شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴

شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴

تصویر امروزین جمهوری‌خواهان برون‌مرز (بخش چهارم) – احمد هاشمی

آسیب‌شناسی منازعات شخصیت‌های جمهوری‌خواه در عمل

۳- اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران
اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران (اپسدا)، در سال ۲۰۱۰ به‌صورت رسمی اعلام موجودیت نمود. در منشور اپسدا آمده است:
«ما باورمند به گذار خشونت‌پرهیز از نظام خودکامه دینی حاکم به جمهوری مبتنی بر حقوق بشر در ایران می‌باشیم و در این راستا از همه اشکال مبارزاتی مردم که با مبانی مدنی و حقوق بشری هماهنگ باشد، پشتیبانی می‌کنیم.»

بنیان‌گذاران اپسدا، فعالین حقوق بشر و کنشگران سیاسی عضو کنفدراسیون دانشجویان در خارج کشور در قبل از انقلاب بودند.

آغاز و پایان سازمان جمهوری‌خواهان ایران (سجا)
سازمان جمهوری‌خواهان ایران در بیانیه تأسیس خود در سال ۲۰۱۱ نوشته بود:
«تشکیل اتحاد جمهوری‌خواهان در هفت سال پیش، کوششی برای متحد کردن گرایش‌های جمهوری‌خواه، پیش نهادن بدیل جمهوری‌خواهی در برابر “دموکراسی دینی” و سیاستی سازگار با شرایط بن‌بست اصلاحات بود که می‌بایست زمینه همگرایی بیشتری را میان مخالفان نظام پدید آورد. این دیدگاه که در بیانیه “برای اتحاد جمهوری‌خواهان” و اسناد نخستین کنگره‌ها بازتاب یافته است، در عمل نتوانست به استراتژی و سیاست‌های روشن و اراده واحدی برای پیشبرد آن بیانجامد.»

سازمان جمهوری‌خواهان ایران، نه تنها در عمل نتوانست «استراتژی و سیاست‌های روشن و اراده واحدی برای پیشبرد آن» داشته باشد، بلکه عمر سیاسی این سازمان نیز بیش از سه سال نبود.

زنده‌یاد رضا سیاوشی که خود یکی از بنیان‌گذاران تأسیس سازمان جمهوری‌خواهان ایران بود، سه سال بعد نوشت:
«بیش از سه چهارم افراد سازمان جمهوری‌خواهان ایران (سجا)، مدت‌هاست از آن جدا شده‌اند. سجا در عمل بیش از یک سال است که منحل شده است. افرادی که از سجا جدا شده‌اند، شامل اکثر بنیان‌گذاران اولیه سجا هستند.»

اعضای باقی‌مانده در سازمان جمهوری‌خواهان ایران (سجا) در سال ۲۰۱۵، با اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران (اپسدا) به وحدت تشکیلاتی رسیدند و نام خود را به «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران» تغییر دادند.

این تشکل در سال ۲۰۱۷ و در همایش سوم، نام خود را به «همبستگی جمهوری‌خواهان ایران (هجا)» تغییر داد.

سه سال منازعات بی‌نتیجه برای وحدت

در رابطه با منازعات بی‌نتیجه برای وحدت، میان «اجا»، «سجا»، «اپسدا» و «جدل»، رضا سیاوشی در مطلبی تحت عنوان «زوال جمهوری‌خواهی و تلاش سه‌ساله وحدت» منتشر شده در اخبار روز می‌نویسد:
«نزدیک دو سال پیش، سه گروه “اجا”، “اپسدا”، “جدل”، “سجا” را در خود راه نمی‌دادند. چرا؟ (به جرم اینکه می‌خواسته با مجموعه “اتحاد برای دموکراسی” که از لندن شروع شده بود و به‌سمت استکهلم می‌رفت، متحد شود.)

در مقایسه با این اپیزود، امروز شاهدیم که “سجا”، “اپسدا” با هم شده‌اند و به “اجا” راه نمی‌دهند.»

مهم‌ترین ویژگی‌های منفی این خرده‌جریانات جمهوری‌خواهی

عدم اطلاع‌رسانی، فقدان شفافیت و علنیت، دو ویژگی بارز همه این جریانات جمهوری‌خواهی بود. در مجموع می‌توان گفت که این جریانات، کم‌ترین اعتقادی به این موضوع، که «دانستن حق مردم است» را نداشتند.

تردیدی در این نیست که تغییر مواضع و ایستگاه سیاسی، حق دموکراتیک هر شخصیت سیاسی است، اما در این نکته هم شکی نیست که باید با اطلاع‌رسانی و علنیت همراه باشد.

زنده‌یاد رضا سیاوشی در این‌باره در مطلب پیش‌گفته می‌نویسد:
«در سوی دیگر پدیده‌ای است که کمتر شناخته‌شده، اما هیچ‌کس از بی‌اطلاع نیست. پدیده “خرده‌محفل”‌های در حال احتضار که جمهوری‌خواهی را خرج بقای خود کرده و با خود به قهقرا می‌برند.
این محفل‌ها که همه باقی‌مانده از انقلاب ۵۷ هستند، سابقاً ایدئولوژی‌زده بودند و با دگم‌های خشک استالینی و اسلامیستی زیست می‌کردند، امروز به جبران گذشته “مترو-مسلک” شده‌اند. یعنی هر روز در یک ایستگاه سیاسی منزل می‌کنند.»

سؤال این است که موانع اصلی در این منازعات بی‌نتیجه برای وحدت، چه بود؟

الف: بی‌اعتمادی
اعتماد یک مفهوم بنیادی در مبحث فرهنگ سیاسی است. اعتماد یک هنجار اجتماعی عمومی‌شده نیست، بلکه میان افراد به‌صورت انفرادی و بر اساس تجربه‌ی شخصی و احساسی ساخته می‌شود. اعتماد به یکدیگر شرط تشکیل روابط ثانوی یعنی یافتن هدف مشترک است. برای قاعده‌مند ساختن یک ساختار، حس اعتماد امری ضروری است.
در میان ما ایرانیان متأسفانه دایره اعتماد میان افراد و به‌تبع آن در نهادها بسیار اندک و محدود می‌باشد.
سطح پایین اعتماد به یکدیگر و همچنین بدگمانی و سوء‌ظن، مانع عمده برای مشارکت سیاسی در میان ما ایرانیان شده است.
چندپارگی، موجد فرهنگ سیاسی بدبینی و بی‌اعتمادی است و به عدم تفاهم یا سوءتفاهم منجر می‌شود و مانع عمده بر سر مشارکت سیاسی و رقابت سیاسی است.
خواسته‌های محدود افراد و گروه‌ها به اضافه بی‌اعتمادی، شرایطی را به وجود می‌آورند که یا مانع کار جمعی می‌شود و یا کار جمعی، با اتلاف انرژی زیاد، ممکن می‌گردد.

ب: ناتوانی در توافق نظری حداقل برای همکاری عملی حداکثر
توافق نظری حداقل می‌تواند در حیطه‌ی خط قرمزهای گروه‌های شرکت‌کننده باشد؛ به‌عنوان مثال:

* حفظ وحدت ملی با جلوگیری از گسستگی سرزمینی

* عدم دخالت بیگانگان در امور ایران

* تمامی تصمیم‌های راهبردی (دولت انتقالی، قانون اساسی، حقوق مالکیت، تمرکززدایی، و قانون احزاب و انتخابات و…) برای ایران آینده باید به مجلس مؤسسان و بدون هیچ حق وتویی از جانب هیچ گروهی سپرده شود.

* دولت منتخب آینده، مسئول محاکمه‌ی متهمان در رژیم کنونی با تشکیل دادگاه‌های صالحه است
و…
* با در نظر گرفتن خط قرمزهای همدیگر، می‌توان بر سر انتخاب یک پروژه مشترک به توافق رسید.

ج: ابهام در قاعده مشارکت
روش استبدادی و روش دموکراتیک، دو تجربه مهم بشری برای حل منازعه‌ها و تضادها در طول تاریخ بوده است. استبداد همیشه بر حذف رقیب و نادیده گرفتن دیگران استوار بوده است. موضوع دموکراسی، توزیع قدرت میان بلوک‌های مختلف و به رسمیت شناختن تکثر و تفاوت‌هاست.
در چارچوب روش دموکراتیک، انتخاب قاعده‌های مشارکت بسیار مهم است. مناسب‌ترین شرایط برای مشارکت سیاسی، همواره خوشایندترین وضعیت نیست. اکثر مواقع مشارکت سیاسی با میزان بالایی از کشمکش به همراه است.
قاعده‌های مشارکت از طریق دو قاعده قابل توضیح است: قاعده سنتی و غیر دموکراتیک و قاعده مدرن و دموکراتیک.
در قاعده سنتی، قاعده بازی برد–باخت است، لذا «ستیز و منازعه» جای رقابت و مشارکت را می‌گیرد و بر تابعیت و فرمان‌برداری تأکید می‌شود.
در این نگرش، دگراندیشان به‌عنوان دشمن تلقی می‌شوند، از این رو سیاست به معنای «فن از میان برداشتن دشمنان و رقبا» تلقی می‌شود تا به‌عنوان هنر جلب همکاری و سازش.
دیالوگ‌ها در قاعده بازی سنتی در سطح و در چارچوب احساسات باقی می‌مانند و کمتر عقلانی و به موضوعات پرداخته می‌شود.
برعکس، قاعده بازی مدرن برد–برد است، لذا اساس بر جلب همکاری، ائتلاف و دستیابی به اجماع کلی بر سر اهداف و وسایل تحقق آن است.
نتیجه قاعده برد–باخت، بی‌عملی و بی‌حرکتی جامعه و عدم تغییر آن و برعکس با قاعده برد–برد، همبستگی ارگانیک بین اعضای جامعه شکل می‌گیرد و سرمایه اجتماعی حاصل می‌شود.

قاعده‌های مشارکت در بازی سیاست را همچنین می‌توان با مدل‌های بازی سرجمع صفر یا بازی سرجمع ناصفر و لیگ برتر یا جام حذفی توضیح داد.

مدل بازی سرجمع صفر یا بازی سرجمع ناصفر:
در هر بازی حداقل دو بازیگر وجود دارد. عرصه سیاست هم شبیه میدان بازی است که بازیگران سیاسی در آن میدان، سرگرم رقابت با یکدیگر هستند. به‌طور کلی دو نوع مسابقه وجود دارد:
الف- «مسابقه‌ی سرجمع صفر» و ب- «مسابقه‌ی سرجمع ناصفر»
«مسابقه‌ی سرجمع صفر» مسابقه‌ای است که در آن، برد بازیگر اول برابر است با باخت بازیگر دوم. در این صورت، سرجمع برد دو طرف برابر صفر می‌شود. در مسابقه‌ی سرجمع صفر، زمینه‌ی همکاری میان بازیگران فراهم نیست.
«مسابقه‌ی سرجمع ناصفر» نوعی از مسابقه است که مجموع برد و باخت‌ها صفر نباشد و مثبت یا منفی باشد. در این مسابقه، زمینه‌های همکاری در برابر بازیگران باز است.

مدل لیگ برتر یا جام حذفی:
در لیگ برتر هر تیم با تمامی تیم‌های دیگر مسابقه می‌دهد. در نهایت با احتساب همه امتیازاتی که در مسابقات مختلف به دست آمده است، تیم‌ها از بیشترین به کمترین امتیاز مرتب می‌شوند. به این صورت تیم‌های برتر معلوم می‌گردند. نکته‌ی مهم در این نوع مسابقه این است که هیچ تیمی از میدان مسابقه حذف نمی‌شود و صرفاً در جدول امتیازات، در پایین قرار می‌گیرد.
اما در جام حذفی، تیم‌های شرکت‌کننده در مسابقه، به‌تدریج از دور مسابقه حذف می‌شوند و در نهایت از میدان بازی بیرون می‌روند. در جام حذفی، هر تیمی تلاش می‌کند رقیب را از صحنه خارج کند و با حذف رقیب، به بالای جدول صعود نماید.
ارزیابی بازی سیاست در اپوزیسیون برون‌مرزی کم‌وبیش به جام حذفی و یا بازی سرجمع صفر شبیه است. تا زمانی که این وضع ادامه دارد، امکانی برای همکاری‌های مشترک وجود ندارد.

مشکل ساختار تشکیلاتی جریان‌های جمهوری‌خواهی؟

این نکته که همه سازمان‌های مهاجرین سیاسی در یک وضعیت منحصر به‌فردی قرار دارند، اهمیت اساسی دارد. این وضعیت منحصر به‌فرد، نوآوری در تشکیلات را طلب می‌کند.
تجربه حاکی از این است که همه سازمان‌های نام‌برده جمهوری‌خواه در برون‌مرز، تشکیلاتی متمرکز، هیرارشیک و فراملیتی داشته‌اند.
تجربیات متعدد نشانگر این موضوع است که سازمان‌های ملی یا فراملیتی که تنها در عرصه‌های سایبری سازماندهی شده‌اند و فاقد هرگونه سازمان پایه‌ای در فضای واقعی هستند، به دلایل زیر ناموفق می‌باشند:
رابطه سازمان‌های سیاسی در فضای سایبری با مخاطبانشان مانند رابطه شرکت‌های فروش کالا یک رابطه یک‌جانبه می‌باشد. این رابطه فاقد ارتباط معنوی و فرهنگی است و امکان مشروعیتی برای ارگان‌های رهبری به وجود نمی‌آورد و در نتیجه ارتباطات سست و کم‌دوام می‌باشد و افراد به مرور زمان از صحنه خارج می‌گردند.
مهم‌ترین فعالیت شناخته‌شده در عرصه سایبری، جمع‌آوری امضا و فرستادن آن به آدرس مشخصی است که معمولاً بی‌جواب می‌ماند. تجربه نشان می‌دهد که اگر این فعالیت نرم‌افزاری با فعالیت‌های سخت‌افزاری مانند آکسیون‌ها، اجتماعات و غیره همراه نباشد، به مرور زمان اهمیت خود را از دست می‌دهند.
فعالیت‌های اعتراضی در فضای سایبری کوتاه‌مدت و کم‌اثر هستند، زیرا این فعالیت‌های اعتراضی بر اساس فعالیت داوطلبانه افرادی که همدیگر را نمی‌شناسند شکل می‌گیرد و به‌سرعت مانند موجی به انتها می‌رسد. تنها با نهادهای پایه‌ای که در آن‌ها تقسیم کار و بازخوردها (فیدبک) و ارزیابی از فعالیت‌ها وجود دارد، می‌توان این موج‌ها را زنده نگه داشت.
ارگان‌های هدایتی در فضای سایبری به دلیل فقدان بازخوردها و ارزیابی از نتایج فعالیت‌ها، در دور تسلسل بحث‌های بی‌پایان باقی می‌مانند و از واقعیت به دور می‌شوند.
ناگفته نماند که فضای سایبری نقش منفی در جهت دو قطبی و رادیکالیزه کردن نظرات ایفا می‌کند.
فعالیت‌های مهاجرین سیاسی سایر ملت‌ها و به‌خصوص تجربه ما ایرانیان در خارج از کشور مؤید این است که در فضای سایبری، شخصیت‌ها و رجال سیاسی نقش برجسته پیدا می‌کنند و اگر این فعالیت در خارج از مرزها طولانی گردد، ما شاهد دور بی‌پایانی از جدال‌های سیاسی – ایدئولوژیک میان این شخصیت‌ها خواهیم بود.

ادامه دارد
ahmad.haschemi@gmx.at

برچسب ها

اين نوشته را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذاريد

توجه: کامنت هایی که بيشتر از 900 کاراکتر باشند، منتشر نمی‌شوند.
هر کاربر مجاز است در زير هر پست فقط دو ديدگاه ارسال کند.

یک پاسخ

  1. در بخش چهارم مقالات که ادامه هم خواهد داشت ‘ آقای هاشمی نوشته است “سؤال این است که موانع اصلی در این منازعات بی‌نتیجه برای وحدت، چه بود؟”

    در شرایط امروز کشور ، در وضعیتی که فاشیسم عمامه ای کشور را هر روز بیشتر در خطر جنگ و تهاجم نظامی و نابودی قرار داده ،
    فاشیسم پهلوی دندان های خونین و فاسد خود را برای تصاحب قدرت نشان میدهد ،
    و یا در صورت برگشت مجدد تحریمات سازمان ملل متحد ، فقر – گرسنگی و قحطی و بیکاری هر روز بیشتر فرو دستان ایران را تهدید میکند ، بنظر میرسد آقای هاشمی و دوستان با خیال راحت مشغول ادامه بحث و ” منازعات بی نتیجه ” خود هستند !!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *