سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

از سلطان حسین صفوی تا سیدعلی خامنه‌ای بلاهت تبه‌کاری و جنایت؛ از خوارزم‌شاه تا خامنه‌ای؛ میراث بلاهت و تباهی – عباس منصوران

در تاریخ این سرزمین، حاکمان مستبد و خودبزرگ‌بین، که در اوج نادانی خود را دانا می‌پنداشتند و بر طبل جنگ کوبیده‌اند، کم نبوده‌اند.

سلطان محمد خوارزم‌شاه که مغول را به خاک ایران فراخواند، و سلطان حسین که محمود و اشرف افغان را و  فتحعلی‌شاه قاجار که در برابر توپ‌های روس،  یک سوم این سرزمین را دو دستی واگذار کرد، تنها سه نمونه از این مستبدان ابله‌اند.

امروز، علی خامنه‌ای و شرکای شرکت سهامی سپاه فاسد حکومت اسلامی، میراث‌داران همان بلاهت‌اند؛ با چهره‌ای خونین‌تر و ویرانگرتر.

جمهوری اسلامی، از نخستین روزهای قدرت، ستون‌های سلطه‌اش را بر سرکوب، اسارت زنان، قتل‌های حکومتی، استبداد دینی و تروریسم حکومتی بنیان نهاد. ده‌ها سایت هسته‌ای، از آغاز، برای تثبیت این حاکمیت ارتجاعی در ایران و منطقه به کار افتاد و برای حکومت شوندگان، دوزخ روی زمین بر افروخت. میلیون‌ها انسان را به خاک سیاه نشاند، و حتا به دختران دبیرستانی رحم نکرد؛ با گازهای شیمیایی، کلاس‌های درس را در سراسر ایران به میدان‌ ترور تبدیل کرد.

اکنون این حکومت، وارد مرحله‌ی آتشین‌تری از پروژه‌ی نابودی است.

در سحرگاه جمعه، ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ (۲۳ خرداد ۱۴۰۴)، ده‌ها پایگاه نظامی و فرماندهی در ایران، با صدها پهپاد و بمب‌افکن اسرائیلی هدف قرار گرفتند—بخشی از این عملیات، گفته می‌شود، از پایگاه‌‌های مخفی در خاک ایران پشتیبانی می‌شده است.

در این یورش، شماری از فرماندهان جنایت‌پیشه و کلیدی سپاه، ارتش و دانشمندان تروریسم هسته‌ای حکومت اسلامی— بازوان اختاپوسی آن—از پای درآمده‌اند.

در واکنش، جمهوری اسلامی بیش از ۸۰۰ پهپاد و صدها موشک را روانه‌ی اسرائیل کرد تا مراکز استراتژیک را نشانه گیرد، اما بیشتر آن‌ها در میانه‌ی مسیر، از آسمان عراق، اردن، عربستان و سوریه، سرنگون شدند.

این، جنگی است ارتجاعی و مستقیم میان دو قدرت ارتجاعی: جمهوری اسلامی ایران و دولت اسرائیل. جنگی که یکی با شعار «مقابله با تروریسم» و دیگری با ادعای «پاسخ به جنایات در فلسطین» توجیه‌اش می‌کنند. اما در ژرفا، این جنگ چیزی نیست جز ادامه‌ی سیاست‌‌های اقتصادی و پروژه‌های امپریالیستی، برای بازآرایی ژئوپولیتیک منطقه، تقسیم نفت، منابع انرژی و حوزه‌های نفوذ.

قدرت‌های جهانی و دولت‌های نفتی منطقه شاید از شعله‌ور شدن این جنگ خشنود باشند. ما نیز از فروپاشی حکومت اسلامی خشنود خواهیم شد—اما نه از منظر آن‌ها. 

در میان آتش  جنگ ارتجاعی، راه رهایی را حکومت‌شوندگان رقم خواهند زد.

حکومت‌شوندگان، زنان،‌ کارگران و تهی دستان و زحمتشکان با سرنگونی حکومت اسلامی، گزینه‌‌‌های دولت‌های اشغالگر، نژادپرست و جنگ‌طلب را نمی‌پذیرند.

 توده‌‌های زیرستم که جنبش جاری زن ، ‌زندگی،‌ آزادی را در سال ۱۴۰۱ برپا کردند، در پی ۴۶ سال مقاومت،‌ به ارتجاع تن نمی‌سپارند.

خودحکومتی مردم، مشارکت آگاهانه‌ی زنان، کارگران، فرودستان، و رهایی از یوغ سلطه‌گران، به‌دست خود مردم.

ممکن است دامنه‌ی جنگ به عربستان نیز گسترش یابد. تاکنون، مراکز نفت، گاز و پتروشیمی در ایران آسیب جدی ندیده‌اند. اما چنانچه این مراکز نیز هدف قرار گیرند، می‌توانند پایان اقتصادی و نظامی حکومت اسلامی را تسریع کنند—بی‌آنکه لزوماً آغاز رهایی باشد.

پایان جمهوری اسلامی، اگر بدون دخالت مستقیم مردم، بدون تغییر بنیادین مناسبات اقتصادی و طبقاتی، و تنها به‌دست قدرت‌های امپریالیستی رقم بخورد، نام ارباب عوض می‌شود، اما سلطه پابرجا می‌ماند.

مردم ایران، فلسطین، لبنان، سوریه، ترکیه و اسرائیل باید در این لحظه‌ی تاریخی، علیه هر دو سوی ارتجاع—اسلامی و صهیونیستی—و علیه امپریالیسم جهانی، بایستند. هیچ‌یک از این دولت‌ها نماینده‌ی خلق‌ها نیستند:
نه آپارتاید نظامی در تل‌آویو، نه استبداد مذهبی  طبقاتی در تهران، نه امارت‌های نفتی در ریاض و ابوظبی.

راه رهایی تنها از مسیر شوراهای مردمی، خودمدیریتی، و برابری زنان و مردان در تصمیم‌گیری سیاسی و اقتصادی می‌گذرد.

تنها کمتر از ۴۸ ساعت از به دار آویختن کارگر رزمنده، مجاهد کورکور در زندان شیبان اهواز می‌گذرد—و این یادآوری است که:

مبارزه‌ی مردم ایران پایان نیافته؛ جنبش ۱۴۰۱ با شدت بیشتری جاری‌است. این جنگ پایان ما نیست، بلکه آغازی است بر سپیده‌دمی نوین برای رهایی خلق‌ها و فروپاشی قدرت‌های ارتجاعی.

عباس منصوران

۲۳ خرداد ۱۴۰۴ – ساعت ۹ صبح

برچسب ها

  حکومت و مناسباتی که با سرکوب و انکار هویت میلیون‌ها کورد،‌ اتنیک‌های دیگر، استثمار طبقه‌ی   کارگر، زنان و لایه‌های فرودست جامعه به سود شرکت‌های غارتگر اقتدار گرفته است، دیگر نمی‌تواند در برابر روند ایجابی تاریخ،‌ با گلوله و زندان دوام آورد

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. روی سیاست ازادسازی یک حلقه ضعیف در یکی از نقاط کشور و پیشروی آزادیبخش به سوی تهران کار کنید. حرف زدن بس است. به حد کافی تحلیل و تفسیر کرده اید.. این گوی و این میدان!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *