سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

جنگ جمهوری اسلامی و اسرائیل و وظایف مبرم مردم و اپوزیسیون – محمود زهرایی

 لجاجت، خیره‌سری، خود بزرگ بینی و توهمات مالیخولیایی خامنه‌ای، سرانجام ایران را درگیر جنگی ناخواسته و ویرانگر نمود. پس از ۴۷ سال عربده‌کشی و رجزخوانی خمینی وخامنه‌ای و فرماندهان نادانشان علیه اسرائیل، در تاریخ جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، این درگیری خشونت بار به واقعیت پیوست و اسرائیل با حمله‌ای غافلگیرانه، ضربات ویرانگری به ماشین جنگی جمهوری اسلامی وارد آورد. خامنه‌ای، که خود عامل اصلی این جنگ بود، بزدلانه صحنه نبرد را ترک نمود و مردم بی‌پناه و بی‌دفاع را در میانه آتش، خون، قحطی و وحشت زدگی تنها گذاشت.

پس از گذشت حدود یک هفته از آغاز جنگ، مردم ایران و جامعه جهانی به پوشالی بودن شعارهای توخالی خامنه‌ای و فرماندهان نظامی‌اش پی‌بردند و دریافتند که قدرت و توان نظامی که آنها به آن می‌بالیدند، ببر کاغذی بی‌ارزشی بیش نبود. صحنه جنگ به شکل شگفت‌آور و یک‌سویه‌ای در حال تحول است و به نظر می‌رسد که به زودی جهان شاهد فروپاشی نظامی خواهد بود که در ۴۷ سال گذشته، عامل بی‌ثباتی در خاورمیانه و جهان بوده است.

علاوه بر چند کشور خاص، اکثر کشورهای جهان یا در مقابل این جنگ نابرابر سکوت کرده‌اند و یا به حمایت از اسرائیل پرداخته و حق دفاع مشروع آن را تایید کرده‌اند. گروه‌های نیابتی که میلیاردها دلار صرف تولید و نگهداری آنها شده بود تا در مواقع بحرانی به کمک جمهوری اسلامی بیایند، یا به کلی نابود شده‌اند یا به حدی ضعیف و ناتوان هستند که قادر به انجام هیچ کاری به نفع جمهوری اسلامی نخواهند بود. نظام جمهوری اسلامی با شتابی شگرف به پایان خود نزدیک می‌شود و به نظر می‌رسد که خامنه‌ای و حکومتش نتوانند از این ضربه مهلک جان سالم به در ببرند.

در روزهای گذشته، شاهد موضع گیری‌ها و اظهارنظرهای گوناگون و گاه متضاد اپوزیسیون در مورد این جنگ بوده‌ایم. هیچ‌کس خود را موافق جنگ نمی‌داند و در برابر آنچه در ایران و بر مردم می‌گذرد بی‌تفاوت نیست. برخی به‌طور قاطع و بدون هیچ اما و اگر بر توقف جنگ تأکید می‌کنند و اعلامیه‌هایی در محکومیت آن صادر می‌نمایند. گروهی دیگر جنگ را ابزاری برای به گوشه رینگ کشاندن رژیم جمهوری اسلامی و سرنگونی آن قرار داده اند و تأکید آن‌ها عمدتاً بر روی سرنگونی است. در عین حال، دسته‌ای دیگر ضمن تاکید بر توقف جنگ و مخالفت با ادامه آن، سرنگونی جمهوری اسلامی را بخش مهمی از حل مشکل و پایان جنگ می‌دانند و بر هر دو موضوع، یعنی توقف جنگ و سرنگونی به یک اندازه تأکید دارند. آن‌ها اساساً جنگ و استمرار حکومت ملایان را مرتبط با هم می‌دانند و معتقدند که توقف جنگ بدون برچیده شدن بساط ولایت فقیه دربرگیرنده صلح واقعی نخواهد بود..

با از نظر گذراندن موارد زیر، نهایتا به جمع بندی کلی در این رابطه می پردازیم:

– صلح، آشتی و همزیستی مسالمت‌آمیز امری اخلاقی و جهانی است، در حالی که جنگ  پدیده‌ای ناپسند، انسان‌کُش و خانمان‌سوز به شمار می‌آید. هیچ فردی با عقل سالم و روانی متعادل نمی‌تواند جنگ را بر صلح و دوستی اولویت دهد.

– هرگاه کشوری  ناعادلانه‌ مورد حمله کشوری تجاوزگر و زیاده خواه قرار گیرد و راهی برای صلح باقی نماند، جنگ اجتناب نا‌پذیر است.  این جنگ، جنگی میهنی است و مردم آن کشور بدون هیچ بهانه‌ای ملزم به شرکت در آن هستند. جهانیان نیز باید بدون هیچ ملاحظه‌ای در کنار کشوری که مورد هجوم واقع شده، قرار بگیرند و برای خاموش کردن آتش جنگ تلاش نمایند. 

– شعارها، تهدیدها و اقدامات یک کشور علیه حیات سیاسی کشوری دیگر می‌تواند بهانه‌ای موجه برای کشور مورد تهاجم باشد تا در راستای رهایی از تهدیدها و اقداماتی که ممکن است روزی منجر به حذف فیزیکی آن کشور شود، دست به اقدام نظامی علیه کشور متخاصم بزند. 

هرچند باید تاکید نمود که بهانه موجه داشتن برای حمله به کشوری هم بی شک به معنای اخلاقی و مورد تایید بودن آن تهاجم و تجاوز نیست..

– علیرغم ناپسند بودن و پیامدهای ویرانگر جنگ، آیا ممکن است که جنگ خود حامل صلح باشد؟ حمله متفقین به فرانسه برای نجات مردم این کشور از دست نازی‌ها و حمله ویتنام به کامبوج برای رهایی مردم کامبوج از کشتار بی‌رحمانه پل پت، نمونه‌های تاریخی از جنگ‌های مقدسی هستند که با وجود خانمان‌سوزی، می‌توانند رهایی‌بخش و مردم‌ محور باشند. البته جنگ اسرائیل برعلیه حاکمان ایران را نمی توان در چهارچوب جنگ های آزادیبخش بر علیه فرانسه و کامبوج ارزیابی نمود..

– در هر جنگی، مردم بی‌گناه جان خود را از دست می‌دهند. خانه‌ها ویران می‌شوند و زیرساخت‌های کشور نابود می‌گردد. زندگی بخش بزرگی از مردم دچار رکود و نابسامانی می‌ شود و این همه تلخ و دردناک است. در ایران جنگ‌زده امروز شاهد کشته شدن زنان، مردان و کودکان بی‌گناه هستیم؛ مردمی که در حال ترک خانه و کاشانه خود هستند. قحطی مواد غذایی و دارو جان بسیاری دیگر را نیز خواهد گرفت. دیدن درد و رنج مردم، دردناک و جان‌گداز است و ما از راه دور با چشمانی اشکبار و قلبی خونین نظاره گر درد و مصیبت هم میهنانمان هستیم.

– ویرانیِ یک کشور می‌تواند با عاملیّتِ بیرونی یا از دل خود آن کشور سر برآورد. کشتار، فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نابودی سرمایه‌های ملی، معادن، منابع طبیعی، زیرساخت‌ها و فرهنگِ یک ملت، لزوماً نیازی به تجاوز ارتشی بیگانه ندارد. گاه حکومتی تمامیت‌خواه و بی‌اعتنا به مردم، چنان آسیب‌هایی بر پیکر جامعه وارد می‌آورد که از هجوم و تجاوز دشمن خارجی نیز ویرانگرتر خواهد بود. چنین حکومتی، به نام “خودی”، اما در عمل، همانند مهاجمی متخاصم، می‌تواند خانه و کاشانه‌ی ملتی را به آتش کشد.

– این جنگ خارج از اراده ما و بی‌تأثیر از خواسته‌های ما به وقوع پیوسته و بی خواسته ما همچنان ادامه خواهد یافت. مبارزه ما با جنگ، امری اخلاقی و جهان‌پسند است؛ اما ملت ایران و تمامی دادخواهان که دل در گرو آزادی ایران دارند و برای دستیابی به کشوری آزاد بدون جمهوری اسلامی تلاش می‌کنند، بی‌شک سرنگونی جمهوری اسلامی را اولین و مبرم‌ترین خواسته خود می‌دانند، حتی در زمانی که چنین جنگ ویرانگری در جریان باشد.

– شاید امروز جهان در حال پذیرش خواسته اکثریت ملت ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی است و یا با نگرشی بی‌طرفانه در حال نظاره‌گری است و  مشتاقانه انتظار حذف یک حکومت شرور و دردسرساز و خطرناک را می‌کشد.

با توجه به آنچه در بالا گفته شد، وظایف مبرم اپوزیسیون در داخل و خارج چیست؟

 بدون تردید هیچ‌کس خواهان استمرار جنگ نیست. آغاز جنگ به دست ما رقم نخورده و پایان آن نیز از دستان ما خارج است. اما آنچه در دستان اپوزیسیون در خارج و به‌ ویژه مردم در داخل ایران است، سرنگونی نظام ضدمردمی و جنگ‌طلب جمهوری اسلامی است. سرنگونی جمهوری اسلامی به معنای پایان فوری جنگ و خونریزی است. هرگونه تلاش برای متوقف‌ساختن جنگ بدون پافشاری حداکثری و مضاعف بر سرنگونی جمهوری اسلامی، گامی ناخواسته در جهت نجات حکومت خامنه‌ای از مهلکه فروپاشی و نابودی خواهد بود.

ما نباید و نمی‌توانیم در گیرودار احساسات ضدجنگ، این نکته کلیدی را فراموش کنیم که جمهوری اسلامی دهه ها است که در حال جنگ با مردم ایران است  و در مقیاسی بسیار وسیع‌تر از هر جنگی، به نابودی حیات انسان‌ها و سرمایه‌های مادی و معنوی جامعه مشغول بوده است. حکومت ملایان بخشی از مردم ایران نیستند، بلکه به عنوان مهاجمان اشغالگر، از سرزمین و مردم ایران برای احقاق اهداف ایدئولوژیکی خود استفاده کرده و به‌عنوان دشمنی از درون، ۴۷ سال در کار تخریب و انهدام زیرساخت‌های اجتماعی، اقتصادی و انسانی کشور بوده‌اند. 

ایران و مردم ایران سالها است به‌وسیله حاکمان جمهوری اسلامی مورد حمله و تجاوز قرار گرفته‌اند. دشمنی با اسرائیل و آمریکا و دیگر کشورها، خواست مردم ایران نبوده و نیست. اگر بمب‌های اسرائیل به‌طور ناخواسته باعث کشته شدن مردم بی‌گناه می‌شود، مزدوران جمهوری اسلامی با دستور رهبرشان، علی خامنه‌ای، با اراده و با چشمان باز، قلب‌ها و چشمان مردم را نشانه می‌روند و فقط در عرض سه روز در جنبش ۹۸، خون بیش از ۱۵۰۰ جان‌شیفته را بر زمین می‌ریزند و در جنبش مهسا، در کنار صدها کشته، صدها چشم بینا را بی فروغ می سازند. کدام دشمن خارجی می‌تواند این‌گونه شقاوت و ددمنشی را علیه مردم ایران روا دارد؟

اپوزیسیون در خارج و مردم در داخل وظیفه دارند تا جنگ ناخواسته را وسیله‌ای سازند برای سرنگونی رژیم. رژیم در ضعیفترین و شکنندهترین موقعیت خود قرار دارد. آنها به کمک بازوهای اصلاحطلبشان در داخل و مزدوران و کجاندیشان بی غرض در خارج، در تلاش برای رهای از این مخمصه و جان گرفتن دوباره هستند. اپوزیسیون بیش از همیشه نیازی مبرم به وحدت در نظر و در عمل دارد تا با اتخاذ تصمیمات و راهکارهای درست، فرصت جان گرفتن و دوباره زیستن از رژیم گرفته شود و ایران و جهان به آزادی، آرامش و صلح پایدار برسد. 

برچسب ها

پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم رتردام - هلند در تاریخ پنجشنبه ۳۰ ژانویه و با نمایش فیلم هلندی « فابولا» ساخته میشیل تن هورن آغاز شد و پس از ۹ روز نمایش بیش از ۴۰۰ فیلم کوتاه و بلند از ۸۶ کشور جهان ازجمله ایران، در تاریخ شنبه ۸ فوریه به کار خود پایان داد

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. با ابراز همدردی با مردمیکه ۴۷ سال زیر ستم این جنایتکاران تاریخ مملکتمان متحمل صدمات غیر قابل باوری شده اند، بخصوص در این ایام سخت، من هم بعنوان یک ایرانی، ضمن محکوم کردن تجاوز کشور های بیگانه که باعث صدمات جانی و مالی، اقتصادی، طبیعی و غیره می شود، خواهان این هستم که منطق و درک صحیح از شرایط را برای رسیدن به هدف آزادی مملکت اسیرمان را در این شرایط ارجح بر منافع سیاسی شخصی و گروهی قرار داده و در جهت رهایئی از قید ارتجاع حاکم قدم برداشته و در ایران آزاد و دمکراتیک منتخب مردم با درس های آموخته از ۴۷ سال سردرگمی و دگماتیسم سیاسی بپردازیم.

  2. “اپوزیسیون در خارج و مردم در داخل وظیفه دارند تا جنگ ناخواسته را وسیله‌ای سازند برای سرنگونی رژیم. رژیم در ضعیفترین و شکنندهترین موقعیت خود قرار دارد”

    حرف ندارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *