سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

سه شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۴

با گفتن نه به جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی، برآمد نیروی سوم را سازماندهی کنیم – گُلشن افتخاری

در بامداد جمعه ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، دولت راست‌گرای اسرائیل با پشتیبانی کامل ایالات متحده آمریکا و همدستی قدرت‌های اروپایی، بمباران سنگین خود علیه مراکز نظامی، اقتصادی و زیرساختی ایران را آغاز کرد. این اقدام تجاوزکارانه، نه آغاز یک بحران، بلکه نقطه‌ی انفجار بحرانی دیرپا در ساختار ژئوپولیتیک ویرانگر خاورمیانه است. واکنش موشکی جمهوری اسلامی نیز، پیش‌درآمدی‌ست بر دور جدیدی از درگیری‌هایی که قربانی اصلی‌اش – همانند همیشه – مردم عادی‌اند: کارگران، زنان، کودکان، و فرودستانی که صدایی در سیاست رسمی ندارند.

این جنگ نه تنها تهدیدی علیه جان و زندگی میلیون‌ها انسان در ایران و سراسر منطقه است، بلکه به شکل عمیقی چشم‌انداز تحولات دموکراتیک، اجتماعی و رهایی‌بخش را نیز به حاشیه می‌برد. حمله اسرائیل، هدیه‌ای گران‌بها به جمهوری اسلامی است تا در سایه‌ی «وضعیت جنگی»، بر دامنه‌ی سرکوب‌های خود بیفزاید و جنبش‌های مترقی داخل کشور را خفه کند.

ما در جهانی زندگی می‌کنیم که نظام‌های سیاسی و قدرت‌های جهانی، منافع اقتصادی و امنیتی خود را بالاتر از زندگی و آزادی انسان‌ها قرار داده‌اند. دولت اسرائیل که سال‌هاست با پروژه‌ی نژادپرستانه‌ی پاک‌سازی قومی در فلسطین، وجهه‌ای جهانی از یک رژیم اشغال‌گر و سرکوب‌گر به خود گرفته، اکنون در بحران عمیق داخلی – از شکاف‌های اجتماعی تا اعتراضات علیه فساد ساختاری – در پی بازتعریف موقعیت خود از طریق یک جنگ خارجی است. در سوی دیگر، جمهوری اسلامی نیز که با بحران مشروعیت سیاسی، انزجار عمومی و جنبش‌های عظیم مردمی (از دی ۹۶ تا آبان ۹۸ و از خیزش زن، زندگی، آزادی تا امروز) روبه‌روست، با فاجعه‌ی سیاست‌های نظامی‌گرایانه و شعارهای پوچ ضداسرائیلی، بستری فراهم کرده تا ایران به میدان تاخت‌وتاز دشمنان مردمش تبدیل شود.

هیچ‌یک از این دو دولت، نماینده‌ی مردم‌شان نیستند. هر دو از رنج فرودستان تغذیه می‌کنند، و در نهایت، نفعی جز تداوم سلطه و سرکوب برای خود نمی‌جویند. نه موشک اسرائیل حامل آزادی است، و نه شعارهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نشانی از عدالت دارد. مردم ایران و منطقه، در این جنگ، فقط سپر بلا هستند.

نباید فریب خورد. تجربه‌ی دو دهه‌ی گذشته روشن کرده است که دخالت نظامی خارجی، هرچند در ظاهر با هدف «براندازی رژیم‌های استبدادی» صورت گیرد، نه‌تنها به دموکراسی نمی‌انجامد، بلکه ویرانی اجتماعی، فقر ساختاری و تکه‌تکه‌شدن ملت‌ها را به دنبال دارد. از افغانستان تا عراق، از لیبی تا سوریه، نتیجه‌ی جنگ‌ها چیزی جز خاکستر نبوده است؛ زیرساخت‌هایی که نابود شدند، نسلی که آواره شد، و میلیشیایی که جای دولت نشسته‌اند. هیچ‌یک از این موارد، نه مردم‌سالاری آورد و نه عدالت اجتماعی.

وضعیت جنگی، ابزار سرکوب مضاعف

وضعیت جنگی، از نظر نظم‌های استبدادی، بهترین ابزار برای خاموش‌کردن صداهای آزادی‌خواهانه است. در ایران، هم‌اکنون جنبش‌های اجتماعی – از زنان و معلمان تا کارگران و دانشجویان – تحت سرکوب‌اند. در این فضا، هر مطالبه‌ای به‌راحتی با برچسب «هم‌صدایی با دشمن» سرکوب می‌شود. اینترنت قطع می‌شود، اطلاع‌رسانی مسدود می‌گردد، و دادستانی کل کشور، با سوءاستفاده از وضعیت جنگی، موج تازه‌ای از تعقیب، دستگیری و سرکوب را آغاز کرده است.

جنگ، هم‌زمان امید را هدف قرار می‌دهد. جنبشی که در خیابان‌ها برای آزادی و کرامت انسانی مبارزه می‌کرد، اکنون در گردوغبار موشک و هواپیما، با خطر عقب‌نشینی و سرکوبی مواجه است. این همان هدف مشترک هر دو قدرت است: حفظ نظم موجود، ولو در میان ویرانی و مرگ.

در چنین شرایطی، آن‌چه بیش از هر زمان حیاتی‌ست، سازماندهی نیروی سوم است: نیرویی برخاسته از دل مقاومت‌های مردمی، از آگاهی طبقاتی، از همبستگی فرودستان، و از خواست مشترک برای آینده‌ای ورای استبداد دینی و میلیتاریسم صهیونیستی. این نیروی سوم، نه صدای صحنه‌گردانان سیاست رسمی، بلکه پژواک فریاد زنانی‌ست که در خیابان‌ها آزادی را فریاد زدند؛ کارگرانی‌ست که دستمزد و تشکل خواستند؛ و جوانانی‌ست که رؤیای زندگی انسانی در سر دارند.

نیروی سوم باید از نفی صرف عبور کند و به آری‌ای رهایی‌بخش تبدیل شود: آری به خودسازماندهی، آری به شوراها، آری به اعتصاب، به رسانه‌ی مستقل، به شبکه‌های همبستگی فراملیتی. این نیروی نوین، نه در همسویی با جمهوری اسلامی، نه در حمایت از اسرائیل، و نه در سایه‌ی سیاست‌های امپریالیستی آمریکا، بلکه در دل مبارزات مستقل و روزمره‌ی مردم شکل می‌گیرد؛ آن‌جا که فرودستان برای زندگی، آزادی و عدالت می‌جنگند.

در برابر این جنگ خانمان‌سوز، نه انفعال جایز است و نه امید بستن به معجزه‌ای از بیرون. آن‌چه می‌تواند سرنوشت ما را دگرگون سازد، کنش آگاهانه، متشکل و مستقل فرودستان است. باید هسته‌های مقاومت مدنی را گسترش داد، نهادهای دموکراتیک از پایین را در محیط کار، محله، دانشگاه و کارخانه بنیان نهاد و به‌جای بازتاب صدای قدرت‌ها، روایت خلق‌ها را بازتاب داد.

ما به جنگ نه می‌گوییم – نه از سر صلح‌طلبی اخلاقی یا انتزاعی، بلکه از سر وفاداری به آرمان رهایی انسان. ما به جمهوری اسلامی نه می‌گوییم، چون استبداد دینی را دشمن جنبش آزادی‌خواهانه‌ی مردم می‌دانیم؛ به اسرائیل نه می‌گوییم، چون با پروژه‌ی اشغال‌گرانه و سرکوب‌گر آن علیه مردم فلسطین و کشورهای منطقه مخالفیم؛ و به آمریکا نه می‌گوییم، چون کارنامه‌ی مداخله‌جویانه و امپریالیستی‌اش را بارها با گوشت و پوست تجربه کرده‌ایم.

ما به مردم آری می‌گوییم – به همبستگی خلق‌ها علیه جنگ، علیه اسرائیل و جمهوری اسلامی، و برای سازماندهی نیروی سومی که نه وابسته به بلوک‌های قدرت، بلکه برخاسته از بطن مبارزات توده‌ای برای صلحی پایدار، آزادی و عدالت اجتماعی است.

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

2 پاسخ

  1. قرار بود وقتی به ایران حمله نظامی شد و یا شود ، اپوزیسیون معتقد به “دو قطب ارتجاع ” از پیله خود خارج شده ، هر دو قطب ارتجاع را شکست داده و حکومت سوسیالیستی با ” اداره شورایی ” را در ایران پیاده نمایند … شعارهای پوچ و مسخره ای که جز خیانت به مردم ایران و خدمت به جانیان بشریت حاصلی نداشت و نخواهد داشت .

  2. از تجربیات جنگ ارتجاعی ۸ ساله بیاموزیم: “که می خواستند با نوای کاروان بهر دیار عاشقان به کربلا و از آنجا به قدس رفته تا اسراییل را به دریا بریزند”.با “نعمت و برکت” جنگ، کشتار کمونیستها شروع و پایان ان همراه شدبا جنایات تابستان۶۷!
    خامنه‌ای:“ رژیم صهیونی باید منتظر مجازاتی سخت باشد”.ولی وحشت نظام از “فتنه” اصلی یعنی اعتراضات و اعتصابات کارگران و مبارزات مردم زحمتکش برای سرنگونی انقلابی ج.ا است که با جنگ قصد دارد ان را عقب بیاندازد.  [اعتصاب – مدرسه انقلاب]      
    حیف که محاکمه و مجازات جنایتکارانی مانند باقری-سلامی-حاجی زاده…و امران و عاملان کشتار ۱۷۶ انسان بی گناه هواپیمای مسافری اکراینی  و خیزش مهسا و….نه توسط مردم و بازماندگان، بلکه وسیله آمریکا و پادویش فاشیستهای  صهیونیست که دستور بازداشت و محاکمه آنان توسط دیوان بین المللی کیفری لاهه به اتهام جنایت و نسل کشی صادر شده است اجرا گردد.
    دزدان و سارقان حرفه ای انقلابها در کاخهای رنگارنگ و پارلمان های امریکا و کانادا و اروپا درکمینند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *