در چند روز گدشتە جهنمی واقعی توسط دروازەبانان جهنم، اسرائیل و ایران، در خاور میانە برپاشدەاست، ضربات اسرائیل آبروی نداشتە و خالیبندیهای حکومت جهل وجنایت جمهوری اسلامی را بیشتر عیان کرد و قصد دیگر صهیونیستها، شاید مهمتر از ضرب شصت بە حکومت ایران، انحراف اذهان عمومی دنیا از جنایات نسل کشی در فلسطین بود.
فاشیسم صهیونی در رسیدن بە هدف اول تا اندازەای موفق بودە است، اما آرزوی دوم صهیونیستها با مقاومت موج فریاد آزادیخواهانە و تظاهرات عظیم شهرهای معتبر اروپا علیە نسل کشی فاشیسیم صهیونی با مانع های جدی مواجە شدە است و باعث شدە کەچهرە جلاد نسل کشی حکومت اسرائیل در زیر موفقیتهایش علیە همپالگی جنایت کار اسلامیش قرار نگیرد.
واما حکومت جهل وجنایت اسلامی در ایران بقول معروف “رستم صولت و افندی پیزی”! بناچار پذیرای جنگی نوین پر هزینەای شدەاست، اگر در جنگ با حکومت صدام حسین سرمایە رایگان جان جوانان و نو جوانان فریب خوردە و خون بجوش آمدە با توهم دفاع از میهن تحت تاثیر ناسیونالیسم پهلوی، و پرواز بە بهشت موعود برای جلاد جماران رحمت خداوندی بود، امروز اما گمان نمیرود جوانان و نوجوانان چنین سودای رفتن بە بهشت را داشتەباشند.
جنگی کە ۴۶ سال است شروع شدە و اکنون شاهد اوجش هستیم ،۴۶ سال کم زمانی نیست درواقع دونسل کامل و درواقع سە نسل فعال اجتماعی را در بر میگیرد. کە در امتداد و انتقال تجربە این سالها میبینیم:
۱-سرکوب وقتل عام کردستان را دیدە است همە فرماندهان و مقامات بالا ی حکومتی جنایت و کشتار را از خوزستان، بلوچستان بویژە از کردستان آغازیدە اند.
۲-این نسلهاهیاهوی تسخیر سفارت و سر آغاز جنگ (دولتهای ایران و عراق) را پشت سر گذاشتە است دیدە است کە سبب تحریک حملە صدام و آغاز جنگ نکبت بار دولتهای ایران و عراق کی بود.
۳-و متعاقب آن کشتار و قتل عام زندانیان سیاسی کە اوج آن سال ۱۳۶۷ بود را بەیاد دارد.
۴- اندکی عقب نشینی و تجربە ناموفق و بیثمر اصلاح طلبان را پشت سر گذاشتە است.
۵- آغاز حرکات مدنی و جنبش های کارگری کە حرکات چشمگیر آن از واگذاری شرکت نیشکر هفت تپە شروع شد و تداوم مبارزات مستقل کارگری را بافراز و نشیبهایش تاکنون در تمام عرصه ها را شاهد بودەاست، دورانی کە بار سنگینش بردوش متولدین جنگ ندیدە اما دوران کوید و بیلیاقتی حکومت کمتر از دوران بحرانی جنگ نبود.از اعتصاب و تشکل سراسری معلمین و داد خواهان و باز نششگان و… بالاخرە جنبش زن زندگی ازادی !
با این مقدمە بظاهر پراکندە و طولانی میخواهم بگویم: اکثریت مردم کە در زیر خط فقر و حتا فقر مطلق و تحت فشار روز افزون تورم وگرانی هستند وضعیتی اندکی کمتر ولی در حالت معادل جنگ را زیستەاند. تنها مسئلە ای کە این جنگ مطرح میکند در دست گرفتن ادارە زندگی مردم است بە دست خودشان ، منتظر حکومت خوب بودن دیگر بس است ! بیاموزیم از آنچە بسرمان آمدە است.
۱-قبل از قیام کە شرایط بحرانی بود در تمام شهر ها جوانان در تجمعات شبانە (ممکن ترین محل مساجد) گرد هم میآمدند و در فکر چارە جوئی و خدمات اولیە بە محل زندگیشان (محلە یا منطقە تحت پوشش مسجد مربوطە) بودند، در آن زمان متاسفانە سیطرە اسلام سیاسی این نهادها را تبدیل بە کمیتەها و نهاد تعیین کنندەای برای ابقائ حکومت اسلامی کرد در کردستان اما بدلیل عدم تسلط اسلام سیاسی خوشبختانە این تجمعات بر پایە خدمت بەمردم ، بر آوردن ابتدائی ترین نیازها از جملە کمک بە سالخوردگان و نظارت بر تقسم مایحتاج اولیە زندگی(قند وشکر آن زمان کوپنی بود) این پدیدە در میان بازاریان تبدیل بە شورائی از خود بازاریان برای کنترل قیمت و عدم احتکار، نظارت بر تقسیم آرد بە نانوائیها و… آموزش کمکهای اولیە پزشکی بە یاری کادرهای داوطلب و آزادیخواە بیمارستانها کە پروسە تکاملی این دوران ابتدائی در سنندج منجر بە خواست شورای شهر شد کە دوهفتە قبل از قیام ۲۲بهمن با یورش ارتش و نیروهای امنیتی حکومت پهلوی در ششم بهمن ۱۳۵۷با شکست روبرو شد اما پس از قیام این خواست در نوروز ۱۳۵۷(نوروز خونین سنندج)بطور رسمی از طرف حکومت جدید برسمیت شناختەشد! اما گویا دوران شناخت این پدیدە نرسیدە بود! نیروهای اجتماعی آزادیخواە و سوسیالیست! در آغاز کار بودند و مبارزە را با معیار تشکل کوچک خودشان میسنجیدند درحالی کە پدیدە ادارە شهر بدست خود مردم بسیار فراتر از چهار چوب یک تشکل کوچک یا حزب (اگر چە خودرا بزرگ تصور کند کە نبود) است. در نتیجە تاکید بر این نکتە ضروری است کە مطلقا نباید منتظر کسی بود. سالهاست کە انجمنهای حفاظت از محیط زیست، زنان، فرهنگیان وکلاسهای آموزس زبان، وانجمنهای هنری و… فعال هستند و هرکدام میتوانند منبائی برای گسترش و پیوند مبارزات باشند.
۲- فتوای جهاد خمینی علیە کردستان و قلع ق قمع قلم بدستان و روزنامە نگاران را تجربە کردەایم ، برای سرپوش نهادن براین جنایت خالی بندی تسخیر سفارت و مضحکە آن را شاهد بودەایم هستیم و احتیاج بە اشارە بیشتر نیست.
۳- بی گمان بدلیل متفاوت بودن شکل جنگ، دولتهای ایران و عراق کە هم مرز بودند و تجاوز انسانی ملموس وجود داشت در نتیجە سبب تحریک احساسات ناسیونالیستی ایرانی میشد و تبدیل بە رحمتی الهی برای حکومت شد، گمان نمیرود این بار بتواند از چنین ترفندی همانند جنگ میان دولتهای ایران و عراق بهرە بگیرد مضاف بر اینکە حکومت ذلیل و ناکارامد اسلامی بە چنان رخسار نا خوشایندی تبدیل شدە است کە حتا قشرجوانان طبقە بالا از چهرە آن دوری میکنند مسابقات فوتبال سال گذشتە در امارات و هو کردن تیم ملی ایران و شادمانی از باخت او بە آمریکا! نمونەایست از این مقولە.
گریزندگان از ناسیونالیسم ایرانی اسلامی، وجود یک دهم جمعیت مهاجر ایرانی بە شرق آسیا ، استرالیا کانادا و اروپای غربی گواهیست بر این مطلب، و این چنین است کە اینان در رکاب حضرت امام راهی بهشت نمیشوند، اما متاسفانە حکومت هرچە ضعیفتر میشود سبعتر خواهد شد برای سرپوش نهادن بر شکست و ناکارمدی خود اگر بتواند (امید اینکە نتواند) دست بە کشتار بزرگ دیگری خواهد زد، در نتیجە رعایت احتیاط و پنهان کاری یکی از اصول مبارزات انقلابیون آزادیخواە و سوسیالیست است.
۴- بی ثمر بودن دوران اصلاحات اصلاح ناپذیری حکومت دینی را بە تجربە بەاثبات رساند و انتظار برقراری تغییر حکومت (رژیم چنج) بسیار ضعیف است. کم نبودند و نیستند از کسانی کە از همان آغاز حکومت غیر انسانی دینی منطقا اصلاح ناپذیری آن را اثبات کردە بودند.
۵- گسترش مبارزات مدنی و برآمد های سلهای از ۱۳۸۸-۹۶، ۹۸، سرانجام ۱۴۰۱ جنبس ژینا، از نبود تشکل برای همبستگی مبارزاتی رنج برد اما نشان داد همبستگی مبارزاتی است کە وحدت مردمان را در جغرافیای ایران تضمین میکند نە توهم وحدت ملی ناموجود. جنبش ژینا بەروشنی کثیر الملە بودن جغرافیای ایران را نشان داد، با این تجربە مشخص انتظار میرود تاکید بر حل مسئلە ملی درایران در دستور کار کلیە رزمندگان دمکراسی خواە، آزادیخواە و سوسیالیست قرار گیرد. دراین رابطە ایجاد فضای وحدت مبارزاتی آزادیخواهانە و دمکراسی طلبانە در برابر حکومت متمرکز حکومتی گام مهم و آغازینیست کە پیروزی قیام تودەای را تضمین میکند. اگر چە وحدت احزاب و اپوزیسیون عمدتا خارج از کشور میتواند پشتیبانی برای جنبش داخل باشد اما اولویت با پیوند مبارزات داخل است.
۶- درسیر وضعیت غیر قابل پیش بینی کنونی باز گوئی تجربەهای قبل از قیام میتواند کار ساز باشد، در کردستان کە اسلام سیاسی بر فضای مبارزاتیش حاکم نبود و سابقە مبارزاتی نە چندان دور سالهای ۱۳۴۶-۴۷ از یادها نرفتە بود و در کردستان عراق جنبش جدید دوبارە سر بر آوردە بود و اتحادیە میهنی در شرف شکلگیری بود ، کم نبودند کسانی کە با دیدن فضای نامساعد تحت تاثیر اسلام سیاسی در کل ایران (بویژە تهران) بەاین فکر افتادە بودند کە اگر قیامی بشود و تغێێراتی رخ بدهد، ممکن است ارتجاع دینی قدرت را بدست بگیرد در نتیجە در آن شرایط ضمن شرکت مستقیم و بسیار فعال تدبیراتی هم برای ادامە فعالیت در نظر گرفتە شود، مثلا ذخیرە کردن امکانات و تامین خانەهای امن برای آیندە و… کە این تدبیرات کمک شایانی بە ادامە مبارزە می کند بە نمونە کومەلە در کردستان بفکر پیوند با جنبش انقلابیایکە در کردستان عراق پا بە عرصە وجود نهادە بود، بود و در تهران و تبریز و شهر های کردستان بعد از قیام هم بصورت نیمە علنی و درقالب چمعیتهائی در شهرهای کردستان بە فعالیت خود ادامە داد کە میتوان بە مثابە تاکتیک های مثبت مورد تقلید قرار داد. منظور اینکە هیچ خوشخیالی ای نسبت بە مرتجعین سلطنت خواە و حاکمیت دینی ویا گروههائی کە باتبانی های پنهان صرفا در فکر بقدرت رسیدن هستند نباید داشت سوداگران بازار سیاست هر چند مورد پشتیبانی دولت های بزرگ وکوچک خارجی باشند، خیری نصیب طبقات و اقشار ستم دیدە نمیکنند. . چپ را ازنو باید بازتعریف کرد ، نیازهای مبارزاتی کارگران و تودەهای زحمتکش و قربانیان نگرش های جنسیتی و تحقیرهای ملی همگی جواب چپ میطلبند پس میشود تمام مبارزینی را کە در جهت استیفای حقوق طبقە کارگر و اقشار تهیدست ومیانی کە اکثریت بسیار بالای جامعە در ایران را تشکیل میدهند، تلاش میکنند (حضور عینی دارند)را چپ نامید و در تحکیم مبارزاتیشان تلاش کرد.
شکی نیست وجود شعارهای اساسی نقش مهمی در روند پیشبرد مبارزە بازی میکند. نە بە جنگ، نە بە اعدام و آزادی زندانیان سیاسی و تجدید محاکمە کلیە زندانیان. شعارهائی عملی و شدنی و فوری هستند. شعارهای آزادی زنان گرفتە تا تمام آزادیهای مدنی دمکراتیک، آزادی قلم، آزادی فعالیت سیاسی و سندیکائی و… مقولاتی هستند کە بیان گر خواستهای آیندە هستند و با پیش و پسهائی در برنامە سازمانها و احزاب دموکراسی خواە وجود دارند.
از ریختن بدون هدف بە خیابانها باید دوری جست، آنقدر کار خدماتی وجود دارد کە نمیبایست قربانی تخلیە خشمهای آنی گردد. پرهیز از تکرار جملات زیبای بی محتوا (شعارهای پر طمطراق هیجان بر انگیز و نفاق افکنانە ناسیونالیستی) از رایج ترین شیوەهای بە بیراهە کشاندن مسیرهای مبارزە مدنی هستند. خواست حل مسئلە ملی در جهت پشتیبانی وپیوند مبارزات حقطلبانە و ازادیخواهانە ملل تحت ستم بر شکوە مبارزات میافزاید.
در آرزوی خاموشی نایرە جنگ.
یوسف اردلان پاریس ۲۰/۰۶/۲۰۲۵
یک پاسخ
عالیست