سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

رویایی که به کابوس تبدیل خواهد شد – ژاوی برل، برگردان: رضا فانی یزدی

«رویای اسرائیل برای سرنگونی رژیم ایران ممکن است به‌سرعت به کابوس تبدیل شود.»

در حالی‌که نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، رؤیای سرنگونی رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای را در سر دارد، پیش از آن باید به این مسئله بیندیشد که در تهران، رهبران جایگزین متعددی وجود دارند که برای حفظ قدرت، دست به هر کاری خواهند زد.

در طول یک سال گذشته، نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بارها از مردم ایران خواسته است که رژیم خود را سرنگون کنند و خود را از شر دیکتاتوری قاتلی که میلیاردها دلار را صرف نیروهای نیابتی‌اش می‌کند – «پولی که کشور می‌توانست صرف بهبود سیستم حمل‌ونقلش کند» – رها سازند. او حتی از شعار جنبش حقوق زنان که در سال ۲۰۲۲ پدید آمد – «زن، زندگی، آزادی» – استفاده کرده تا ایرانیان را با ماموریتی که به‌ زعم خودش به خاطر آن‌ها بر دوش گرفته، هم‌ ذات‌پندار کند.

رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، نیز خواهان سرنگونی رژیم توسط اسرائیل است. او به هر کسی که حاضر باشد به حرفش گوش دهد می‌گوید که در داخل ایران نیروهای نیرومند بسیاری وجود دارند که آماده‌اند برای سرنگونی رژیم کار کنند (و در این روند تاجی هم بر سر او بگذارند).

بازماندگان جنبش سبز که در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ و پیروزی محمود احمدی‌نژاد پدید آمد، نیز به همین شکل خواهان سقوط رهبر جمهوری اسلامی، آیت‌الله علی خامنه‌ای، و سازوکارهای سرکوب و استبداد او هستند. دو چهره کلیدی این جنبش، مهدی کروبی – که سرانجام آزاد شده – و همکارش میرحسین موسوی هستند که همان سال در انتخابات شرکت کرده بود و هر دو از سال ۱۳۸۸ در حصر خانگی قرار داشتند.

علاوه بر این، در آن‌سوی مرز، سازمان مجاهدین خلق (MEK) در انتظار نشسته است. هرچند امروزه یک جنبش اپوزیسیون مسلح تلقی می‌شود، اما در سال ۱۹۷۹ به آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی، در اجرای انقلاب اسلامی یاری رساند – از جمله در سرکوب و حتی کشتار مخالفان. اما مجاهدین بعدها توسط خمینی کنار زده شدند، چرا که او معتقد بود این گروه می‌تواند تهدیدی علیه‌اش باشد. و البته، بی‌راه هم نمی‌گفت.

به گزارش منابع خارجی، سازمان مجاهدین خلق سال‌هاست که در عملیات‌های اسرائیل در داخل ایران همکاری داشته است. این گروه به دنبال آن است که در هر رژیم جدیدی که در ایران شکل بگیرد، نقشی داشته باشد. این امر مستلزم اجرای برخی از اصول و باورهای خود آن‌هاست – اصولی که لزوماً با دموکراسی غربی سازگار نیستند.

در غرب، اصطلاح مبهم «اصلاح‌طلب» شناخته‌شده است – مفهومی بسیار کلی که هر کسی را که در پی تغییر در ایران باشد، در بر می‌گیرد. میرحسین موسوی نه تنها یک اصلاح‌طلب است، بلکه شاید نماد تمام اصلاح‌طلبان ایران محسوب شود. با این حال، او در گذشته صراحتاً اعلام کرده که از دموکراسی به سبک غربی حمایت نمی‌کند و با مداخله خارجی در امور ایران مخالف است.

اصلاح‌طلب دیگر، حسن روحانی، رئیس‌جمهور پیشین ایران است که توافق هسته‌ای اصلی را در سال ۲۰۱۵ امضا کرد و از گفت‌وگو با غرب حمایت می‌کرد. اما او نیز با تغییر بنیادهای رژیم – که بر پایهٔ شریعت اسلامی و تفسیرهای روحانیون از آن بنا شده – مخالف بود.

قدرت‌های غربی که در رویای تغییر رژیم در ایران هستند – چه از طریق انقلاب، مداخله خارجی، یا حملات اسرائیل – احتمالاً با ناامیدی مواجه خواهند شد. رژیم ایران مدافعان وفادار بسیاری دارد، و حتی منتقدان آن نیز الزاماً دوستان غرب محسوب نمی‌شوند.

سپاه پاسداران ستون فقرات این رژیم است، با حضوری ریشه‌دار در ارتش، اقتصاد، و نهادهای امنیتی. این نهاد بارها نشان داده که برای حفظ بقای رژیم، به هر اقدامی دست خواهد زد – از سرکوب خشونت‌بار اعتراضات گرفته تا اجرای عملیات‌های مخفی در خارج از کشور.

حتی اگر علی خامنه‌ای – رهبر جمهوری اسلامی – به هر دلیلی از صحنه کنار برود، خواه به مرگ طبیعی، ترور، یا کودتا، احتمال زیادی وجود دارد که سپاه پاسداران همچنان کنترل قدرت را در دست داشته باشد. آن‌ها ممکن است یک چهره جدید را به‌عنوان رهبر بالا بکشند، اما خود همچنان اهرم‌های اصلی حاکمیت و سرکوب را حفظ خواهند کرد. در چنین شرایطی، ایران ممکن است حتی نظامی‌تر و بسته‌تر نسبت به جهان خارج شود.

غرب باید این واقعیت را بپذیرد که تغییر رژیم در ایران، آن‌ گونه که برخی در واشنگتن یا تل‌آویو تصور می‌کنند، بعید است منجر به ظهور یک دموکراسی لیبرال غرب‌گرا شود. بسیاری از جایگزین‌های بالقوه برای رهبر فعلی جمهوری اسلامی نه تنها دیدگاه‌هایی متفاوت با غرب دارند، بلکه ممکن است در مواردی حتی تندروتر باشند.

حتی اگر رژیم کنونی سرنگون شود، احتمال زیادی وجود دارد که آشوب، جنگ داخلی یا روی کار آمدن یک دولت نظامی جدید در پی آن باشد – دولتی که شاید کم‌تر از جمهوری اسلامی به مصالحه با غرب تمایل داشته باشد. همان‌طور که نمونه‌هایی از عراق، لیبی و سوریه نشان داده‌اند، فروپاشی نظم سیاسی در خاورمیانه اغلب به بی‌ثباتی و خشونت‌های فرقه‌ای منجر شده است.

اسرائیل باید در نظر داشته باشد که حمله مستقیم به ایران یا تلاش برای تغییر رژیم، ممکن است زنجیره‌ای از واکنش‌ها را به راه اندازد که هم برای خودش و هم برای منطقه بسیار پرهزینه باشد. به‌ویژه، فروپاشی ایران می‌تواند موجب مهاجرت‌های گسترده، افزایش نفوذ نیروهای افراطی، و شعله‌ور شدن درگیری‌های قومی و مذهبی شود – تحولاتی که می‌توانند مرزهای فعلی خاورمیانه را به شدت دگرگون کنند.

در نهایت، رؤیای نتانیاهو برای سرنگونی علی خامنه‌ای شاید به یک کابوس بدل شود. چرا که در تهران، نه‌تنها رهبران جایگزین بسیاری آماده هستند که برای حفظ قدرت هر کاری انجام دهند، بلکه ساختار قدرتی وجود دارد که فارغ از فرد، بقای خود را تضمین کرده است. اسرائیل، به‌جای تمرکز بر حذف رهبران، باید برای مواجهه با ساختارهای ماندگار و پیچیده قدرت در ایران آماده باشد.

لیک اصلی مطلب به زبان انگلیسی را در اینجا ملاحظه کنید.

https://www.haaretz.com/middle-east-news/2025-06-17/ty-article/.premium/israels-dream-of-taking-down-the-iranian-regime-could-quickly-become-a-nightmare/00000197-7b38-db44-a7f7-fb7dc3b00000?utm_source=App_Share&utm_medium=iOS_Native

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. تعجب من از افرادی چون شما این است که هیچ وقت به اصل قضیه توجه نمی کنید و ضمنا نیت خوانی هم می کنید . نتان یاهو با این عمل جنایتکارانه تجاوز به کشوری که در حال مذاکره بود و اتفاقا مذاکره برای محدود کردن غنی سازی حمله نظامی می کند و این کشور هم در پاسخ به این تجاوز دست به اقدام لازم می زند و در این همین حملات جناتکارانه او می گوید که می خواهد رژیم را نیز تغییر دهد و عده ای نادان با این تصور که او قدرت چنان کاری را دارد شاید دست به اقداماتی بزنند که زندگی آنها در این شرایط به خطر بیفتد. هدف از ترجمه این مطلب این است که این توهم و رویایی که این جنایتکار محکوم در دادگاههای بین المللی در سر دارد تحقق پذیر نیست و به کابوس او مبدک خواهد شد. حالا شما چرا از ترجمه چنین مطلبی و شنیدن چنین نظرگاهی برافروخته شد و مترجم آن را که بنده باشم به مدافعان وفادار رژیم نسبت می دهید که گاه برای نمایش منتقد هم می شوند. شرم آور است چنین اتهاماتی به شخصیت های شناخته شده و با سابقه سیاسی زدن آنهم با اسم مستعار

  2. سناریو های به تصویر کشیده شده همه محتمل هستند به شمول خلاء قدرت و هرج و مرج بی‌پایان. رژیم هم چنج نمیشود. اما کابوس برآمده از آن دامنگیر ایران و ایرانی خواهد شد نه نتانیاهو و اسرائیل. به همین دلیل است که آن وفاداران و حمایت کنندگان از جمله نویسنده مقاله باید از تشویق ایران برای غنی‌سازی و گسترش تروریسم دست بردارند. پایان این حملات در کوتاه مدت پایان ابتذال غنی‌سازی و خطر هسته‌ای ایران نیز خواهد بود. “رژیم ایران مدافعان وفادار بسیاری دارد، و حتی منتقدان آن نیز الزاماً دوستان غرب محسوب نمی‌شوند.” از مقاله بالا که حکایت خود رضا فانی نیز هست که البته برای نمایش گاهی نیز منتقد میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *