در حالی که پایتخت ایران ششمین روز از حملات هوایی شدید اسرائیل را پشت سر میگذارد، تهران در سکوتی دلهرهآور فرو رفته است؛ خیابانها خالی، بازارها بسته، و مردم در ترس و اضطراب شبها را در ایستگاههای مترو میگذرانند.
بهدنبال موجی از حملات هوایی اسرائیل که بهمنظور نابودی برنامه هستهای و توانمندیهای نظامی ایران آغاز شده، بسیاری از سیستمهای پدافند هوایی ایران از کار افتاده و تلآویو مدعی است که اکنون بدون مانع در آسمان تهران پرواز میکند. در همین حال، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، از ۱۰ میلیون ساکن تهران خواسته است که فوراً پایتخت را ترک کنند.
سازمانهای حقوق بشری گزارش دادهاند که در جریان این حملات، دستکم ۵۸۵ نفر جان خود را از دست داده و بیش از ۱۳۰۰ نفر مجروح شدهاند. رسانههای رسمی ایران، که خود هدف حمله بودهاند، انتشار اخبار مربوط به حملات را متوقف کردهاند و مردم در بیخبری و ابهام زندگی میکنند.
پلیس به ندرت دیده میشود، آژیرهای خطر گاه و بیگاه به صدا درمیآیند و اطلاعات روشنی دربارهٔ نحوهٔ واکنش به حملات وجود ندارد. بسیاری از شهروندان در وضعیت بلاتکلیف قرار دارند: آیا باید بمانند یا فرار کنند؟
هزاران نفر سوار بر خودروهای شخصی یا اتوبوسها به سمت حومه، دریای خزر یا حتی مرزهای ارمنستان و ترکیه حرکت کردهاند، اما سالمندان و بیماران همچنان در آپارتمانهای بلندمرتبه باقی ماندهاند. شیرین، زن ۴۹ ساله تهرانی، میگوید: «نمیدانیم فردا زنده خواهیم بود یا نه.»
بسیاری از خانوادهها ناگزیر به جدایی شدهاند. مردی ۲۳ ساله، پناهجوی افغان که چهار سال است در تهران زندگی میکند، همسر و نوزادش را پس از اصابت یک موشک به داروخانهای در نزدیکی محل سکونتشان به خارج از شهر فرستاده است.
در تهران، دریافت سوخت به شدت محدود شده و رانندگان در صفهای طولانی منتظر میمانند. به گفته منابع محلی، پس از حمله اسرائیل به بزرگترین میدان گازی جهان، سوخت در سطح کشور جیرهبندی شده است.
ارتباطات نیز قطع یا مختل شدهاند. تماسهای تلفنی ناگهان قطع میشوند، اینترنت به شدت کند یا در دسترس نیست. دولت ایران میگوید این محدودیتها به دلایل امنیتی اعمال شدهاند، اما در عمل، مردم را از دریافت اطلاعات حیاتی محروم کرده است.
در همین حال، احساسات مردم نسبت به وضعیت موجود متضاد است. برخی از حملات اسرائیل علیه مقامهای نظامی و سیاسی ایران حمایت میکنند، برخی دیگر از جمهوری اسلامی دفاع میکنند و گروهی نیز، اگرچه مخالف حکومتاند، اما بمباران کشور را فاجعهبار میدانند.
یکی از شهروندان به نام «آرشیا» میگوید: «نمیخواهم ۳۰ یا ۴۰ ساعت در ترافیک باشم فقط برای رسیدن به جایی که شاید بعداً خودش هدف حمله قرار بگیرد.» محلهی سعادتآباد که زمانی پر جنبوجوش بود، اکنون به شهری مرده تبدیل شده است.
در شرایطی که پناهگاههای رسمی وجود ندارد، بسیاری از مردم به ایستگاههای مترو پناه بردهاند، اما امکانات در این مکانها نیز به شدت محدود است. فروشگاهها بستهاند یا آب آشامیدنی و روغن پختوپز ندارند و مردم در حال تلاش برای یافتن راهی برای زنده ماندناند.
در حالیکه حملات ادامه دارد، تهران با ترس، ناامنی و بیخبری دستوپنجه نرم میکند؛ شهری که روزی پرهیاهو بود، اکنون به سکوتی وهمانگیز و سرشار از اضطراب فرو رفته است.