نکرد. ۸ سال جنگ وکشتار  حتی نتوانست مانند ککی کسی را بگزد. بعد از جنگ وقطعنامه سازمان ملل وجام زهر، جمهوری اسلامی خود را از شرایط بد اقتصادی بالا کشید. حکومت تلافی قطعنامه را بر سر زندانیان در زندان ومردم در خیابان درآورد. توهین ۸ سال جنگ در انزوا تبدیل شد به کینه‌ً جمهوری اسلامی به دنیا. جمهوری اسلامی باز هم منزوی‌تر شد. درسی که از این تجربیات آموخت، نتیجه‌اش امروز دیده می‌شود. 

ما در ایران با تعارف و‌شعار وهجو‌گویی بزرگ شده‌ایم. اگر در مغازه فروشنده بگوید، قابل شما را ندارد، جواب می‌دهیم اختیار دارید، پول می‌پردازیم وبا قربان شما گفتن بیرون می‌رویم. فحش رایج پدرسگ وپدر سوخته است که نه پدر کسی سگ‌می‌شود ونه پدر کسی می‌سوزد. مرگ بر اسرائیل ومرگ بر آمریکا ونابود گردد وآباد گردد هم در این حد است. در حد همان شعار: make America great again و‌حتی شعار اوباما در مبارزه انتخاباتی‌اش، Yes, we can! 

اوباما نتوانست به معضل ژرف نژادپرستی در آمریکا پایان دهد، بلکه کاملا برعکس آن، توده نژادپرست در آمریکا حریص‌تر شد. ترامپ ‌در دوره اول ریاست جمهوری‌اش نتوانست آمریکا را به عظمت موعود بازگرداند ودر این دوره دوم هم به نظر نمی رسد جنین هدفی واقعی باشد. 

اثر اقتصادی جنگ‌های سال‌های اخیر وبحران‌های اقتصادی از اراده یک شعار خارج هستند. 

در ایران هم همین است. فتح قدس ونابودی اسرائیل تبدیل شده به شعار گرم نگه‌داشتن طیف طرفدار جمهوری‌اسلامی و صرفا استفاده داخلی پیدا کرد تا با وجود تمام بحران‌های اقتصادی و مشکلاتی که تحریم‌های کمرشکن و انزوای دائمی ایران همچنان به رژیم وفادار بمانند. باج دادن وامتیاز دادن برای راضی نگه‌داشتن تبدیل شد به راه حل جدی برای خروج از بحران. لجاجت وکینه توزی شخص آیت‌الله خامنه‌ای واستیصال وبله‌قربان‌گویی زیردستانش، باعث‌شد، هیچ‌گوشی شنوا نباشد وهر نیروی صادقی که پا به صحنه گذاشت تا ایران وحتی آقایان را از خطر غریب الوقوع آگاه کند، سرکوب و‌محصور بشود. همه این گوشزدها تبدیل شد به باد هوا، که این‌ها آمده‌اند که قدرت در اختیار بگیرند.

  جمهوری اسلامی قربانی اشتباهات خودش و انزوای درونی و بیرونی خود شد. انگیزه‌های دلسوزانه به چشم مداخلات دشمن پنداشته شدند. هرچه پند و اندرز دلسوزانه بیشتر شد، خشم کینه و بد‌گمانی عمیق‌تر شد. خشم و کینه سراسر کشور را برگرفت. هر نطفهً امیدی لگدمال شد. هر روزنه نوری زندان شد. شب حکومت کرد و‌ما ایرانیان هم‌چنان در اشتباه ذاتی خود، شب را می‌پرستیم به طولانی‌اش و صبح فردا را نمی‌بینیم. ظلمت را به گردن ظالم می‌اندازیم و خود در حد مظلوم بی‌دفاع عقب‌نشینی می‌کنیم و نظاره‌گر می‌شویم. قاب را نگه‌می‌داریم و تصویر را فراموش می‌کنیم. با تعارفات و‌تمجیدات کشور اداره می‌کنیم و با شعار و رجز‌خوانی دنیا تصرف می‌کنیم. در خیالات ملتی هستیم پر آداب و رسوم و مغرور از تاریخ کهن ولی با بلدوزر تمام نشانه‌های تاریخ را نابود‌می‌کنیم، تا شاید روزی به آن تجلل برسیم. سرمان گرم است و زندگی مسافت رفتن و آمدن بیهوده‌گی می‌شود. 

گفتیم آنروز که این به زندان و آن به حصر برود، غوغا می‌کنیم. رفت و رفتند و غوغایی نشد. گفتند اگر آن برود و آن بمیرد، معرکه به پا می‌کنیم. 

همه در حد هجو گویی و تعارف. 

به استبداد عادت کردیم و در سیستم دیکتاتوری فقط دیکتاتوری را یاد‌گرفتیم. 

امروز کجاییم و به کجا می‌خواستیم برویم؟ 

شرح مصیبت میدهیم ولی مصیبت را از ریشه نمی‌کنیم. چون ترس از تهی شدن داریم؟ چون امروز دیگر نمی‌دانیم‌چه می‌خواهیم؟ چون ساده‌ترین ها تبدیل شده‌اند به سخت‌ترین‌ها؟ چون از شن و خاک زیر پایمان کوهی در برابرمان قد کشیده … 

زمام امور را به دست حاکمان دادیم. حاکمانی که مثل‌ما مردم دچار همان مرض‌ها بودند. سرگرم خودشان بودند. غافل از تحولات و تحرکات و درک آن‌ها. نگاه نکردند و ندیدند. گوش نکردند و نشنیدند. در خواب ظلمت خود ساخته و شن و خاک زیرپا. 

در خیال مان تسلط امور را در دست داریم و بجای تحلیل و تصمیم، بجای ترسیم تصویر درست، دنبال قاب عکس هستیم. 

به ما یاد داده‌اند: عروس نباید همان بار اول آری بگوید. باید ناز کند تا نازدار از راه برسد. 

مذاکرات حیاتی برای سرنوشت وطن را با مجلس خواستگاری و عقد اشتباه گرفتیم. مستقیم یا غیر مستقیم؟ نشستیم به استخاره و تو‌نگو، این‌شعبده بازی که به راه افتاد،  راه رفتن از  قصالگاه به غسالگاه بود. 

امروز بیش‌از هر زمان دیگر روشن است؛ همانا که اسرائیل می‌گوید، سال‌هاست این نقشه‌ها چیده شده بوده و دقیقه به دقیقه این حملات طراحی شده بود. سیر حوادث را مهیا کرده بودند تا به این هدف نهایی برسند: از میان برداشتن ایران، به عنوان‌کشور بزرگ منطقه که تحت هر نوع رژیمی که باشد،خطر مهمی برای برآورده شدن آرزوی اسرائیل بزرگ است. اگر ایران تجزیه شود و از یک‌طرف درگیر اختلافات قومی و منطقه‌ای و‌جنگ داخلی شود، و از طرف دیگر سلطنت‌طلبان با تخت و تاج پادشاهی با مجاهدین خلق دربیافتند، ایران سال‌های سال مشغول درگیری‌های خودش خواهد بود و مجالی به رصد تفییرات در منطقه نخواهد داشت. اسرائیل در درجه اول به این دو گروه مخالف وعده داده‌است که راه را برایشان صاف خواهد کرد و هر دو  را جدااز هم وارث جمهوری اسلامی کرده‌است. میدان جنگ گلادیاتورها مهیا می‌شود تا این دو زورآزمایی کنند، کدام بر کدام غلبه می‌کنند. احتمالا همین وعده بی‌سروصدا تر به گروه‌های دیگر هم داده شده، که در مرزها ونقاط داخلی شورش کنند. همه مسلح خواهند شد تا با هم بجنگند وکشور را تکه پاره کنند، تا ایران بزرگ دیگر وجود نداشته باشد. اسرائیل هرج‌و مرج می‌خواهد، ترس وفرسودگی جنگی می‌خواهد. می خواهد مردم بی سلاح به خیابان‌ها بریزند و از مرزها وزمین وزمان به جان هم بیافتند. 

این تصویر نهایی‌ست و‌نه شکوه وجلال پادشاهی ویا انسجام مجاهدین. 

اگر امروز برای اسرائیل هورا می‌کشید، فردا دیگر وطنی به نام ایران نخواهید داشت. اگر منتظر توهم طلوع شیران هستید، با گله کفتارها وکرکس‌ها مواجه می‌شوید. زمین سوخته، کشور از هم‌گسیخته ومردمانی که نه خانه وکاشانه‌ای دارند برای پناه ونه ‌دادی برای فریاد. 

در مقابل جهانی به تماشا می‌نشیند تا بعد در تاریخ بنویسد، روزی روزگاری، کشوری بود به نام ایران، نقشه‌ای داشت مانند‌گربه‌ای که با غرور نشسته بود. از آن همه فقط تکه پاره‌هایی باقی مانده که جلوی سگ‌هم‌نمی‌شود گذاشت. 

وعده جاه و جلال از قصاب تنها وعده کشتار است. جاه طلب نباشید و گول وعده های سلطنت و ارتجاع را نخورید. پس از ورود آمریکا و کشورهای دیگر کسی نمی آید شما را از زندان آزاد کند و فردایش زندگی مرفه برای شما مهیا کند. 

انتظار داریدکه ارتش و نیروی انتظامی ازشما و کشور  دفاع و محافظت کند، پس به ارتش و نیروی انتظامی بدوبیراه نگویید. شما اجازه می دهید پابه پای اسراییل از کشته شدن فرماندهان شادی شود؟ کمک از کره مریخ نمی آید. همین نیروی دفاعی را داریم. 

وقتی از مرگ کسی خوشحال می‌شوید، باید حواستان باشد که دیگری هم از مرگ خودتان و عزیزتان خوشحال می‌شود. 

وقتی به خودتان حق کشتن دیگری را میدهید، به دیگری هم همین حق را میدهی! 

خوش آمدید به راز بقا در وحش، میلیون‌ها فرسنگ دور از هر نوع تمدن و حقوق بشر، به دور از تمام امتیازهایی که برای خود قائل هستید. همین را میخواهید؟ همین را که دارید! 

آشتی کنید، با مردم آشتی کنید. در زندان ها را بگشویید و بگذارید مشارکتی محض چاره جویی حاصل شود. با لجاجت و شعار سر دادن همه چیز برباد می رود. 

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *