
۱. از همان ابتدا تأکید کردهایم که تغییر حکومت در سوریه – جدای از عوامل دیگر – کاملاً با برنامهها و منافع اسرائیل هماهنگ بود. البته باید به رقابتها و تناقضات میان نیروهایی که این تغییر را مطالبه کرده و تسهیل کردند توجه داشت. اما گاهی اوقات این اختلافات داخلی به جزییاتی بیاهمیت تقلیل مییابند. در نهایت، در سوریه این اسرائیل، بریتانیا و آمریکا بودند که پیروز شدند. اکنون «شَرا» بهعنوان فرماندار منصوب آنان در دمشق عمل میکند.
۲. کسانی که ادعا میکنند «ترکیه در سوریه پیروز شده» تنها در صورتی درست میگویند که منظورشان از «ترکیه» سود شرکتهای ساختوساز، انرژی، تسلیحات، نساجی، غذا و امثال آن باشد. اما اگر منافع اکثریت عظیم شهروندان ترکیه مد نظر باشد، ترکیه در سوریه بهروشنی بازنده بوده است.
۳. روشن است که آنچه آمریکا و اسرائیل به این منطقه آوردهاند، چیزی جز غارت، چپاول، اشغال، جنگ و کشتار نیست. همدستی یا کمک به عملیات این دو کشور بیتردید جنایت علیه بشریت است.
۴. دردناک اما مطابق با ماهیت سرمایهداری است که حتی در شرایطی که امپریالیسم آمریکا ضعیف میشود، همچنان موفق میشود کشورهای بسیاری را به رقابت برای «دوستی» و «همکاری» با خود بکشاند. جستوجوی سهم بزرگتری از اقتصادی که آمریکا کنترل میکند، تلاش برای فرار از باجخواهیها و تهدیدهایش با همکاریهایی بدفرجام، و تأمین امنیت از طریق معطوف کردن خصومت آمریکا به دیگران، تقریباً به قانونی نانوشته در روابط بینالملل تبدیل شده است.
۵. محاسبهی دولت حزب عدالت و توسعه (AKP) مبنی بر اینکه در هم شکستن نفوذ ایران در منطقه و در سوریه میتواند راهی برای ترکیه باز کند، ممکن است از لحاظ منطقی قابلفهم باشد. اما بهایی که آمریکا و اسرائیل – که اکنون مدعیاند آزادند هر جا که بخواهند بجنگند و هیچ حد و مرزی نمیشناسند – برای «دست از سر ترکیه برداشتن» مطالبه میکنند، برای مردم ما مرگبار خواهد بود.
۶. همسویی با آمریکا، همکاری با آن و محاسبهی منافع فرضی چنین همکاریهایی، چیزی جز چشیدن میوهای زهرآگین نیست. وقتی دیروز اسرائیل به همسایهی ما، ایران، حمله کرد، پشت این حمله دستگاه اطلاعاتی، تدارکاتی، تسلیحاتی و دیپلماتیک آمریکا قرار داشت. اما کدام کشورها از هزاران کیلومتر دورتر با آمریکا همکاری کردند تا این پشتیبانی فراهم شود؟ ترکیه بهتصادف به ناتو راه نیافته است؛ پایگاههای اینجرلیک، کورجیک و دیگر پایگاهها به شوخی ساخته نشدهاند؛ و عباراتی چون «روابط ما عالی است» بیدلیل به زبان نمیآیند.
۷. راهی جز به چالش کشیدن نظم استثماری موجود – که بر پایهی «منافع خصوصی» بنا شده – برای بیرون کشیدن ترکیه از محور آمریکا، بریتانیا و ناتو وجود ندارد. سرمایهداری «خوب» نداریم؛ بدون مبارزه با سرمایهداری، نمیتوان صادقانه ضد امپریالیست بود.
۸. این دقیقاً همان چیزی است که تجاوز اسرائیل و آمریکا را – که سالهاست منطقه را به ویرانی کشیده – تقویت کرده است. همه میدانند که اقدامات اخیر آمریکا و حملهی اسرائیل به ایران، با هدف تضعیف و منزوی کردن چین، رقیب اصلی آنها انجام شده است. پس چرا بهاصطلاح «ائتلافهای نوظهور» یا کشورهای «جنوب جهانی» نتوانستهاند واکنشی یکپارچه نشان دهند؟
۹. پاسخ نمیتواند فقط این باشد که «نمیخواهند وارد یک جنگ بزرگ شوند». آیا راهی غیر از جنگ وجود دارد؟ قطعاً. اما قوانین سرمایهداری چنین اجازهای نمیدهند. جنگها، اشغالها و تغییر رژیمهای سالهای اخیر – که عمدتاً توسط امپریالیسم آمریکا هدایت شدهاند – صرفنظر از نتیجهی نهایی، به گسترش نفوذ اقتصادی چین در این کشورها و مناطق انجامیدهاند. رشد روابط اقتصادی، حتی از سوی کشورهایی با رژیمها و سوابق سیاسی متفاوت، میتواند بهعنوان گزینهای «صلحآمیز» در سیاست خارجی تلقی شود. اما در دنیای امپریالیستی، رقابت ناگزیر به درگیری منجر میشود؛ پس صلح در عمل وجود ندارد. امپریالیسم آمریکا – چه با ترامپ، چه بدون او – میکوشد این روند را متوقف کند. پرسش مکرر ترامپ، «ما احمق هستیم؟» بازتاب همین واقعیت است.
۱۰. پس چرا در برابر اسرائیل که در حال اجرای این عملیات خونین است، موضعگیری قاطعی نمیبینیم؟ این پرسشی است که باید با دقت پاسخ داده شود. فقط یک بُعد را در نظر بگیریم: بله، ایران برای روسیه و چین مهم است، اما اسرائیل – و سرمایهی یهودی پراکنده در جهان – نیز برای آنان اهمیت دارد. گرچه روابط چین و اسرائیل بهدلیل وقایع غزه تیره شده، اما پیوندهای راهبردی اقتصادی همچنان برقرار است. در مورد روسیه نیز همینطور. به یاد داشته باشیم که در جریان جنگ اوکراین، آمریکا به اسرائیل اجازه داد در تحریمها علیه روسیه شرکت نکند.
۱۱. زمانی که اسرائیل حمله به ایران را آغاز کرد، محکومیتهای بیمعنا و درخواستهای سطحی برای گفتگو، بازتاب همین روابط پیچیده بود. هند، یکی از اعضای کلیدی بریکس، روابط عمیقی با آمریکا و اسرائیل دارد.
۱۲. همهی این را گفتم تا تأکید کنم که درون این نظام، مقاومت اصولگرایانه علیه امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم اسرائیل ممکن نیست. وقتی همه بهدنبال ساختن ائتلافهای خاص خودشان هستند و در آستانهی جنگی بزرگ قرار میگیرند، این هیچ سودی برای بشریت ندارد. و در مورد اینکه چه کسی کجای این ائتلافها ایستاده، هیچکس نباید با اعتماد به نفس صحبت کند.
۱۳. امپریالیسم یک نظام جهانی است که توسط انحصارهای چندملیتی اداره میشود. این نظام با رقابت، درگیری، چپاول، بهرهکشی شدید و جنگ تعریف میشود. در این محیط، قربانیان و بازندگان همواره فرودستان هستند. مگر آنکه زحمتکشان برخیزند و برای خود بجنگند – مگر آنکه به جای تفرقه، همبستگی را در پیش گیرند – نباید از دولتهایی که نمایندهی حکومت انحصارهای چندملیتیاند، انتظار عدالت، اخلاق، اصول یا آرمانهای انقلابی داشت.